۱۴۰۰ فروردین ۶, جمعه

زندانی سیاسی هاشم خواستار خواهان تحریم کامل نمایش انتخابات شد


هاشم خواستار، معلم زندانی محبوس در زندان وکیل‌آباد مشهد به مناسبت نوروز ۱۴۰۰ با انتشار پیامی خطاب به مردم ایران ضمن تبریک سال نو، خواهان تحریم کامل نمایش انتخابات رژیم شد. درقسمتی ازپیام آقای خواستارآمده است:«قدرت از لوله تفنگ بیرون نمی‌آید، از قلب‌های مردم بیرون می‌‌آید.

جسمم را می‌توانید زندانی کنید، اما اندیشه‌ام را هرگز. این راهی که ما آزادیخواهان می‌رویم شکست در آن وجود ندارد. فقط و فقط پیروزی است، چرا که با مرگ و حیات آزادیخواهان و انقلابیون، میلیون‌ها نفر راه‌شان را ادامه می‌دهند».

متن کامل نامه هاشم خواستار به شرح زیر است:

«ملت قهرمان ایران گرمترین سلامها و درودها را از زندان وکیل آباد مشهد به شما می فرستم و فرا رسیدن سال نو را به شما ملت قهرمان تبریک می گویم.

ملت قهرمان ایران، امروز فریاد اتحاد و همبستگی شما را جهان شنیده و این صدا حتی به درون زندانها نیز رسیده است، پیش از این که همراه با دیگر آزادیخواهان به زندان بیافتم در مصاحبه ای گفتم که در هر تجمع اعتراضی، همه با هم یکصدا خواستار استعفای آقای خامنه ای شویم، ولی اکنون شما ملت قهرمان از این مرحله عبور کرده و رژیم را در نهایت ضعف و استیصال قرار داده اید، در این سال جدید و چند ماه مانده به برگزاری «نمایش انتخابات رژیم» از شما ملت قهرمان ایران می خواهم که در حرکتی سراسری «نمایش انتخابات» را مورد «تحریم کامل» قرار داده و یک بار دیگر به جهانیان نشان دهید که مردم ایران این رژیم را نمی خواهند.

ملت قهرمان ایران، از شما و همسرم و مدیران و کارکنان آزادیخواه تمام رسانه های جهان تشکر می کنم، که وقتی اسیر ستمکارانم، کفتارها را از دوروبرم دورمی کنید.

قبل از زندان یک فیلم ویدئویی کوتاه دیدم که تعدادی کفتار یک شیر نر را احاطه تا او را خسته کرده و بخورند. ولی ناگهان شیر ماده فریادهای شیر نر را شنیده و به سرعت خودش را به او میرساند، کفتارها با دیدن شیر ماده به سرعت پا به فرار می گذارند. تشکر شیر نر از شیر ماده بسیار دیدنی است. مدتی پیش در زندان فیلم کامل و رنگی آن را دیدم، جرقه‌ای در ذهن من زده شد تا نامه ای تشکر آمیز برای ملت قهرمان و آزادیخواه ایران و جهان و همسرم بنویسم. در این شکی نیست که پشت هر فرد آزادیخواه موفقی ( اگر ملت مرا آزادیخواه بداند) بانویی و دوستانی دلیر و آ گاه و بیدار وجود دارد.

در زندان کتاب کم است اما خوشبختانه سه جلد کتاب نگاهی به تاریخ جهان نوشته نهر و دارم که برای سومین بار میخوانم نهرو کتاب را به صورت نامه همراه با مسائل خانوادگی در زندان به دختر ۱۳ ساله اش ایندیرا نوشته.

در راه مبارزه برای استقلال هند، نه تنها نهرو که مادر و همسر و خواهر و شوهرخواهر نهرو نیز به زندان می افتند، پدر نهرو چون شدیدا مریض بود به زندان نیفتاد، نهرو در زندان بود که پدرش فوت می‌کند. در سال ۱۹۴۷ هند به رهبری گاندی به استقلال رسیده و نهرو نخست وزیر می شود در همان اوان استقلال یعنی سال ۱۹۴۸ گاندی توسط یک متعصب هندو به قتل می رسد بعدها همین دختر نهرو نخست وزیر می شود ولی متاسفانه ایشان نیز ترور می شود، راجیو گاندی نوه نهرو و فرزند ایندرا نیز نخست وزیر شده که متاسفانه باز ترور میشود. حاکمان هند علیرغم این همه ترور حاضر نمی‌شوند که ارزشهای آزادی و دموکراسی را زیر پا گذاشته و استبداد را حاکم کنند در نتیجه مردم هند از سال ۱۹۴۷ تاکنون بزرگترین دموکراسی جهان را پایه ریزی می‌کنند، برعکس آقای خمینی از همان سال ۱۳۵۷ که قدرت را به دست می گیرد همچون هیتلر عمداً کشور را به سمت ترور و جنگ برد و البته توانست آزادی های مردم را سرکوب و استبداد را حاکم کند. آقای خامنه ای نیز راه آقای خمینی را ادامه می دهد( پیشوا هیتلر، خدایگان شاهنشاه آریامهر، امام خمینی ، امام خامنه ای القابی هستند که تنها شایسته دیکتاتور هاست)

