گزیده روزنامههای حکومتی
فضای کلی روزنامههای حکومتی در سومین روز از آخرین ماه پاییز، حاکی از تشدید اوضاع برگریزان نظام در عرصههای داخلی و منطقهیی و بینالمللی است. در عرصه داخلی بحران کرونا دست در دست قیامهای مردم اصفهان و چهارمحال و بختیاری در کنار گرانیها و تورم شتابنده تصویر روشنی از بنبست و بیراهحلی در نظام در مقابل بحرانها ارائه دادهاند. همین وضعیت بنبست را روزنامهها در مواجهه با مشکل اصلی نظام با جامعه جهانی، یعنی مذاکرات هستهیی هم برجسته کردهاند. که این بنبست بهطور خاص در مطالب مربوط به بررسی سفر مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران برجستهتر دیده میشود.
شکست تابوی سرکوب و هیبت ولایت
نکته قابل توجه در روزنامههای حکومتی امروز در مورد بحران آب و کرونا و کلاً سرکوبگری نظام در این است که مطالب وارد فاز جدیدی از اعترافات از شکست سرکوب و هیمنهٔ نظام ولایت فقیه شدهاند که رژیم در مقابل آن آچمز است و در نقطهٔ مقابل قیامهای مردم را در حال گسترش و اعتلا توصیف کردهاند.
«دادخواهی زاینده رود و چند نکته» عنوان مطلبی در مستقل است که روی همین موضوع انگشت گذاشته و از جمله نوشته است: «این تجمع اعتراضی که در قالب معضل نبودِ آب صورت گرفت، در پشت خود مطالبات و خواستهای زیادی از مردم را نمایندگی میکرد که سالها بهخاطر شدت عمل حاکمیت امکان بروز نداشت و اینگونه نمود یافت. در نتیجه بعد از این با شکستن این تابو، شاهد جرأت و عرض اندام بیشتر مردم برای نمود مطالبات و خواستهای آنها خواهیم بود»... .
پ«حق دادخواهی آسیب دیدگان از کرونا» عنوان مطلبی است در اعتماد که ضمن اذعان به جنایت رژیم در مورد مهار کرونا و تأخیر در آوردن واکسن با اشارات آشکار به رأس نظام نوشته است: «مدعیالعموم باید نسبت به تأخیر در واردات واکسن و دیگر اهمالها اقدام تعقیبی کند، دستورهای غیرمسوولانه و پرهیز از قرنطینه بهنگام و سهلانگاری تأخیری در تهیه واکسن بسترساز شرایطی شد که کرونا جان گرفت و ایران را سرخگون کرد»
این مطلب بهنقل از چند حقوقدان از جمله تأکید کرده است: «تساهل و تسامح و غفلت در روند مدیریت کرونا قابل تعقیب کیفری است». به نوشتهٔ این روزنامه این مطالب در نشستی مطرح شده که به «بررسی دادخواهی نسبت به قصور و تقصیر حکمرانی در زمینه حق حیات شهروندان در دوران همهگیری کرونا» پرداخته و ضمن یادآوری اشتباهات ۹گانه حاکمیت تأکید کرده: «باید حکمران آسیبها را جبران کند».
«مهجوریت نخبگان، خانمانسوزتر از مهاجرت نخبگان» عنوان مطلب دیگری است در مردمسالاری که خلاصه آنرا هم ستاره صبح انتشار داده، که باند مغلوب تمام نفرت اجتماعی و بنبستها و بحرانها را متوجه «حاکمیت» کرده و از جمله نوشته: «با نوعی آپارتاید علمیو سیاسی و حذف فلهای مواجه شدهایم. ما با جماعتی مواجه هستیم که دانایی را بنیان توانایی نمیدانند و اساساً مفهوم دقیقی از نخبگی ندارند و به ندرت از حلقههای نزدیک خود فراتر میروند و دغدغهای هم برای جذب سرمایهها ندارد و از کنار اتلاف این همه سرمایه انسانی به آسانی میگذرند». در ادامه به پاسخ تلویحی به اظهارات چندی پیش خامنهای در مورد مهاجرت نخبگان اشاره کرده و علت را نه در تشویق این و آن به مهاجرت بلکه در حاکمیت دانسته و نوشته است: «واقعیت فعلی صرفاً مهاجرت چند صد هزار آدم خسته یا افسرده نیست، پای آرزوی جلای وطن میلیونها شهروند ایرانی و مهجوریت میلیونها نفر در میان است و رسماً تجزیه و جدا کردن بخشی از ملت و تنزل استعدادهای انسانی و تبدل در هویت ملی در جریان است. گویی جریاناتی تصمیم گرفتهاند از ایران «ملتی جدید» بسازند و همانگونه که میلیونها میلیون ایرانی را رسماً و عملاً از دایره تصمیمگیری و انتخابات مختلف کنار گذاشتند، ایران را صرفاً در گروهی خاص خلاصه کرده و منابع مادی و شریانهای حیاتی کشور را در اختیار آنان قرار دهند».
