۱۴۰۲ دی ۲۹, جمعه

چرا «شورای ملی مقاومت ایران» تنها آلترناتیو؟

                                       شورای ملی مقاومت ایران...

چگونه آلترناتیو را بشناسیم؟

موضوع آلترناتیو یا جانشین حاکمیت ولایت فقیه، بحثی پرکشاکش و پرچالش در صحنه‌ٔ سیاسی ایران بوده است. اکنون با عبور از قیامهای دو دهه‌ٔ اخیر و در فرآیند این کشاکش‌ها و چالشها، آیا می‌توان سراغ یک آلترناتیو را گرفت که شرایط لازم و کافی را داشته باشد؟

رخدادهای تأمل‌برانگیز هفته‌ها و ماه‌های قیام ۱۴۰۱ و تداوم آثار این قیام بر تحولات درون حاکمیت و بر فعالیت‌ها و مواضع نیروهای بیرون حاکمیت، گواهی می‌دهند که آزمونهای لازم برای شناخت آلترناتیو و سنجش عیار آن، صورت گرفته است. نتایج این آزمون‌ها، رهنمود می‌دهند که اکنون می‌توان با قاطعیت بیشتر نسبت به گذشته، سراغ آلترناتیو واقعیِ حاکمیت ولایت فقیه را گرفت.

یادآوری می‌شود که تا قبل از تداوم قیام ۱۴۰۱، مرز بین جبهه‌ٔ ضد هر گونه دیکتاتوری و جبهه‌ٔ معتقد به دیکتاتور خوب و دیکتاتور بد، مغشوش بود؛ چرا که «اپوزیسیون» نظام ملایان، عنوانی فراگیر بود که بسیاری اسامی و عناوین در آن رفت و آمد داشتند و به مرحله‌ٔ تعیین‌تکلیف نرسیده بودند.

قیام گسترده‌ی۱۴۰۱ که در مسیر پیشرفت خود، رأس حاکمیت را نشانه گرفت، تعیین مواضع صریح و روشن درباره‌ٔ نفی هر گونه دیکتاتوری ــ اعم از سلطانی و شاهی و شیخی ــ را ضروری کرد. لذا همه‌ٔ طرف‌های صحنه‌ٔ سیاسی ایران، ملزم به آشکار نمودن ماهیت واقعی، برنامه‌ٔ واقعی و اهداف واقعیِ خود شدند. بنابراین قیام برای سرنگونیِ حاکمیت ولایت فقیه و ضرورت مرزبندی قاطع با آن، آزمون نقد و دم دست همه‌ٔ طرف‌ها شد. جبهه‌ٔ خلق و ضدخلق، از این آزمون حاصل شد.

تفاوت اپوزیسیون و آلترناتیو

اپوزیسیون و آلترناتیو، هم در معنای لغوی و هم در رویکرد سیاسی متفاوت هستند. اپوزیسیون به هر فرد یا نیرویی گفته می‌شود که مخالف سیاست‌های جاری حاکمیت است. این مخالفت می‌تواند حتا شامل جناحی از حاکمیت باشد، اما فراتر از آن، شامل نیروهای بیرون حاکمیت می‌شود که یا خواستار اصلاح حاکمیت‌اند یا خواستار نفی کامل آن. لذا اپوزیسیون در بیرون حاکمیت، می‌تواند زیرمجموعه‌یی از آلترناتیو باشد؛ به‌شرطی که شرایط لازم و کافی آلترناتیو را داشته باشد. آلترناتیو به‌طور کامل در بیرون حاکمیت، در تعارض با آن و نیروی مهیای جایگزین آن است.

شرایط لازم و کافی آلترناتیو

با این داده‌های مسلم و اثبات‌شده، اکنون به بررسیِ شروط لازم و کافیِ آلترناتیو و سپس نشانیِ آن در صحنه‌ٔ سیاسی ایران می‌پردازیم.

هر آلترناتیو یا جایگزین سیاسیِ یک حاکمیت مستبد و تمامیت‌خواه، بایستی چهار شرط لازم و کافی را دارا باشد:

۱- رهبری ذیصلاح با مقبولیت اکثریت مردم.

۲- تشکیلات منسجم، ملی و فراگیر با هواداران فداکار و جان بر کف.

۳-داشتن برنامه‌ٔ مشخص برای پاسخ به مبرم‌ترین موضوعات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی.

۴- برخوردار از حمایت اکثریت نمایندگان کشورها به‌مثابه مبنای مشروعیت بین‌المللی.

معنی این چهار شرط این است که هر آلترناتیوی باید مسیری آزموده‌شده و موفق را در مبارزه با حاکمیتی که می‌خواهد آن را نفی کند، طی کرده باشد تا صلاحیت «رهبری»، «تشکیلات منسجم»، «هواداران فداکار» و «حمایت جهانی» را کسب نماید.

دو معیار تجربی و علمی

با ویژ‌گی‌هایی که درباره‌ٔ خروجیِ قیام ۱۴۰۱ به‌معنی تعیین‌تکلیف کلیه‌ٔ اسامی و جریانهای و گروه‌های اپوزیسیون حاکمیت ولایت فقیه برشمردیم، آیا هم‌اکنون در صحنه‌ٔ سیاسیِ ایران کدام‌شان نزدیک‌ترین به چهار شرط فوق هستند؟ دو پاسخ به‌مثابه دو معیار علمی در این برآورد وجود دارد:

الف ـ میزان انطباق ساختار کنونیِ هر جریان یا گروه اپوزیسیون با این چهار شرط.