ملت قهرمان ایران، از سال ۱۳۵۱ که برای آزادی مبارزه می کنم الگویم کارگر ساعت سازی بود که فعالانه در انقلاب کبیر فرانسه شرکت و بعد از پایان انقلاب به همان ساعت سازیش برگشت، امروز ملت فرانسه و بشریت مدیون همان ساعت سازها می باشند. اگر آقای خمینی گاندی بود و یا همچون گاندی صداقت داشت و به اقرار خودش خدعه نمی کرد و بعد از انقلاب برابر قولش همراه با دیگر روحانیان به مسجد و حوزه باز می گشت امروز وضع ملت ایران چگونه بود؟ جای دور نمی روم از سال ۸۸ تا ۹۲ زندان مشهد بودم زندان هفته‌ای دو روز اعدام داشت یک روز شنیدم هفتاد و سه نفر را اعدام کردند که در بین آنها دو آفریقایی و دو نفر از ترکیه را نیز اعدام کردند، تابستان ۶۷ که زندانیان سیاسی را قتل عام و زندان ها را خالی کردند جای خود دارد اخیراً حدود۲سالی شده که اعدام به خاطر مواد مخدر کم شده، هفته‌ای دو تا چهار نفر اعدام می شوند.

با یک حساب سرانگشتی در این چهل سال حداقل یکصد هزار نفر از همین زندان مشهد اعدام شده اند. اگر به جای آقای خمینی رهبر ایران گاندی بود و یا این ۱۰۰ هزار نفر در اروپا بودند سرنوشت آن ها چگونه بود مسلماً آنها بهترین زندگی را داشته و اکنون در کنار خانواده بودند و یا به مرگ طبیعی مرده بودند، اگر این جنایت علیه بشریت نیست پس چیست، اروپا را برای این مثال میزنم که مظهر صنعت و رفاه و آزادی و پیشرفت و نبود اعدام است.

رئیس جمهور رژیم می گوید به خاطر تحریم های آمریکا در این سه سال کشور ایران بیش از ۲۰۰ میلیارد مستقیم و چندین برابر این رقم غیرمستقیم ضرر کرده است یعنی به هر ایرانی ۶۵ میلیون تومان تعلق می گیرد و در این چهل سال نه با جمعیت ۳۶ میلیونی سال ۵۷ بلکه با جمعیت ۸۰ میلیونی به هر ایرانی نزدیک یک میلیارد تومان تعلق میگیرد که تمام مشکلات مسکن و بهداشت و آموزش و ماشین و …. را حل می کند، فراموش نکنید کشورهایی مثل کره جنوبی بدون این درآمدها و با خرید نفت و گاز از ما به خوبی کشورشان را اداره می کنند به نحوی که جزء ۱۰ کشور صنعتی دنیا شده است. به راستی آخوندها این درآمدهای سرشار را کجا هزینه کردند که امروز ملت ایران به فقر و فلاکت افتاده است.

در زندان شاهد هستم که زندانیان عادی با همدیگر بارها و با افتخار از دزدی ها و تجاوز به ناموس دیگران گفته، که واگویه این خاطرات یک نوع تفریح برای آنها در زندان شده، یکی از دیگری سبقت می‌گیرد که من از تو بیشتر دزدی و به ناموس دیگران تجاوز کرده‌ام یک انسان معمولی با گوش کردن به این حرفها در میماند که اینها در چه دنیایی زندگی می‌کنند، ننگ وشرم بر شما آخوندهای حاکم باد. نمی دانم بعد از استقرار دموکراسی این بیماری ها چگونه درمان خواهد شد.

بچه بازجوی من در اطلاعات برای ارشاد و هدایتم کلی نمودار و فیلم و جزوه به اصطلاح دانشگاهی نشان می داد و می خواند و تاکید داشت که غرب از نظر معنوی بسیار عقب مانده است، نشان می داد که در خیابان های سانفرانسیسکو مردم در خیابان مدفوع میکنند، در هلند در داخل ویترین مغازه ها خانومی گذاشته اند که با آمدن یک مرد به داخل میگوید: کام( بیا) کام( بیا )، و هلند با ۴۵۰ میلیارد دلار مالیات که از مردم می گیرد برای زنان در خیابان ها توالت درست نمی کند و ….شرم و ننگ بر شما آخوندها و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی که نان ملت را دزدیده و با یک بسم الله حلال کرده و به زن و بچه تان داده و وجدان نداشته تان را راحت کرده اید، که این حقتان است.

