۱۳۹۹ اسفند ۱۸, دوشنبه

معنی استمرار و گسترش اعتراض بازنشستگان

 

                                     سخن روز

از صبح یکشنبه ۱۷اسفند، بازنشستگان محروم و خشمگین در۲۸شهر میهن به خیابان‌ها آمدند و فریاد خشم و اعتراض سر دادند. آنها با اشاره به غارتگریهای نهادینهٔ حکومتی که آن روی سکهٔ فقر، نداری و بحران معیشت مردم است، شعار می‌دادند: «حاصل کار دولت، غارت پول ملت» و «کشور ما رو گنجه، بازنشسته تو رنجه».

بازنشستگان هم‌چنین به ایستادگی مردم ایران و بازنشستگان در برابر این ستم و غارتگری اشاره کرده و فریاد می‌زدند: «بازنشسته بیداره، از حق‌کشی بیزاره». آنها هم‌چنین با شعار «‌دشمن ما همین جاست دروغ می‌گویند آمریکاست» شیادی آخوندها را برملا می‌کردند

این هفتمین تجمع سراسری اعتراضی بازنشستگان استثمار شده توسط آخوندهای دزد، در کمتر از ۳ماه گذشته است؛ اعتراضی سراسری که پیوسته در شهرهای بیشتری گسترش می‌یابد و هر بار بر تعداد مردم عاصی شرکت‌کننده، افزوده می‌شود.

دستگاه سرکوب رژیم در وحشت از پیامدهای اقدام سرکوبگرانه، تا این هفته دندان روی جگر می‌گذاشت و جرأت ممانعت از اعتراضات سراسری بازنشستگان را نداشت و تلاش می‌کرد با تهدید و ایجاد رعب مانع تجمعات و تظاهرات شود، امروز مجبور شد در برخی شهرها از جمله تهران و شاهرود پاسداران و مزدوران لباس‌شخصی خود را برای سرکوب بازنشستگان محروم و معترض بفرستد، اما این تهاجم‌ها با مقاومت و ایستادگی بازنشستگان جان‌به‌لب روبه‌رو شد و در هم شکست.

ریشهٔ خشم و خروش فزاینده

استمرار رو به‌افزایش اعتراضات سراسری، نمودی از خشم متکاثف در جامعه‌یی زیر ستم و غارت شده است که در آن «فروش نوزادان (بر اثر فقر) آماری فاجعه‌بار کسب نموده و بازنشستگان و کارمندان کم‌درآمد گوشت، مرغ و میوه را از رژیم غذایی خود حذف نموده‌اند» (روزنامهٔ حکومتی آرمان-۱۷ اسفند)؛ در سرزمینی که «یکی از مهمترین دارندگان مواد معدنی در جهان است و با داشتن ۶۸ نوع مادهٔ معدنی، ۳۷میلیارد تن ذخایر اثبات شده و بیش از ۵۷میلیارد تن ذخایر بالقوه به ارزش ۷۷۰میلیارد دلار در سال۲۰۱۴ در میان ۱۵کشور بزرگ غنی از مواد معدنی در جهان قرار» گرفته (سایت ایران دیلی-خرداد ۱۳۹۴)؛ اما به‌واسطهٔ غارت نهادینه توسط اژدهای هفت‌سر حکومتی اکنون حتی «روغن نباتی در کشور کیمیا شده. خرید نان نسیه و قسطی به یک روال معمولی و قاعده کلی تبدیل شده و چشم مسئولان به تماشای جمعیت زباله‌گرد عادت کرده» (روزنامهٔ آرمان-۱۷ اسفند) و سرمایه‌هایی که باید صرف زندگی با کرامت مردم شود خرج عده‌یی حکومتی می‌شود که «با طولانی‌تر شدن صفرهای جلو حساب بانکی‌شان، به قطار فساد معروف شده و خانه‌های لاکچری ترکیه و یونان و... در انتظار مهمانان ایام عید آنهاست» (همان منبع).

در این جامعه ۸۰میلیونی عاصی در نتیجهٔ حاکمیت آخوندهای حرام‌خوار «حقوق دریافتی کارگران به‌زور پاسخگوی یک هفته از زندگی آنهاست» و «کارفرمایان می‌گویند که کمرشان زیر بار افزایش تورم خم شده و نمی‌توانند مزد به کارگران خود پرداخت کنند» (روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت-۱۷ اسفند).

