کانونهای شورشی...
اگر ریشههای سرخ و درخشان «قیام آبان ۹۸» و «کانونهای شورشی» را پیبگیریم در گذار روزها و سالیان به مقاومتی خواهیم رسید که یک روز نیز دست از قهر انقلابی در برابر پاسداران، شکنجهگران و آدمکشان این رژیم برنداشته است. حتی یک روز از تاریخچهٔ این مقاومت را نمییابیم که در آن به راهکار دیگری جز براندازی نظام ولایت فقیه پرداخته شده باشد.
پافشاری بر راهبرد سرنگونی
مجاهدین بیهراس از شکنجه و سیاهچال و تیرباران و برچسب «منافق»، «محارب»، «باغی» و «یاغی»، با سینهیی ستبر و سری بلند، به راه خود ادامه دادند. آنها تا امروز بدون کمترین اعوجاج سیاسی ـ استراتژیک در صحنهٔ سیاسی ـ اجتماعی ایران حضور دارند و میدرخشند. این ماندگاری، نتیجهٔ پافشاری بر سرنگونی تمامیت نظام ولایت فقیه بود و هست.
از۳۰خرداد ۱۳۶۰ تاکنون این مقاومت با سلسلهجنبان اصلی آن [سازمان مجاهدین خلق ایران] روشهای مختلفی را برای سرنگونی آزموده است. از جنگ چریک شهری گرفته تا جنگ آزادیبخش در منطقهٔ آزاد شده و زنجیرهیی از عملیات ارتش آزادیبخش مانند «آفتاب»، «چلچراغ» و «فروغ جاویدان» و نیز دوران ۱۳سالهٔ پایداری پرشکوه در اشرف و ورود به فاز کانونهای شورشی... یک راهبرد رادیکال در تمامی آنها دیده میشود.
در روزهایی که حتی تکرار واژهٔ «سرنگونی» در ذهن نیز خالی از ریسک نبود. فکر کردن به آن میتوانست عواقبی معادل مرگ در بر داشته باشد. این واژهٔ سرخ با پایداری شگرف مجاهدین و دریایی از خون بهترین فرزندان ایرانزمین به فرهنگ سیاسی راه یافت و در بحبوحهٔ قیامهای سراسری، کلمهٔ مترادف خود را پیدا کرد: «براندازی»
پیوند قیام آبان و کانونهای شورشی
در قیام کبیر آبان۹۸ این راهبرد جوشیده از فداکاری عظیم و تاریخی مجاهدین، بازتاب تودهیی و فراگیر پیدا کرد. کانونهای شورشی با شکستن هیمنهٔ پوشالی اختناق راه را برای سمتدهی اعتراضات اجتماعی به سمت یک کیفیت نوین: «قیام آبان ۹۸» هموار کردند.
کانونهای شورشی در پنجمین سالگرد قیام آبان، به ۱۵۰ رشته عملیات ضداختناق و پراتیک انقلابی اقدام کردند. این خود گویاترین و ستودنیترین شیوهٔ بزرگداشت آن قیام کبیر و اثرگذار بود.
استراتژی «آتش جواب آتش»
بگذار فرصتطلبان خارجهنشین که هرگز در شکلدهی به قیامهای سراسری و پرداخت هزینه برای آن پیشقدم نبودهاند، برونرفت را در تمسک به شاه و شیخ یا ورژنهای رنگآمیزی شدهٔ آنان بجویند و برای «دوران گذار» خوابهای طلایی ببینند، اما تجربهٔ خونین ۴دهه نبرد با استبداد دینی اثبات کرده است که تنها استراتژی درست و منطبق بر واقعیتهای حاکم بر ایران، استراتژی «آتش جواب آتش» است.
هنگامی که در کف خیابان کار به جنگوگریز جوانان شورشی با نیروهای وحشی انتظامی، لباسشخصی و بسیج و سپاه میرسید و قیام خون سرخ و جوشان میطلبید، خبری از آلترناتیوهای فیک نیست، آنها هنگامی آشکار میشوند که گمان میکنند فضا برای سهمخواهی مساعد است.
درست در نقطهٔ مقابل آنان که کلمهٔ مقدس «انقلاب» را تخطئه کرده و آن را در خدمت «انقلاب سفید»! شاه یا «انقلاب اسلامی»! شیخ میخواهند، مقاومت ظفرنمون مردم ایران «ما با دریای آتش و خون از دیرباز در پی انقلاب دموکراتیک نوین، با شرکت تمام اقشار و طبقات خلق ستمدیده بوده و هستیم و خواهیم بود؛ هر چه قیمت داشته باشد و تا هر زمان که به طول بیانجامد» (از پیام مسعود رجوی در ۲۶آبان ۱۴۰۳)
مقاومتی که خریدنی نیست
این مقاومت نه مماشات میشناسد، نه اهل نان به نرخ روز خوری و پاچهورمالیدگی است، نه اهل کوتاه آمدن از اصول و خطوط قرمز، نه اهل پیشکش کردن ایران برای بالارفتن از قدرت برآمده از حمایت خارجی و وابستگی ذلتبار، نه اهل خستهشدن و جا زدن، برعکس، با سر و جان به استقبال توفان میرود، منافع مردم ایران را ولو با عبور از هفتخوان ابتلا و آزمایش از کام اژدرها بیرون میکشد. بههمین دلیل خریدنی نیست و آنان که ریگی در کفش دارند، صداقت، صراحت، پاکدامنی سیاسی و آرمانیاش را برنمیتابند.
سرم به دنیی و عقبی فرو نمیآید
تبارکالله از این فتنهها که در سر ماست
آتی که نمیرد همیشه در دل این مقاومت فروزان خواهد ماند. این آتش برای بیرونیان و پاسداران اهریمن اگر چه گدازان و بنیانسوز است، برای اندرونیان و یاران مقاومت که سمندروار خود را در آن افکندهاند، عین زندگی و سرزندگی و رستگاری در راه خلق و خالق است.
«چون که این آتش به راهبندگیست
نیست آتش بلکه آب زندگیست
تو به پا گویی من از سر میروم
سوی آتش چون سمندر میروم
این نه آتش، بلکه آب کوثر است
پیش من از آب حیوان خوشتر است»
(مثنوی مولوی – حکایت به آتش انداختن ابراهیم خلیل)
با چنین آتشی بیگمان ایران «گلستان عدالت و آزادی» خواهد شد.