سخن روز
... .هر چه به موعد برگزاری نمایش انتخابات رژیم نزدیکتر میشویم، فضحیت خالصسازی و فسادی که سراپای رژیم را فرا گرفته، بیشتر بیرون میزند.
اولا، شعبدهٔ انتخابات رژیم به یکی از پرفضیحتترین فسادهای سیاسی در تاریخچه استبداد مذهبی تبدیل شده و هر چه تلاش میکنند آن را بپوشانند، بوی تعفنش بیشتر منتشر میشود. یک چشمهاش یک نفره کردن حوزهٔ انتخابیه رئیسی جلاد با رد صلاحیت رقباست. عفونت به حدی است که مهرههای سرسپرده ولایت هم بینی خود را گرفته، با تمسخر میگویند و مینویسند انتخابات یک نفره دیگر یعنی چه؟! نکند به دور دوم و سوم هم کشیده شود!
ثانیا، مسخره بازی خامنهای ـ رئیسی تحت عنوان «مبارزه با فساد» خودش چنان فاسد شده که روزنامهٔ حکومتی اعتماد در شمارهٔ ۷بهمن مینویسد: «معلوم است که این رویکرد، بهمعنای ضدفساد بودن نیست، یک دعوای حیدری و نعمتی برای به سکوت کشاندن یکدیگر است».
ثالثا، در جریان شعبدهٔ انتخابات، روزانه اسناد جدیدی از زدوبند، فساد و غارت باندهای غالب و مغلوب برملا میشود. آنقدر که روزنامهٔ حکومتی شرق در شمارهٔ چهارشنبه ۴بهمن مینویسد: «از مبارزه با فساد گفته میشود؛ ولی اخبار انواع فساد و امتیازات نامقبول تمامی ندارد. از حق انتخابشدن و انتخابکردن گفته میشود؛ ولی جایی برای انتخابشدن نیست»... .
یک نمونه از این چرخهٔ فساد اندر فساد در جنگوجدال انتخاباتی، گزارشی است که روزنامهٔ حکومتی آرمان، در شمارهٔ ۳۰دی خود با عنوان «ارتباط چای دبش با فرشهای مفقودی سعدآباد»، درج کرده است.
مروری بر این گزارش و آشنایی با واکنشهای مربوط به یک مورد «مفقودشدن ۴۸ تخته فرش دستباف نفیس و گرانقیمت» به ارزش «۱۲۷میلیارد تومان»، تصویر روشنی از باتلاق فساد حکومتی در جریان شعبدهٔ انتخابات، بهدست میدهد.
در بخشی از این گزارش بهنقل از خبرنگار گردشگری فارس آمده: فرشها «طی بازه سالهای ۱۳۹۲ الی ۱۳۹۵ از ساختمان خارج شده است. یکی از شاهدان که در همان دوران در ساختمان حافظیه [ساختمان ریاست جمهوری، جنب مجموعهٔ فرهنگی کاخ سعدآباد] مسئولیت داشته است در این خصوص گفت: ”سال ۱۳۹۵ فرشها را با یکدستگاه وانت مزدا بردند، منزل... “ اسم و سمتی از این شخص منتشر نشده است». سپس پای روحانی و احمدینژاد وسط میآید و مینویسد «در خرداد سال جاری معاون حقوقی رئیسجمهور، تعداد متهمان پرونده مفقود شدن فرشهای مجموعه سعدآباد را ۹ نفر دانست و با اشاره به تشکیل پرونده قضایی در این باره، گفت: ”یکی از اعضای ارشد دولت قبل و فرزند وی از متهمان اصلی مفقود شدن فرشهای سعدآباد هستند“ اما ظاهراً دولتمردان روحانی نه تنها خود را دارای نقش در مفقودی فرشها نمیدانند بلکه به نقش دولت احمدینژاد اشاره دارند».
اگر چه گزارش مبهم تنظیم شده اما هویت دزد فرشها و ۹همکارش کاملاً مشخص است. طبق اسناد این گزارش سارق ۱۲۷میلیاردی آنقدر «ارشد» است که نمیتوانند نامش را فاش کنند و محل انتقال فرشها هم بهاختصار «منزل»، آمده است. سپس با اشاره به توئیت احسان صالحی، دبیر شورای اطلاعرسانی دولت مینویسد: «برآشفتگی مظنونان از خبر ناپدیدشدن ۴۸تخته فرش نفیس سعدآباد قابل درک است اما نه اینکه اینقدر دستپاچه شوند که سال و ماهشان را هم گم کنند و بگویند ماجرا به قبل از دولت یازدهم برمیگردد»... .
این قضیه هر چه بیشتر هم میخورد، پای افراد بیشتری وسط میآید و گنداب باتلاق فساد حکومتی بیشتر برملا میشود. در این میان پاسخ دولت روحانی تماشاییست!
«رئیس شورای اطلاعرسانی دولت سیزدهم برای رهایی از بحران ناکارآمدی و فرار از پاسخگویی به اعتراضات گسترده به تداوم تورم در قیمتها، خود را ناچار دیده که باز هم فرافکنی کند؛ مانند پرونده فساد چای دبش که تلاش کردند آن را به دولت قبل تسری دهند اما با اطلاعرسانی شفاف مقامات قضائی، ناگزیر از سکوت شدند». سایت روحانی سپس با پیش کشیدن فساد «دبش»، آدرس رئیسی را میدهد و مینویسد: «با این کلیگوییها مردم پرونده چای دبش را فراموش نمیکنند، بهتر است درباره فساد ۳ و نیم میلیارد دلاری جواب بدهند. موضوع مفقود شدن فرشهای سعدآباد توسط بازرسی ویژه رئیسجمهور در دولت قبل گزارششده، نه اینکه دولت سیزدهم آن را کشف کرده باشد». بعد هم با یادآوری اینکه رئیسی «در قافیهٔ دستاوردسازی کاذب به تنگنا خورده» لگدی به گماشتهٔ خلیفهٔ ارتجاع و «جفنگیات» دولت جلادان میزند.
این فقط یکی دو نمونه از صدها فساد و مشتی از خروار دزدیهای نجومی است که بر اثر تکانهای ناشی از جنگ و جدال باندها در نمایش انتخابات، از گنداب فسادی که در سراسر رژیم جاری است، به بیرون نشت کرده و تصویری است از فساد انتخاباتی و باتلاق فساد حکومتی.