در این سرزمین چپاول شده «یکباره قیمت خانه هزار برابر افزایش» می‌یابد، «در یک شب همه پس‌انداز چندین ساله (مردم) با کاهش ارزش پول ملی، بی‌ارزش» می‌شود؛ حقوق تو ریالی است» اما باید «همهٔ جنس‌ها را دلاری بخری»، مردم «هر روز متورم‌تر از روز قبل زندگی را آغاز» می‌کنند و همان عده‌یی هم که در خیل لشکر بیکاران نیستند و حقوقی چندبار زیر خط فقر می‌گیرند، نمی‌دانند «فردا سرکار خواهند» بود یا اخراج‌شان می‌کنند (روزنامهٔ حکومتی مستقل-۱۷ اسفند).

نتیجهٔ فقر و فلاکت خارج از تصور ناشی از ۴۲سال حاکمیت دیکتاتوری آخوندی، جامعهٔ به‌شدت ملتهب است که امروز در استمرار اعتراضات اقشار محروم و قیام آتشین هفتهٔ گذشته در سیستان و بلوچستان بارز می‌شود.

این وضعیت انفجاری اکنون به کابوس شب و روز خامنه‌ای و روحانی تبدیل شده است. بی‌جهت نیست که خامنه‌ای تلاش می‌کند برای این وضعیت اشک تمساح بریزد که «متأسفانه امروز وضع معیشت مردم خوب نیست! این غصه بزرگی است برای ما! گرانی‌ها زیاد است. ». (۱۵ اسفند).؛ و روحانی برخلاف دروغ‌درمانی‌های همیشگی امروز اعتراف می‌کند: «مدیریت قیمتها به‌نحو مناسبی انجام نشده و به زندگی و معیشت مردم فشار وارد کرده است»؛ و بعد به باندهای مافیایی نظام که بر سر تصاحب سهم بیشتر از غارت با هم در جنگ‌وجدال هستند، هشدار می‌دهد: «شرایط جاری کشور به‌ویژه وضعیت اقتصادی و معیشت مردم ایجاب می‌کند اختلاف‌نظرها به حداقل برسد» و «نباید با اقدامات، رفتارها و گفتارهایی که امنیت و اعتماد اجتماعی مردم را خدشه‌دار می‌کند، امواج مخرب و بدبینانه به سطح جامعه فرستاده شود!» (۱۷ اسفند).

تنها ره رهایی، از سفره‌های خالی...

رژیم آخوندی ۳ماه است که به‌چشم می‌بیند حتی سپر کرونا هم در ممانعت از اعتراضات اجتماعی به تدریج کارآیی خود را از دست می‌دهد، چرا که مردم با پوست و گوشت احساس می‌کنند که خطر فقر فزاینده و گرسنگی به‌مراتب بیش از کرونا زندگی‌شان را تهدید می‌کند.

اکنون دو مسیر پیش روی نظام فرتوت ولایت است:

یکم: یا به سرکوب اعتراضات دست بزند؛ که نتیجهٔ بلافصل آن رادیکال‌تر شدن اعتراضات خواهد بود که برای رژیم بسا بسا خطرناک است. به‌ویژه که به‌تازگی آن را در بلوچستان تجربه کرد و دید که چطور اقدام سرکوبگرانه (کشتن سوخت‌بران محروم به قیام مسلحانه و آتشین مردم یک استان به مدت یک هفته منجر شد که در نتیجهٔ آن در گام نخست دهها مرکز حکومتی و خودرو و تجهیزات نیروهای سرکوبگر در آتش قهر مردم سوخت و مهمتر از آن ضعف رژیم و پوسیدگی اهرمهای سرکوبگرش را برای تمام مردم ایران نمایان کرد.

دوم: دندان روی جگر بگذارد که حاصل آن گسترش روزافزون اعتراضات است. همان چیزی که طی این ۳ماه روند آن را به چشم دیده است که انبوه ترفندهای سرکوبگرانه و امنیتی، در ممانعت از این حرکتهای اعتراضی نتیجه‌یی نداشته است. این را هم می‌داند که روند دیالکتیکی گسترش اعتراضات و انباشت کمیت آنها، در نقطه‌ای جهش کرده و فراتر و سهمگین‌تر از قیامهای دی۹۶ و آبان و دی۹۸ ظاهر خواهد شد.

به این ترتیب هر دو مسیر پیش روی خلیفهٔ مفلوک ارتجاع به قیام و سرنگونی منجر می‌شود، به‌خصوص که رؤیای امدادهای مماشاتگران هم پوچ از آب درآمده است.

اما مسیر پیش روی مردم ایران همان است که امروز در شعارهای خود، با خشم و خروش فریاد می‌زدند: «تنها ره رهایی، از سفره‌های خالی، فریاد در خیابان!».