ب ـ تعیین نشانیِ دشمن اصلیِ نظام ملایان که از قضا خود ولی‌فقیه و کارگزاران حکومت به آن معترف و بر آن متمرکزند.

معیار اول می‌گوید در ۴۵ سال گذشته، اولویت و فوریت هر نیرو یا اپوزیسیونی هر چه بوده و هر بهایی برای آن پرداخته، الآن دارایی و سرمایه‌اش در برابر نظام ملایان شده است. این دارایی و سرمایه، هم‌اکنون باید بتوانند همان چهار شرط لازم و کافی را نقد کنند و در دسترس بگذارند.

معیار دوم می‌گوید ببین سخنگویان سه قوه‌ٔ نظام، مدام نشانیِ کدام نیرو را به‌عنوان دشمن اصلی حاکمیت ولایت فقیه می‌دهند.

در جست‌وجوی نشانی دقیق آلترناتیو

نگاهی به طیف‌های گوناگون در صحنه‌ٔ سیاسی ایران ــ از حاکمیت تا انواع اپوزیسیون ــ نشانی دقیق آلترناتیو نقد و در دسترس را خواهد داد:

ــ یک طیف حاکمیت مستقر ولایت فقیه با تمامیِ دسته‌جات و جناح‌های درگیر با هم در درون نظام است.

ــ یک طیف خواستار بازگشت نظام سلطنتیِ پیشین و ساواک آن و نیز حفظ نیروهای مسلح فعلی اعم از ارتش و سپاه پاسداران است.

ــ یک طیف پراکنده از فعالان حقوق‌بشر، جمهوری‌خواه، مشروطه‌خواه، چپ، ملی ــ مذهبی، تکنوکرات و روشنفکران مستقل که برخی نفی کامل نظام ملایان را می‌خواهند و برخی دنبال اصلاح آن هستند.

ــ یک طیف تلویزیونی که بسیاری خبرها و گزارشات و برنامه‌های متنوع علیه نظام ملایان را ارائه می‌کنند، ولی خط سرنگونی و نفی کامل آن با تمامی جناح‌هایش را پیش نمی‌برند و عنداللزوم، فعالیت‌های رادیکال و قاطع و آشکار در جهت سرنگونیِ جمهوری اسلامی را انتشار و انعکاس نمی‌دهند.

ــ یک طیف شورای ملی مقاومت [با نیروی محوریِ سازمان مجاهدین خلق ایران] با تنوع گرایش‌های هواداران‌شان در داخل و خارج کشور است. ویژ‌گی‌های بارز این جبهه: داشتن رهبری کاریسماتیک، سازمان‌یافته‌گی و تشکیلات حرفه‌ییِ چندده ساله و چند هزار نفره، برنامه‌ٔ مصوب شورا بعلاوه‌ٔ برنامه‌ٔ معروف به ۱۰ ماده برای ایران آینده، فعالیت گسترده‌ٔ دیپلماتیک با حمایت هزاران دیپلمات، حقوق‌دان، سیاست‌مدار و نویسنده و نیز فعالیت مستمر سیاسی ــ تبلیغی و اختناق‌شکن در داخل کشور از طریق کانون‌های شورشی.

محور دهها ساله‌ٔ ثابت این جبهه که تنوع باورهای پیرامون آن را متحد نموده است، هدف مشترک سرنگونیِ حاکمیت ولایت فقیه با نفی تمامیِ جناح‌های آن است.

شاخصی برای شناخت دو جبهه در صحنه‌ٔ سیاسی ایران

این‌ها طیف‌های موجود در صحنه‌ٔ سیاسی ایران هستند. گذشته از دیکتاتوریِ مستقر، میان مجموع اپوزیسیون با تفاوت‌های قابل توجه بین آن‌ها، تنها نیرو یا جبهه‌یی که دارای چهار شرط لازم و کافی به‌عنوان «تنها آلترناتیو» است، جبهه‌ٔ شورای ملی مقاومت با نیروی محوریِ سازمان مجاهدین خلق ایران می‌باشد.

واقعیت‌های مبارزه با دیکتاتوری ولایت فقیهی ــ که با انباشته شدن تجارب ۴۵ ساله و نیز قیامهای دو دهه‌ٔ اخیر آمیخته‌اند ــ همواره گوشزد کرده و می‌کنند که در این مبارزه‌ٔ پیچیده، «سازمان‌یافته‌گی» به‌معنی تشکیلات حرفه‌یی و متعهد به آرمان آزادی، مبنای تداوم همه‌جانبه‌ٔ مبارزه و نیز تضمین تحقق سرنگونی دیکتاتوری ملایان است.

بنابراین در مبارزه و مرزبندی علیه فاشیسم مذهبیِ اشغال‌گر ایران، شورای ملی مقاومت ایران به‌عنوان «تنها آلترناتیو» نقد و در دسترس، یک شاخص تجربی و علمیِ مبارزه در شناخت جبهه‌ٔ خلق از ضدخلق است. آیا حقیقتاً با بررسی‌هایی که صورت گرفت، شاخصی دیگر وجود دارد؟

تفاوت‌های باور و عقیده و گرایش در جبهه‌ٔ خلق، امری طبیعی و قانون‌مند است. مهم اتحاد این تفاوتها پیرامون هدف مشترک ملی، مردمی و میهنی است: سرنگونیِ فاشیسم مذهبیِ آخوندی و برقراری جمهوری دموکراتیک.