۱۴۰۰ آذر ۱, دوشنبه

عقب‌نشینی خفت‌بار یک قاتل و پیام آن


به آتش کشیدن دفتر آخوند حسن نوروزی توسط جوانان قیام آفرین

توحش وقیحانه

حسن نوروزی از قاتلان پیشانی‌سیاه مردم در قیام آبان ۹۸ طی چند روز، چند بار غلط کردم گفت و مواضع رنگارنگ اتخاذ کرد؛ مواضعی که اگر تمامی آنها را بچلانیم یک جمله بیشتر از آنها تراوش نمی‌کند: «هراس از روز حسابرسی». همه می‌دانند و در فضای مجازی به‌گویاترین شکل انعکاس یافته است که او با صراحت در پاسخ به یک خبرنگار حکومتی با توحشی وقیحانه گفت:

«یکی از آن‌هایی که به مردم شلیک کرد من بودم، ما کُشتیم. حالا چه کسی می‌خواهد ما را محاکمه کند؟! طرف آمده بانک را آتش زده است و ما هم او را کُشتیم. چه کسی را می‌خواهید محاکمه کنید؟».

این قاتل جوانان بی‌گناه ایران، نمی‌داند که با شهر کوران طرف نیست. همین که ف را بگوید مردم تا فرحزاد خواهند رفت. وقتی یک دراکولای عمامه‌دار در دومین سالگرد قیام آبان، چنین جمله‌یی را در مورد جان‌باختگان می‌گوید، معلوم است در پشت دیوار زندانها چه رفتاری را با بازداشت شدگان خواهد داشت. این اولین بار نیست که وقاحت قصابان حکومتی و دفاع تمام قد آنان از جنایت افکار عمومی و به‌خصوص خانواده‌های شهیدان آبان را می‌آزارد.

چرخش بزدلانه

سؤال این است، چه عاملی باعث شده است تا این جلاد به‌گونه‌یی سراسیمه به تته پته بیفتد و از غلط کرده پشیمان شود؟

در اظهارات او دقت کنیم:

۱ـ مدعی می‌شود که فعالیت‌هایش در حوزهٔ حقوقی است و به‌دلیل فعالیت‌های حقوق‌بشری توانسته جان جوانان در انتظار اعدام را نجات دهد:

«فعالیت‌های من اکثراً در حوزه حقوقی و مسائل اسلامی حقوقی است که توانستیم حدود ۵، ۶هزار جوان در انتظار اعدام را از اعدام نجات بدهیم. با الحاقیه‌ای که به ماده ۴۸ قانون مبارزه با مواد مخدر آوردیم، جوانهای زیادی نجات پیدا کردند».

۲ـ در حالی که متن مکالمهٔ او در فضای مجازی منتشر شده، آن را کتمان می‌کند و حرفهای خودش را به‌گونه‌یی مزورانه دور می‌زند:

«در حال انجام کار بودیم که موبایل من زنگ خورد، خبرنگاری درباره دادگاه ۹۸ که در لندن برگزار می‌شود، سؤال کرد و گفت نظرتان را بگویید، من خبر نداشتم نمی‌دانستم چنین چیزی در لندن است، فکر کردم دارد مسخره می‌کند، در مورد آدم‌کشی آبان ۹۸، گفتم چه کسی کشته؟ چه کشته؟! کجا کشتند؟... کسانی که به رهبر ما توهین می‌کنند در لندن دفتر دارند و کار می‌کنند، گاهی سفارت ما را اشغال می‌کنند، خوب اگر این‌طور باشد ما هم پس همان آدم‌کش هستیم! اگر بنا باشد لندن باشد، بعد هم احساس کردم این‌ها به‌نحوی شبکه‌های معاند و منافقین هستند و بعد گفتم شوخی کردم و قطع کرد». !

شارلانیسم او مبنی بر اطلاع نداشتن از مصاحبه، در ادامهٔ همان ادعای جعلی بودن آن است. در این رابطه سایت حکومتی دیده‌بان ایران به تاریخ ۲۴آبان۱۴۰۰ در پاسخ به او نوشت:

«چنانکه در فایل صوتی مصاحبه موجود است خبرنگار خود را معرفی کرده و تقاضای مصاحبه را مطرح می‌کند. بنابراین گفتگوی مخفیانه‌ای صورت نگرفته و مصاحبه‌ٔ رسمی بوده است».

۳ـ او به‌گونه‌یی بزدلانه و خفت‌بار چرخش ۱۸۰درجه‌یی پیشه می‌کند و ضمن مظلوم‌نمایی می‌گوید که از غائله ۹۸، ۸۸ و ۷۸ ناراحت است!

«۶۰سال از سن من می‌گذرد، ۱۰سال اسیر بودم و روحانی هستم و کار قانون‌گذاری می‌کنم، ناراحت هستیم که غائله ۹۸، ۸۸ و ۷۸ رخ می‌دهد، ولی به‌هرحال کار ما چیز دیگری است»... .

عقب‌نشینی سرسره‌یی

سؤال را دوباره تکرار کنیم. راستی این میزان بوقلمون صفتی و عقب‌نشینی سرسره‌یی برای چیست؟ علت واضح است. وقتی این کاسب مرگ و قاتل جوانان ایران، واکنش عظیم اجتماعی را به چشم دید، از بیم آن خود را باخت. خشمی که در کلام مادران آبان منعکس بود، پشتوانه‌یی به عظمت برانگیختگی مردم ایران را در حمایت از خود داشت. این خشم عظیم کمانه کرد و تمام حکومت را نشانه گرفت تا جایی که این جلاد را وادار کرد به‌گونه‌یی مزورانه بگوید:

«الان من جزء کسانی هستم که به خانواده‌های کسانی که فرزند و عزیزشان را از دست دادند برای کمک به آنها نامه می‌دهم که از بیت‌المال کمک بشود یا نامه آزادی دادم برای کسانی که زندانی شدند یا برای تخفیف دادگاههای آنها یا اعمال ماده ۱۴۷۷ آنها»... .

او چه به فرموده از طرف مقام عظمای ولایت و چه سر خود این عقب‌نشینی را انجام داده باشد، در هر حال نتیجه متفاوت نخواهد بود.

قدرت مردم و کانون‌های شورشی

پیام عقب‌نشینی سرسره‌یی این عضو مجلس ارتجاع از غلط کرده، این پیام را به مردم می‌دهد که نیروی شورش آنها قدرتی فراتر از سرکوب این رژیم دارد و باید این قدرت مهیب را در هر رودررویی با نظام واپسگرایان به میدان بیاورند.

او همان‌طور که خود اعتراف می‌کند جابه‌جا از نیروی بالنده و سلسله‌جنبان قیام و اعتراض (مجاهدین) نام می‌برد و از «شناسایی شدن دفترش» بسیار در هراس است. شناسایی شدن و مورد تهاجم قرار گرفتن دفتر این کارچاق‌کن مرگ با آتش کانون‌های شورشی، همان‌گونه که لبخند را بر لبان مردم ایران نشاند، در دل دیگر قاتلان جوانان ایران هراس افکند و سرنوشت شوم آنان را یادآور شد.

این سرنوشت در انتظار تمام کسانی است که بارکش جنایت‌های آن بوده‌اند.