سخن روز
سهشنبه وچهارشنبه،۳و۴فروردین،میهنمان ایران درکمتراز۲۴ساعت درشمال وجنوب شاهدشعله کشیدن خشم مردم ستمدیده وخروش جوانان شورشی علیه نیروهای سرکوبگر رژیم بود.
در گنبد کاووس در پی تعرض یک مزدور بسیجی نگهبان سد گلستان به دو دختر خردسال، مردم خشمگین در برابر ساختمان دادگستری گنبد تجمع کردند و جوانان شورشگر با پرتاب سنگ با پاسداران درگیر شدند. التهاب و خشم مردم زمانی بیشتر شد که دادگستری خامنهای و رئیسی جلاد تلاش کردند جنایت مزدور بسیجی خود را لاپوشانی کنند. در روستای عرب سُررنک (از توابع گنبد کاووس) نیز مردم خشمگین بهخاطر این جنایت مزدور خامنهای دست به اعتراض زدند؛ زمانی که نیروهای سرکوبگر برای متفرق کردن مردم به صحنه آمدند، جوانان شورشی با مزدوران درگیر شدند و خودرو آنها را سنگباران کردند.
رژیم آخوندی در وحشت از اعتراضات مردم گنبد، نیروهای سرکوبگر را از شهرهای دیگر راهی گنبد کرد و با بستن و کنترل ورودی و خروجی شهر تلاش کرد از سرایت آتش خشم مردم به شهرهای دیگر، جلوگیری کند.
ضرب شست سنگین مردم و جوانان شورشگر گنبد آنچنان برای رژیم سنگین بود که خامنهای سرکردهٔ سپاهش در استان گلستان را به صحنه فرستاد تا به پاسداران و بسیجیهای وارفته روحیه بدهد. پاسدار شاهکوهی که اظهاراتش نشان میداد هنوز از ضربه دریافتی گیج و حیران است، اعتراف کرد: «معاندین و دشمنان قسم خوردهٔ نظام از طریق شبکههای اجتماعی و فضای مجازی و عوامل داخلی خود با سوءاستفاده از واقعهٔ گنبد سعی در تفرقهافکنی و ایجاد ناامنی در استان داشتند» (۵ فروردین)؛ وی آنگاه در یک پارس خوابیده افزود: «همهٔ مردم قانون را فصلالخطاب بدانند، نباید در برخورد با دشمنان لحظهای درنگ کرد!» و سپس ناخواسته به تزلزل و خطر «حفظ نظام» اعتراف کرد که «حفظ نظام اسلامی اوجب واجبات است و این موضوع واجب قلمداد میشود!».
هنوز خامنهای و رژیمش از ضربه دریافتی از مردم خشمگین گنبد کاووس، گیج و سردرگم بودند که در زاهدان، جوانان شورشی و مردم خشمگین خودرو پاسداران خامنهای را به آتش کشیدند و دو پاسدار جانی را دستگیر کردند. این دو پاسدار جنایتکار قصد داشتند اموال سه زن بلوچ ر اکه بهعنوان مسافر سوار کرده بودند سرقت کنند که با مقاومت آنان روبهرو شدند و جوانان دلیر بلوچ به کمک آنها شتافتند و نیروهای خامنهای را گوشمالی دادند.
جامعهای انفجاری
خشم مردم گنبد و زاهدان که بیدرنگ به شورش، درگیری با مزدوران و آتش زدن و انهدام خودروی پاسداران منجر شد، نمونههایی گویا از جامعهیی انفجاری است. جامعهیی که آنچنان نفرت و خشم فرو خورده در آن ذخیره گشته، که با هر رخدادی بهسرعت فوران میکند. همانگونه که در قیام دیماه ۹۶ اعتراض به گرانی تخممرغ در مشهد، در کمتر از ۴۸ساعت تبدیل به قیامی فراگیر در بیش از ۲۰۰شهر ایران شد و یا در آبان۹۸ که گرانی بنزین جرقهای شد بر دریای بنزین خشم مردمی غارت شده که بهصورت انفجاری مهیب بار دیگر سراسر کشور را فرا گرفت.
اما امروز بسیار فراتر از قیامهای بزرگ و آتشین دی۹۶ و آبان۹۸ جامعه ایران ملتهب است و یک قلم نفرت یک سال کشتار ناشی از کرونا بهخاطر سیاست جنایتکارانهٔ خامنهای و روحانی در فرستادن مردم به قتلگاه کرونا، به خشموکین مردم اضافه شده است. همچنین غارت بیمانند سفرههای خالی ۹۶درصدیها و گرانیهای بیسابقه از یکسو و عیش و نوش ۴درصدیهای حاکم از سوی دیگر ابعادی حیرتآور یافته است. چنان که در شرایطی که فقر و گرسنگی فراگیر شده و نان قسطی و نان نسیه به پدیدهیی رایج تبدیل شده، آخوند روحانی روز پنجشنبه ۵فروردین در ادامهٔ پنجشنبه شوهای خود، چندین طرح لاکچری را در مناطق آزاد، ار جمله در جزیرهٔ کیش افتتاح کرد که از جمله شامل یک مجموعه گردشگری و ورزشهای زمستانی به نام پنگوئن با صرف هزینهٔ ۲۳۰میلیارد تومان و انواع تأسیسات تفریحی و ورزشی با بودجهٔ ۵۸۰۰میلیارد تومان... و یک برج ۲۱طبقهای با هزینهٔ ۷۰۰میلیارد تومان» بود (تلویزیون رژیم-۵فروردین).
بهدلیل وجود همین شکاف عظیم طبقاتی است که در کمتر از ۳ماه، ۸رشته اعتراض گستردهٔ سراسری و پیوستهٔ بازنشستگان کشور را فرا میگیرد که از جمله فریاد میزدند: «وضع شما عالیه، سفرهٔ مال خالیه» و همین وضعیت است که با یک جرقه خیزشهای مسلحانهای مانند قیام مردم سیستان و بلوچستان و آتش زدن قایقهای سپاه در هرمزگان توسط جوانان شورشی، رخ میدهد و ارکان نظام را میلرزاند. بهدلیل همین وضعیت است که انبوه جوانان بهجان آمده از حاکمیت ننگین آخوندی، بهطور فزایندهیی به کانونهای شورشی میپیوندند و هر روز بر دامنهٔ عملیات اختناقشکن آنها افزوده میشود. همین وضعیت است که فاصلهٔ بین جنایت نیروهای خامنهای تا درگیری و انهدام خودروهای نیروهای سرکوبگر توسط مردم در گنبد و زاهدان، بهسرعت طی میشود.
بیجهت نیست که خامنهای وحشتزده و درمانده سرجلاد قضاییه را بهصحنه میفرستد تا به نیروهای وارفتهٔ رژیم هشدار دهد: «هیچگونه ناامنی در جامعه قابلتحمل نیست. نیروی انتظامی و مسئولان امنیتی باید بهاخلالگران در امنیت جامعه مجال ندهند» (آخوند رئیسی-۵ فروردین)؛ اما بیدرنگ پاسخ را از کارگزاران خود رژیم دریافت میکند که کار از این پارسهای خوابیده گذشته و حتی دیگر «با بگیر و ببند و اسلحه مشکلات حل و فصل نمیشود!» (عباس آخوندی-وزیر پیشین دولت روحانی-۵فروردین).