۱۴۰۱ آبان ۱۳, جمعه

قیام و جوشش خون شهیدان


                                                 سخن روز

یک روزپس ازاباطیل خامنه‌ای که روزچهارشنبه آسمان وریسمان رابهم بافت تا وانمود کند قیام کارآمریکا بوده و«تودهنی خورده» و «تمام شده»، روز پنجشنبه مردم به‌خروش آمده درشهرهای مختلف کشوردرچهلم فرزندان شهیدشان برخاستند باتودهنیهای آتشین،   به خلیفه درمانده پاسخ دادند.

این بار امواج سهمگین خون شهیدان بود که بر کشتی شکستهٔ ولایت شیطانی خامنه‌ای می‌کوبید. از آمل و چالوس تا رشت و لنگرود و از مهاباد و اسلام‌آباد تا قزوین و اراک و از فولادشهر تا کرج، مردم به‌خونخواهی شهیدانشان به‌پاخاسته بودند و می‌خروشیدند: «این همه سال جنایت، مرگ بر این ولایت».

شورشگران دلیر با به‌هیچ شمردن ممنوعیتها و بی‌اعتنا به‌شلیکهای پیاپی گلوله و گاز اشک‌آور، موانع را از پیش پا برمی‌داشتند و با به‌آتش کشیدن کانکسها و خودروهای نیروی انتظامی، مزدورانی را که می‌خواستند حرکت آنها را سد کنند، فراری می‌دادند و حق آنهایی را که می‌ایستادند و شلیک می‌کردند، کف دستشان می‌گذاشتند.

خامنه‌ای ضحاک اگر تاکنون نفهمیده بود، اکنون باید فهمیده باشد که خون هر شهید، چقدر برایش گران تمام می‌شود و چگونه هر تیری که آدمکشانش به‌قلب و مغز جوانی شلیک می‌کنند، کمانه کرده و به‌قلب و مغز نظامش اصابت می‌کند.

این همان ارزشی است که همهٔ مجاهدان و انقلابیون عبور کرده از سرفصل تاریخی ۳۰خرداد ۱۳۶۰ اکنون ۴۰سال است رو در روی استبداد زیر پرده دین ایستاده‌اند و بر طناب‌های دار و تیرکهای تیرباران بوسه زده‌اند. همان ارزشی که ۳۰هزار سربه‌دار آزادی را برانگیخت که شیداوار و بی‌محابا مرگ سرخ را برگزینند، چرا که می‌دانستند خونشان بر زمین نخواهد ماند و نخواهد خشکید که هم‌چون خون حسین و یارانش، چشمه‌هایی خواهد شد که در دور یا نزدیک تاریخ از زمین خواهد جوشید و آزادی و شرف را برای آیندگان به‌ارمغان خواهد آورد و چه جای عجب که اکنون نیز قیام‌آفرینان می‌خروشند: «از خاوران تا اوین، جوشش خون را ببین».

آری، جوشش همان خونهاست که امروز با خونهای شهیدان آبان۹۸ و با خون شهیدان این قیام و انقلاب دمکراتیکی که جریان دارد، در پیوسته و چون رودی حیات‌بخش، توده‌های به‌جان آمده را به‌خروش و خشم و خیزش درآورده است.

وقتی پاسداران ولایت فقیه به روی تظاهرات نیم میلیونی مردم تهران در قیام ۳۰خرداد آتش گشود، مجاهدین خطاب به خمینی دجال و ضدبشر آن را «گامی فراتر از شاه و دیکتاتوری سلطنتی» و سر آغاز مقاومت انقلابی سراسری برای سرنگونی دیکتاتوری دینی و انقلاب دمکراتیک و نوین مردم ایران اعلام کردند. دیکتاتورها هیچ‌گاه از تاریخ عبرت نمی‌گیرند، خامنه‌ای هم از سرنوشت شاه عبرت نگرفت که چگونه امواج خشمی که در انقلاب ضدسلطنتی، از خون به‌خاک افتادگان برمی‌خاست، در چهلم آنها، از شهری تا شهر دیگر را خروشان درمی‌نوردید و آتش قیام و انقلاب را در سراسر میهن می‌گستراند. امروز تداوم و تکامل همان سنت مردمی و انقلابی است که نه هر ۴۰روز یک بار و نه در یک شهر، بلکه هر روز و در شهرهای مختلف کشور، هفتم یا چهلم هر شهید، موجی آتشین می‌شود و بر پایه‌های لرزان دیکتاتوری ولایت فقیه می‌کوبد و آن را گام به‌گام به‌سرنوشت محتومش نزدیکتر می‌کند.

این چنین است که کفتار عمامه‌دار ولایت در بن‌بستی گرفتار آمده که از آن خلاصی ندارد؛ «اگر سرکوب نکند، طوفان قیام و انقلاب بالا می‌گیرد. اگر به‌سرکوب حداکثری رو بیاورد، شعله‌های ”آتش جواب آتش“ فروزان می‌شود و طومار ولایت را در هم‌می‌پیچد» (از پیام مسعود رجوی ـ ۸آبان ۱۴۰۱).


خبرها را از تلگرام