آهای ملت قهرمان ایران به غیر از شما به چه کسی شکایت کنم که بچه بازجویی که به قول خودش کمی از نو ه ام بزرگتر و از کوچکترین فرزندم کوچکتر است در خلوت اطلاعات برایم کلاس درس گذاشته بود، که مغز استادش را شستشو دهد (همیشه استاد، استاد به من میگفت) بعضی وقت ها به خودم می گفتم یک سیلی محکم به او بزنم و بگویم خجالت نمیکشی به معلم ۷۰ ساله درس عوضی میدهی؟ اما خودم را کنترل می کردم و این کنترل بزرگترین شکنجه در طول مبارزات ۵۰ ساله ام بود. همین بچه باز جو و نیروهای اطلاعاتی که من و آقای محمد نوریزاد را به دادگاه می بردند بارها می‌گفتند که برای حفظ نظام ما حاضریم خون بدهیم، من به آنها توصیه می کنم برای اینکه به قول مولانا «شهید راه چیز خر» نشوید یک جمله از نوشته ها و مقالات و مصاحبه هایم را رد کنید که نمی توانید، و آن وقت شربت شهادت بنوشید.

قدرت از لوله تفنگ بیرون نمی آید از قلب های مردم بیرون می آید جسمم را می توانید زندان کنید اما اندیشه ام را هرگز، این راهی که ما آزادیخواهان می رویم شکست در آن وجود ندارد فقط و فقط پیروزی است چرا که با مرگ و حیات آزادیخواهان و انقلابیون میلیونها نفر راهشان را ادامه می‌دهند( رژیم خیلی از کلمات از جمله کلمه انقلابی را از درون تهی کرده انقلابی به کسی می گویند که از جان و مالش برای آزادی ملتش بگذرد، حال در کجا دزدان آدمکش انقلابی هستند؟؟) آقای بچه بازجو اظهار داشت که از نظر او حکم من اعدام است. گفتم گوش خر بفروش و دیگر گوش خر این سخن را در نیابد گوش خر.

آزادی خواهان و انقلابیون در فردای پیروزی بزرگ ملت بر استبداد، هیچ انتظار و توقعی نباید داشته باشند و همانطور که گفتم همچون کارگر ساعت ساز فرانسوی عمل کرده و به کارشان برگشته و سهم خواهی نکنند اما من دو توقع و انتظار از ملت قهرمان ایرا ن دارم.

۱_ به قول آقای نعمت میرزازاده( م_ آزرم) شاعر مشهدی و تبعید در فرانسه و سراینده کتابهای سحوری و گل خون و

شب بد شب دد ، شب اهرمن

وقاحت ـ بشادی ـ دریده دهن

شب نور باران ، شب شعبده

شب خیمه شب بازی اهرمن

شب گرگ در پوستین شبان

شب كاروان داری راهزن

شب سالروز جلوس دروغ

شب یادبود بلوغ لجن

شب كوی و برزن چراغان شده

فضاحت ز شیپورها نعره زن

شب شبچرانی به فرمان دیو

شب سور اهریمن و سوك من

و…. که ما دانشجویان دانشگاه ارومیه سالهای ۵۲۵۳ بصورت دسته جمعی می‌خواندیم؛ با جور و جهل دو عفریته زمان در جبهه ای به فرصت هستی در آویخته ام ای مهربانی و دانش هشدارید! از پشت خنجرم نزنند. ملت قهرمان ایران حاکمان ایران بسیار نامردند ‘بارها می‌خواستند از پشت به من خنجر بزنند، همسرم و شما با حمایت های بی دریغ تان خنثی کردید، آبان ۹۷ نیروهای اطلاعاتی مرا دزدیدند و به بیمارستان روانی بردند اگر حمایت‌های جانانه شما و همسرم نبود اکنون کجا بودم، هم اکنون نیز قصد توطئه بر علیه جانم را کرده اند، و گمان می کنند که با حذف مبارزان آزادیخواهی چون من و محمد نوریزاد و … می توانند انقلاب مردم ایران را متوقف کنند، غافل از اینکه همان طور که در بالا گفتم این مسیر فقط و فقط پیروزی است و متوقف نمی شود، ما کار خود را کرده و «اندیشه مان» را به میلیونها جوان مبارز منتقل کرده ایم، فقط بدانید که هر اتفاقی که برای من در زندان بیافتد مسئولش شخص اول رژیم، یعنی علی خامنه ای است. ۲ همانطور که بارها گفته و نوشته ام به وصیتم عمل کنید و مرا در کنار زندانیان اعدام شده تابستان ۶۷ دفن کنید این نامه را با اشک هایم و با عشق به آزادی ملت قهرمان ایران نوشته‌ام.

در آخر یک بار دیگر فرا رسیدن سال ۱۴۰۰ را به شما ملت قهرمان تبریک می گویم، سالی همراه با آزادی و پیروزی را برای شما ملت قهرمان آرزو کرده و بر تحریم سراسری «نمایش انتخابات رژیم» تاکید می کنم.

زندان وکیل آباد مشهد، نماینده معلمان آزاده ایران

هاشم خواستار عید نوروز ۱۴۰۰».