مشاور اقتصادی آخوند روحانی در جمعبندی خود، از «بحران منابع آب کشور»، «مسائل زیستمحیطی»، «صندوق بازنشستگی»، «بودجه دولت»، «نظام بانکی» و «بیکاری» بهعنوان ۶ ابر چالش اقتصاد ایران یاد کرده بود.
«از این ۶ ابر چالش، سه مورد بحران آبی، محیطزیست و صندوق بازنشستگی ریشه در اقدامات نادرست طی سه دهه گذشته دارد و بذر آن در گذشته کاشته شده است» (دنیای اقتصاد۱۲اسفند۱۳۹۵).ایران به لبه «روز آخر» نزدیک میشود
دو سال پیش (۱۶مرداد۱۳۹۸) «مؤسسه منابع جهان» که درباره بحران آب مطالعه جهانی میکند گزارش داد، ایران در کنار قطر، اسراییل و لبنان در صدر کشورهاییست که با یک «بحران فوقالعاده» در زمینه آب دست به گریبان است و در لبه «روز آخر» قرار گرفته است، یعنی روزی که منابع آبی در آن ممکن است به پایان برسد. برآورد «اطلس خطرات آبی» که این مؤسسه پژوهشی منتشر کرد، ایران را در رده چهارم کشورهای نزدیک به «روز آخر» قرار داده بود. ایران به اضافه ۱۷ کشور دیگر که حدود یک چهارم جمعیت زمین را تشکیل میدهند در شرایطی قرار گرفتهاند که آن را «بدترین» نقاط از نظر خشکسالی و بحران کمآبی ردهبندی میکنند. آنطور که پژوهشگران «مؤسسه منابع جهان» میگویند، ایران و کشورهای همجوارش، نه تنها با خشکی و کمآبی و مشکلات ناشی از تغییرات آبوهوایی روبهرو هستند، بلکه افزایش تقاضا وضعیت را بدتر نیز کرده است. خبرگزاری فرانسه در همان زمان از مدیر «مؤسسه منابع جهان» نقل کرده بود که، آسیب ناشی از کمآبی، بدترین بحرانیست که هیچکس در مورد آن حرفی نمیزند. ناامنی غذایی، بیثباتی اقتصادی، جنگ و مهاجرت پیامدهای این بحران هستند.
۵۰ سال سوءتدبیر
اگر چه کارشناس حکومتی گفته بود ابر چالش آب ناشی از سه دهه اقدامات نادرست است اما سرپرست مرکز مطالعات آب اتاق بازرگانی ایران تأکید داشت «۵۰ سال سوءتدبیر» باعث شده تنها «پنج سال» تا بروز «فاجعه عمومی آب» در ایران فاصله داشته باشیم» (ایرنا۱۲دی۱۳۹۷). وی ابراز بدبینی هم کرده بود که «اراده کافی برای حل این مشکل» شکل نگرفته است.
بحران آب، در حال حاضر
از آن تصویر وخیم در مورد ابر چالش آب دو سال میگذرد. در این سالها بهعلت بارشهای نسبتاً زیاد، بحران آب در فراموشیهای ناشیانه حکومت گم شد اما حالا گزارشهای جدید میگوید ایران امسال درگیر یک خشکسالی شدید میشود و حتی در شمال ایران هم امکان کشت برنج کم شده است!
«دادههایِ یک مقاله علمی کاملاً جدید که در مجله معتبر و مشهور «نیچر» منتشر شده، نشان میدهد ایرانیها در بازه زمانی سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۵میلادی، معادل ۲برابر مساحت دریاچه ارومیه در پرآبترینِ حالت آن، آب از زیرِ زمین بیرون کشیدهاند. در میان کشورهای منطقه، وضعیت بحران آب در ایران، در زمره بدترینها قرار دارد» (تجارت۱۲اردیبهشت۱۴۰۰).
همین گزارش میگوید، در حدود ۷۷درصد از مساحت ایران، «اضافه برداشت» بسیار شدید از منابع آبی رخ میدهد و این موجب افزایش شوریِ خاک در سراسر کشور و افزایش تناوبِ موارد فرو نشست خاک در دشتهای ایران هم شده است.
