رهبری زنان؛ تنها راهبرد غلبه بر خشونت ساختاری
.خشونت علیه زنان، یک پدیده جهانی است که در بسیاری از جوامع مشاهده میشود. این خشونتها نه تنها در قالب آزارهای جسمی و روانی، بلکه بهصورت ساختاری و سیستماتیک نیز در بسیاری از کشورها اعمال میشود.
تاریخچه روز جهانی منع خشونت علیه زنان
روز ۲۵ نوامبر هر سال بهعنوان روز جهانی منع خشونت علیه زنان نامگذاری شده است. این روز به یاد سه خواهر میرابال از جمهوری دومینیکن است که در سال ۱۹۶۰ توسط رژیم دیکتاتوری رافائل تروئیلو بهقتل رسیدند. خواهران میرابال، نماد مقاومت زنان در برابر ظلم و خشونتهای سیستماتیک علیه زنان شده است.
این روز برای اولین بار در سال ۱۹۸۱ در کلمبیا اعلام شد و سپس در سال ۱۹۹۹ در مجمع عمومی سازمان ملل بهعنوان یک روز جهانی بهرسمیت شناخته شد.
وضعیت زنان در ایران اشغال شده
خشونت و تحقیر با تمام پهنههای زندگی زن ایرانی آمیخته است. وضعیت زنان در نظام زنستیز آخوندی، نمونهیی از ظلم و ستم سازمانیافته و سیستماتیک است. در ایران اشغال شده، خشونت علیه زنان نه تنها یک پدیده اجتماعی بلکه یک سیاست دولتی است که از بدو سرقت انقلاب ضدسلطنتی و استیلای خمینی و آخوندهای انحصارطلب او در میهنمان آغاز شد. با روی کار آمدن این رژیم و اعمال سیاستهای زنستیزانه، زنان ایرانی تحت سرکوب شدید قرار گرفتند. یکی از اولین اقدامات سرکوبگرانهٔ حکومت، اجباری کردن حجاب بود که بهطور آشکار بهعنوان ابزاری برای تحمیل سلطهگری و کنترل زنان بر جامعه استفاده شد. از آن زمان تاکنون انواع مختلف خشونت علیه زنان در ایران اعمال میشود؛ از خشونت فیزیکی و روانی گرفته تا خشونتهای قانونی و نهادینه شده که بهطور سیستماتیک بر زندگی زنان ایرانی تأثیرات مخرب و خانمانبرانداز گذاشته است.
در قوانین زنستیزانهٔ این حکومت، زنان از بسیاری از حقوق خود محروم هستند. زنان حتی در مواردی همچون ارث و شهادت، در موقعیتهای نابرابر با مردان قرار دارند.
انواع خشونت علیه زنان
در فاشیسم زنستیز دینی، زنان با چهار نوع خشونت عمده مواجه هستند: خشونت فیزیکی، خشونت روانی، خشونت اقتصادی و خشونت جنسی. در بسیاری از موارد، این خشونتها بهویژه در حوزه خانواده و در فضای خصوصی اتفاق میافتد، اما ریشه در خشونت دولتی علیه زنان دارد.
خشونت فیزیکی علیه زنان بهویژه در قالب آزارهای جسمانی و قتلهای ناموسی در جامعه ایرانی رخ میدهد و مجرم اغلب زیر چتر حمایت دولتی قرار میگیرد. از دیگر انواع خشونتها، میتوان به خشونت روانی و اقتصادی اشاره کرد که زنان را در موقعیتهای آسیبپذیر قرار میدهد.
علاوه بر این، تحمیل حجاب اجباری، ازدواجهای اجباری، و سرکوب هر گونه صدای اعتراض بهویژه از سوی زنان فعال، نمونههای دیگری از خشونتهای نهادینه در ایران هستند.
