خشم جوانان بلوچ علیه پزشکیان
رئیسجمهور خامنهای روز پنجشنبه اول آذر در اولین سفر استانی خود به سیستان و بلوچستان رفت. برخلاف آنچه همراهان پزشکیان و رسانههای رژیم در بوق کردند، دلیل این انتخاب نه «نابرابریهای زیاد» این استان، نه «نداشتن صدای بلند در کشور»، نه «عقبماندگی تاریخی» و محرومیت مردم آنجا، بلکه هراس پزشکیان و سایر سرکردگان رژیم از فضای انفجاری این منطقه و جنگندگی جوانان بهجان آمده در این دیار محروم بود. دیاری که با تقدیم بیشترین شهدا و داشتن سهمی عمده در قیام ۱۴۰۱ از مناطق پیشرو در قیام مردم ایران بهشمار میرود.
این موضوع از لابلای گفتههای مسئولان و نوشتههای رسانههای رژیم بیرون زد. یک سایت حکومتی، سیستان و بلوچستان را «کانون رخدادهای امنیتی» خواند و گفت: «حوادث ناگواری در سال ۱۴۰۱ بر اثر فوت خانم مهسا امینی در کشور اتفاق افتاد... بعد از حوادث ناگوار سال ۱۴۰۱، استان سیستان و بلوچستان کانون رخدادهای امنیتی شد. برخی تقابلهای غیرضروری در این استان و... شرایط پیچیدهای را برای کشور رقم زد»(سایت ایران، ۴آذر).
واکنش کانونهای شورشی
پزشکیان میخواست با سفر به آنجا بهخیال خودش با مشتی وعدههای پوچ و میانتهی، قدری از پتانسیل انقلابی و خشم هموطنان بلوچ بکاهد اما بلافاصله کانونهای هوشیار شورشی آنجا دست بهکار شدند و فضاسازی و تبلیغات رژیم را بر سر پزشکیان و اربابش خراب کردند.
کانونهای قهرمان از اولین ساعاتی که پزشکیان قدم در این استان گذاشت، در شهرهای مختلف استان از جمله سرباز، سراوان، چابهار، ایرانشهر و زاهدان طی سلسله پراتیک گستردهیی با افشای کارنامهٔ سیاه او با «بیش از ۴۷۰ اعدام در طی ۱۰۰روز» به او گوشزد کردند که «پزشکیان دزد و فاسد بلوچستان جای تو نیست، برو گمشو!». یک کانون شورشی اهل ایرانشهر با کلتی در دست به او هشدار داد که «پزشکیان! گم شو، بلوچستان جای تو نیست»!
اما پس از این آتش تهیهٔ اولیه، واکنش اصلی کانونها در روز بعد در نماز جمعهٔ زاهدان صورت گرفت؛ جایی که این دلاوران در وعدهگاه همیشگی خود به صحنه آمده و اینبار فعالیتشان را بر افشاگری و خنثی کردن تبلیغات کذایی سفر پزشکیان متمرکز کردند.
آنها در پلاکاردهایشان کارنامهٔ مهرهٔ تحتامر خامنهای را با این محورها برملا کردند:
«فقر و فساد چند برابر، حاصل عملکرد دولت پزشکیان در بلوچستان»، «پزشکیان! دستاورد تو افزایش اعدام و کشتار سوختبران است...»، «تخریب خانههای مردم محروم بلوچ، دستاورد دولت پزشکیان».
وفاق پوشالی او را اینگونه تعریف کردند:
«افزایش اعدام و سرکوب و چپاول، وفاق پزشکیان در بلوچستان»!
با فرستادهٔ ولیفقیه اتمامحجت کردند که:
«پزشکیان بداند که مردم بلوچستان بر سر خون شهدایشان معامله نمیکنند»!
صحت مواضع کانونها
پزشکیان پس از بازگشت از سیستان و بلوچستان در روز جمعه ۲ آذر در حساب خود در شبکه ایکس، شیادانه مدعی شد: «سفر به سیستان و بلوچستان با هدف شنیدن مسائل و دغدغههای مردم و فعالان استان صورت گرفت» اما هنوز چند ساعت نگذشته بود که گزمههای وحشی نظام، نیمهشب جمعه به مردم خاکنشین و محروم منطقهٔ مرادآباد در چابهار یورش بردند و بسیاری از خانههای هموطنان تهیدست آنجا را بر سرشان خراب کردند؛ جنایت سیستماتیکی که در دورهٔ اخیر از ۱۰ آبان در مرادآباد آغاز شده و همچنان ادامه دارد. با این شبیخون ناجوانمردانه علیه زنان و کودکان و ساکنان خانههای شبهویرانه مشخص شد:
تمام آن وعدهها دربارهٔ «شنیدن مسائل و دغدغههای مردم» یاوههایی بیش نبوده است.
همهٔ بازیهای نمایشی پزشکیان همچون انتخاب معاون یا انتخاب استاندار از اهل سنت یک اقدام فریبکارانه برای خنثی کردن انواع سرکوب و ضدیتهای رژیم با هموطنان بلوچ و مابهازای محاکمهٔ جنایتکاران دستاندرکار جمعهٔ خونین زاهدان بوده است.
آن رهنمود خامنهای به پزشکیان دربارهٔ سیستان و بلوچستان، مبنی بر اینکه «آن چیزی را که میخواهیم درست بکنیم باید بهترین باشد!» اجرای اعمالی نظیر همین عملیات شبانه با لودر و بلدوزر بوده است.
اما خوشا کانونهای شورشی که اینبار هم نگذاشتند آب چرکین خیانت و جنایت از گلوی خامنهای و تحتامرها پایین رود و طی روزهای بعد در ۱۰رشته عملیات هماهنگ در سراسر کشور یک بار دیگر با حمایت از مظلومان، پرچم سرخ قیام را در کل کشور بلند کردند.
طنین ۳عملیات از این سلسله عملیات در استان سیستان و بلوچستان پیچید. واحدهای عملیاتی در زاهدان با کوکتل به بنر هفتهٔ بسیج حمله کرده و آن را در هم کوبیدند. در همین شهر تابلوی پایگاه بسیج ضدابوالفضل را به آتش کشیدند. کانونهای شهر سرباز نیز اجازه ندادند بسیج بدنام آخوندی در این شهر تبلیغ کند و بنر آن را به خاکستر تبدیل کردند. دیگر عملیات کانونها نیز در شهرهای مختلف از شمال کشور و مشهد و نیشابور گرفته تا تهران و کرج در مرکز و تا دزفول در جنوب، دردمندی و همبستگی مردم ایران با محرومین بلوچ را نشان داد.
به این ترتیب، سفر پزشکیان به سیستان و بلوچستان نهتنها ذرهیی از خشم و نارضایتی مردم این منطقه کم نکرد، بلکه بار دیگر نشان داد که وعدههای توخالی و سیاستهای سرکوبگرانه رژیم راه به جایی نمیبرد.
کانونهای شورشی و جوانان آگاه بلوچ با مقاومت و افشاگری، با عملیات و پراتیک، با سلاح و بیسلاح، چهرهٔ واقعی این نمایش سیاسی را برملا و ثابت کردند که مردم این دیار، با وجود همهٔ محرومیتها و فشارها، ایستادهاند و «بر سر خون شهدای خود معامله نخواهند کرد».