ساخت و ساز غیراصولی سد در ایران
پاسداران پس از شکست در تصاحب عراق در یک جنگ خانمانسوز ۸ساله، جواز حفاری و شخم زدن سرزمین ایران را از دست رفسنجانی و خامنهای گرفتند و برای پول پارو کردن شروع به سدسازیهای غیرعلمی و راه سازیهای بدتر از آن کردند. سالهای بعد گزارش حجم عظیمی از خرابیهای ببار آمده کموبیش منتشر شد. اما مگر تخریب محیطزیست به چند گزارش نصفه و نیمه به پایان میرسد؟!
یکی از مهمترین مشکلات سدسازی در ایران، پدیده فرسایش و تجمع رسوبات در مخازن سدها است که عمر سدها را کاهش میدهد و سرمایه ملی را نابود میکند. در ایران بسیاری از بندها و سدهای کوتاه با معماری غیرمهندسی ساخته شدهاند. «در برخی از سدها به دلایل سرریزی سد، تجمع رسوب، استفاده از مصالح نامناسب و طراحی غلط مؤلفههای جنبی، این بند و سدها از بین رفته و غیرقابل استفاده ماندهاند» (دویچه وله۲۹آذر۱۳۹۷).
کاهش آب سدها
حال ببینیم چه میزان آب در این سدهای نان دار برای پاسداران وجود دارد و چه آبی در آن نهفته است. از مجموع ۱۰۰ سد که تأمین کننده بخش اصلی آب در ایران هستند، در حال حاضر ۵۲ سد کشور کمتر از ۴۰درصد ظرفیت کل مخزن، آب دارند. ۲۸ سد کشور ۵۰ تا ۷۰درصد کل مخزن پرشدگی آب دارند و ۲۰ سد بین ۴۰ تا ۵۰درصد حجم مخزن را دارا هستند. در شرایط کنونی تنها ۴۱درصد سدهای کشور پر است و ۵۹درصد سدهای کشور خالی است. این گزارش حاکی است، بر اساس آمار دفتر مطالعات پایه شرکت مدیریت منابع آب ایران، مجموع ظرفیت مخازن سدها ۵۰میلیارد و ۵۰۰میلیون مترمکعب بوده که نشاندهنده ۵۲درصد پرشدگی مخازن است (ایرنا۶دی۱۳۹۹).
پس از جنگ ضدمیهنی ۸ساله حالا باید آثار جنگ ضدمیهنی دیگری اما این بار در داخل کشور بهدست پاسدران را ببینیم. سه دهه از این ویرانسازی در حوزه آب و سد سازی موجب گردید سرزمین ایران با ابر چالش آب روبهرو شود و در این میان رژیم آخوندی نه تنها هیچ تلاش مؤثری برای رفع این بحران بهعمل نمیآورد، بلکه کارشناسان محیطزیست و دیگر متخصصان وضعیت آب و زمین را در زندانها به اعترافگیری و مرگهای دلخراش میکشاند.
به ورشکستگی آبی رسیدهایم
حالا پس از دوسالی که از دست رفت و سرزمین تشنه ایران و مردمانش در بدترین وضعیت معیشتی و بهداشت و درمان قرار گرفتهاند. شاغلانش در پشت درب کارخانههای بسته فریاد میزنند و بیکارانش از پیدا کردن کار ناامیدند و بازنشستگانش سفره خالی خود را در کف خیابانها انداختهاند، نبود آب سالم برای خوردن و نداشتن آب کشاورزی برای تولید محصول، کارگزاران رژیم آخوندی را نیز به اعتراف کشانده است: «رئیس کمیته ملی سدهای بزرگ ایران میگوید سالانه حدود ۹۶میلیارد مترمکعب در ایران آب مصرف میشود در حالی که کل منابع آب تجدیدپذیر کشور حدود ۹۰میلیارد مترمکعب است، بنابراین از بحران آب عبور کردهایم و به ورشکستگی آبی رسیدهایم» (ایلنا۱۸اردیبهشت۱۴۰۰)
وی در ادامه میگوید، بحران آب در ایران بهدلیل کمآبی و خشکسالی نیست بلکه بهدلیل سوءمدیریت منابع آب است. باید پذیرفت که مدیریت منابع آبی کشور اشتباه بوده و در این میان استفاده از روشهای غیراصولی برداشت نیز به بحران آب دامن زده است. مهمترین دلیل این موضوع را هم برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی و کاهش شدید رطوبت خاک عنوان میکند.
شرمآورتر اینکه پس از چهل سال مسئولیت در امر آب و کشاورزی این مملکت، رئیس کمیته ملی (؟!) سدهای کشور میگوید «مسئولان و مدیران کشور هنوز به عمق فاجعه ورشکستگی آبی پی نبردهاند».
