۱۴۰۰ آذر ۳, چهارشنبه

قیام آب و آزادی


                                سخن روز

بیش از دو هفته است که در بستر خشک زاینده‌رود، به‌جای آب، امواج خروشان کشاورزان و مردم به‌ستوه‌آمدهٔ اصفهان در جریان است؛ امواجی که دامنهٔ آن اکنون استان چهار محال و بختیاری را به‌حرکت و خروش آورده و انبوه جمعیت ۳روز است که شهرکرد را به‌کانون دیگری از شورش و قیام تبدیل کرده است.

رژیم دجال آخوندی و دستگاه تبلیغاتی آن تلاش بسیار می‌کند تا خیزش اصفهان و چهارمحال را غیرسیاسی و صرفاً اعتراض به‌کمبود آب و منطقه‌یی و محلی وانمود کنند، اما شعارها و خروش مردم افشاگر این دجالیت نخ‌نما شده است. آنجا که مردم اصفهان یکپارچه شعار می‌دادند: «توپ، تانک، فشفشه، آخوند باید گم بشه!».

آری همان‌گونه که رهبر مقاومت گفت، این قیامی است برای آب و آزادی. مسعود رجوی تصریح کرد: «آب و آزادی حق مسلم ماست. حق رژیم قتل‌عام و اعدام، آتش است و بس!» (۲۸ آبان).

اکنون همهٔ مردم ایران، پاسخ و پژواک این حقیقت را از حنجره‌های خروشان هزاران تن از مردم دلیر چهارمحال و بختیاری می‌شنوند که: «وای اگر ایل ما برنو به‌دست بگیرد» و «ما مردمان جنگیم بجنگ تا بجنگیم»، «آب را خون می‌کنیم».

به این ترتیب چرخ‌های قیام، از بلوچستان و خوزستان تا لرستان و تبریز و از تبریز تا اصفهان و شهر کرد به‌حرکت در آمده است.

به‌گزارش منابع حکومتی از ۳۱استان کشور، ۳۰استان دچار مشکل بی‌آبی هستند و وضعیت ۴ یا ۵استان فوق بحرانی است؛ یک کارگزار زیست محیطی رژیم هشدار داد که به‌زودی سایر استانهای درگیر بحران آب نیز دست به‌اعتراض خواهند زد (سایت حکومتی رکنا ـ ۲آذر). اما بسا حادتر بحران بی‌آبی، آنچه مردم سراسر کشور تشنه و عطش‌ناک آن هستند، آزادی است؛ چرا که امروز همهٔ مردم ایران به‌این حقیقت آگاهند که بحران بی‌آبی، هم‌چون بحران محیط‌زیست، هم‌چون بحران فقر و فساد و همه‌گیری کرونا و همهٔ بلایایی که مردم ایران را در خود غرق کرده، ناشی از حاکمیت سیاهترین دیکتاتوری معاصر، یعنی ولایت مطلقهٔ فقیه و فساد غارتگری بی‌حد و حصر آن است و پاسخ این همه نیز تنها و تنها آزادی است که با آتش و با سرنگونی این رژیم ضدبشری به‌دست می‌آید.

همین آگاهی عمیق و گستردهٔ ملی است که رژیم را سراپا در وحشت فرو برده است. چرا که می‌داند آنچه امروز در اصفهان و شهرکرد می‌گذرد، نمودی از شرایط عینی و یک جامعهٔ در آستانهٔ انفجار است که در آن، هر جرقّه می‌تواند انفجاری مهیب و بنیان‌کن را به‌دنبال داشته باشد. به‌ویژه در شرایطی که یک مقاومت سازمان‌یافته در میدان است. کما‌این‌که روزنامه حکومتی آرمان (۲آذر) نوشت: «اندکی بی‌دقتی ممکن است به‌تنشهای گسترده اجتماعی منجر شود و بحران را وارد فاز اجتماعی و قومیتی کند و خسارتها را به‌نقطه اوج خود برساند».

و روزنامهٔ دیگری فریاد وحشت سر داد که: «وضعیت فعلی کم از آتش انداختن در انبار کاه نیست. گستره اعتراضات هیچ‌وقت به یک جغرافیای خاص محدود نمانده و نمی‌ماند» (جهان صنعت ـ ۲۹آبان)

متقابلاً، از فاشیسم فرسودهٔ حاکم در مهار یا چاره‌جویی امواج فراگیر بحرانها که بحران سراسری آب، تنها یک مورد آن است، هیچ کاری ساخته نیست، به‌خصوص که همهٔ حربه‌های شناخته شده‌اش از سرکوب و اعدام و ارعاب، تا دجالگری و تلاش برای نسبت دادن این بحرانها به‌طبیعت یا دسیسهٔ رو در رو قرار دادن مردم یک استان و یک منطقه در برابر استان و منطقهٔ دیگر... همه و همه کند شده و به‌راستی رژیم به‌آخر خط خود نزدیک می‌شود.

خبرها را از تلگرام