باز هم دوراهی تسلیم یا خفگی اقتصادی
روزنامههای حکومتی هر کدام به نوعی لاعلاجی رژیم در پذیرش شروط طرف حسابهای مذاکره را به نظام گوشزد کردهاند که در صورت تمکین نکردن تشدید فشارهای بینالمللی و النهایه بندهفتم از فصل ۴۲ قطعنامه سازمان ملل در انتظار نظام است. یعنی اجماع جهانی برای تحریم و حتی جنگ. اما برخی وضعیت بدتر از این هم برای نظام ترسیم کردهاند.
مثلا جهان صنعت در مطلبی با عنوان: «اثرات سفر گروسی بر مذاکرات» به وضعیت دوسر باخت برای نظام اشاره کرده و نوشته است: «مواضع اخیر گروسی و چالشهایی که در باب نظارت آژانس بینالمللی هستهیی بر فعالیتهای ایران در این زمینه دارد، در صورت فربه شدن میتواند تا حدود زیادی منجر به اتخاذ تصمیمهایی علیه جمهوری اسلامی در چارچوب افزایش سطح همگرایی برای اعمال فشارهای بینالمللی بر (نظام) شود». در ادامه افزوده «وضعیت اقتصادی کشور با توجه به این معنا در یک برزخ تعریف شده قرار میگیرد. دولت حاکم اگر عقبنشینی کند و از مواضعی که در دولتهای قبلی داشته است، بهخاطر یکدست شدن قدرت و جبر ناشی از تحریمهای اقتصادی پذیرا شود، خود را تضعیف کرده و زمینههای این معنا را پیش خواهد آورد که طرفهای مقابل به این نکته کاملاً اطمینان پیدا کنند که ایران را باید تحت فشار بیشتر و بهانههای فزونتر قرار داد و حتی ایران با پذیرش برجام پلاس، باید منتظر فشارهای بیشتر پس از گذار از این منطق خوشبینانه باشد».
وطن امروز از باند خامنهای هم به استخوان آژانس لای زخم نظام اشاره کرده و نوشته است: «مهمترین موضوعاتی که رافائل ماریانو گروسی در ایران شنید، این بود که همکاریهای فنی ایران و آژانس تحت موافقتنامه پادمان ادامه پیدا خواهد کرد و مدیرکل آژانس باید دندان طمع بازگرداندن تهران به مسیر اجرای پروتکل الحاقی را بکشد».
«توافق موقت به جای احیای برجام» عنوان مطلب ابتکار است که بهنقل از علی بیگدلی در مورد توافق موقت شش ماهه نوشته: «اما یک شرط مهم در این رابطه وجود دارد، آمریکا بهدنبال این است بعد از اتمام این توافق موقت، مذاکرات قطعی و دنبالهداری در سایر مسائل از جمله موشکی، نفوذ منطقهیی ایران و همچنین حمایت ایران از گروههای مقاومت در منطقه انجام دهد، اینکه ایران این شرط را قبول خواهد کرد، یا نه، خود جای بحث دارد، اما باید به این نکته اشاره کرد که در حال حاضر تنها راه باقیمانده برای برونرفت کشور از وضعیت فعلی و سر و سامان دادن به وضعیت اقتصادی مذاکرات است».