ایدئولوژی زنستیز حاکمیت دینی
یکی از مهمترین دلایل سرکوب خشونتآمیز علیه زنان در ایران، حفظ و بقای رژیم نظام ولایت فقیه است. این رژیم برای بقای خود به استفاده از خشونت علیه زنان تکیه میکند. بر اساس اظهارات مقامات حکومتی، حجاب اجباری نه تنها یک الزام دینی است، بلکه بهعنوان ابزاری برای تثبیت قدرت و کنترل اجتماعی زنان استفاده میشود. هدف اصلی از این سرکوبها، قفل کردن جامعه و جلوگیری از هر گونه تغییرات اجتماعی و سیاسی است.
«ایدئولوژی این رژیم زنستیزی است. اگر از خشونت و نابرابری نهادینه شده در قوانین و احکام شرع آخوندی دست بردارد، اگر بهعملیات کنترل و سرکوب روزانه زنان بهخاطر بدحجابی خاتمه بدهد، اگر به تعرض و هتک حرمت علیه زنان زندانی ادامه ندهد و اگر مانع خشونتهای جنسی در محیط کار و در معابر عمومی شود، حاکمیت خود را هم نمیتواند حفظ کند.
چنین است که هر روز میلیونها زن ایرانی هدف خشونت، تحقیر و تعدی قرار میگیرند» (بخشی از پیام مریم رجوی بهمناسبت روز جهانی منع خشونت علیه زنان- ۴آذر ۱۳۹۷).
پرداخت بهای سنگین آزادی
در مقابل این خشونتهای سیستماتیک، زنان ایرانی همواره بهعنوان پیشتازان مقاومت در برابر ظلم و فساد شناخته شدهاند. آرمان شکوهمند برابری و جهانی عاری از هر گونه بهرهکشی و تبعیض و خشونت جنسیتی، با مقاومت بیامان و سازشناپذیر و پرداخت بهای سنگین آن حاصل میشود. زنان ایرانی با الگو گرفتن از نقشآفرینی زنان مبارز و مجاهد خلق نهتنها در برابر خشونتهای دولتی ایستادهاند، بلکه در میدانهای اعتراضات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نیز نقش بیبدیلی ایفا کردهاند. سلسله قیامهای سراسری در ایران بهویژه قیام ۱۴۰۱ نشان داد که زنان میدانداران اصلی قیام و سرنگونی هستند.
رهبری زنان برای دستیابی به آزادی و برابری
برای رسیدن به جامعهیی عادلانهتر و آزادتر. زنان ایرانی باید بهعنوان نیروی تعیینکننده در مسیر تغییرات اساسی در جامعه قرار گیرند. همانطور که مریم رجوی، تأکید کرده است، رهبری زنان تضمینکننده دموکراسی و برابری است.
«تا زمانی که امکان مشارکت زنان در رهبری سیاسی فراهم نشود، هر دستاوردی در امر برابری، بازگشتپذیر است.
آری این زن ایرانی است که امروز با پیشتازی خود و دوشادوش مردان ایران زمین، ولایت فقیه را شکست میدهد و فردا آزادی و دموکراسی و برابری را تضمین میکند» (برگرفته از سخنرانی مریم رجوی: رهبری زنان تضمین دموکراسی و برابری– ۱۳اسفند۱۴۰۱).
این رهبری باید در بستر مبارزات ضداستبدادی و برابریخواهانه شکل گیرد و زنان باید بهعنوان نیروی اصلی تغییر در جامعه شناخته شوند. تنها در این صورت است که میتوان امید به دستیابی به دموکراسی و حقوق برابر برای زنان در ایران داشت. روز جهانی منع خشونت علیه زنان، یک فرصت مناسب برای باز بینی وضعیت زنان در ایران و تبیین لزوم رهبری آنان در مبارزه با فاشیسم زنستیز دینی و دستیابی به آزادی و برابری است. این روز را با امیدی شایان به برقراری آزادی و برابری و منع ابدی خشونت علیه زنان گرامی میداریم