با نگاهی به رسانههای کشور دهها نمونه از وضعیت بحران آبی در استانهای مختلف را میتوان دید. اما با وقوع شرایط جدید خشکسالی تقریباً تمامی استانهای کشور با معضل کمآبی و خشکسالی دست و پنجه نرم میکنند. همانطور که چندی قبل رئیس مرکز خشکسالی سازمان هواشناسی رژیم نیز، اذعان کرده بود که برخلاف ادعاهای مطرح شده، «امسال کل کشور با یکی از بیسابقهترین بحرانهای خشکسالی مواجه خواهد بود. چالشی که میتواند حتی کشور را با بحرانی جدی در عرصه زیست - محیطی روبهرو نماید!» (ایسنا۱اردیبهشت۱۴۰۰)
آخرین نفسهای یک تالاب بینالمللی
شدت مشکلات آبی بهخصوص در حوزه آب آشامیدنی چنان است که دیگر تالابها و آبهای زیر زمینی بهرغم اهمیت حیاتیشان به کناری گذاشته شدهاند. تالاب گاوخونی که روزی پناهگاه بیش از ۲۰هزار پرنده مهاجر بود، اکنون بیش از ۹۶درصد آن خشک شده است و ادامه این روند هیچ چشمانداز روشنی را به ما نشان نمیدهد» (سبزینه۲۰اردیبهشت۱۴۰۰). مسلم است که غارت منابع آبی به بهانه تولید در صنایع آببر در دهههای گذشته و دست درازی به زمینهای بالادست و پاییندست حوضه آبریز، چنان حقابه تالاب گاوخونی را بلعید که امروز به این فاجعه ختم شده است.
بحران بیآبی در هیاهوهای سیاسی گم شد
هم اکنون شدت درگیریهای باندهای غالب و مغلوب رژیم آخوندی چنان بالا گرفته است که دیگر مسأله محیطزیست، جز ابزاری برای جنگ باندی، فایده دیگری برایشان نداشته است. این موضوعی است که رسانههای داخل کشور هم اذعان میکنند که کارگزاران رژیم آخوندی «تا امروز اقدامی برای مدیریت منابع آبی نکردهاند و تصمیمات بر اساس نزولات گرفته شده است! یعنی هر زمانی بارش کافی بوده همه خندان و هر زمانی بارش کم شده همه کاسه چه کنم دست گرفته و به جای اصلاح ساختار مدیریت منابع آبی اقدام به ایجاد آشفتگی بدون ارائه برنامه آینده خود میکنند و صرفاً مردم را مقصر مصرف آب میدانند! متأسفانه دخالت سیاسی در همه امور باعث شده تا کشور در همه حوزهها در وضعیت بحرانی قرار بگیرند و تاوان آن را مردم بدهند!» (آرمان۱۹اردیبهشت۱۴۰۰)
ترس از آینده در رژیم آخوندی
دو سال پیش مرکز پژوهشهای مجلس، هشدار داده بود که تا ۳سال آینده بیش از نیمی از جمعیت کشور با بحران آب شرب مواجه خواهند شد. عیسی کلانتری رئیس سازمان محیطزیست نیز از نابودی قریبالوقوع کشاورزی در کشور خبر داده بود. محققان مستقل هم هشدار دادند که «تداوم مدیریت ناپایدار آبهای زیرزمینی در ایران میتواند منجر به تاثیرات غیرقابل بازگشت بر محیطزیست و خاک شود» ) رادیو فرانسه۱۹اردیبهشت۱۴۰۰)
اما مهرههای ریز و درشت رژیم از آنچه بیشتر میترسند واکنشهای مردم به این نحوه از اداره جامعه است. بارها گفتهاند، شاید مردمی که نسبت به مشکلات اقتصادی و معیشتی صبور بودند این بار دیگر نتوانند نسبت به کمبود آب صبر پیشه کنند. این بار نه تنها مسأله اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مطرح است بلکه بیم آن میرود که حیات مردم ایران مورد تهدید باشد. «کوتاهسخن، ما در حالِ نابود کردن خودمان به دست خودمان هستیم و ظاهراً ابعادِ این نابودیِ تدریجی آنقدر بزرگ بوده که در آن غرق شدهایم و به همین دلیل باورش نکردهایم. ایران روزبهروز خشکتر میشود و این همه، تقصیر ما و سیاستهایِ ما است» (تجارت نیوز۱۲اردیبهشت۱۴۰۰).