هرج ومرج وسوء مدیریت درزمینه مقابله با بیماری کرونا وواکسیناسیون قطرهای آن چنان آشکاراست، که درجریان جنگ گرگها رسانههای حکومتی ناگزیرباعتراف به آن شدهاند.
روشن است که بلبشو در مدیریت و مقابله با کرونا، از سیاست عامدانه حاکمیت برای درگیر کردن هر چه بیشتر مردم با این بحران جدا نیست. اما به فرض اینکه از سیاست عمدی درگیر کردن مردم با این بیماری صرفنظر شود، و صرفاً موضوع مدیریت بحران مورد بررسی قرار گیرد، نتیجه چیزی جز ناکارآمدی و سوءمدیریت نظام و دولت در گل مانده روحانی به دست نمیآید.
اولین بازتاب این عدم آمادگی برای مواجهه با بحران بود، امری که در رابطه با سوانح طبیعی مانند زلزله، سیل و توفان نیز صدق میکند، و نهادهای ذیربط حکومتی هیچگاه آمادگی مقابله با آنها را ندارند، و در نتیجه مردم با تحمل خسارات مالی و جانی تاوان آنرا میپردازند.
در این رابطه روزنامه جهان صنعت ۲۶اسفند۹۹ بهنقل از یک کارشناس حکومتی نوشت: «ما در شرایطی با پاندمی بیماری کرونا مواجه شدیم که به هیچوجه آمادگی لازم برای وقوع بحران جدیدی را نداشتیم».
در حالی که این شرط اولیه برای مقابله با بیماری وجود نداشت سران نظام و سایر دستاندرکاران و بهقول یک رسانه حکومتی مسئولان «نابلد»، عمداً آنرا کوچکنمایی کردند و وانمود کردند مانند یک اپیدمی سرماخوردگی، کرونا هم یک بیماری زودگذری است.
همچنین آنها برای فریب و دور ساختن اذهان مردم از سیاست ضدمرمیشان، به حرفها و راهحلهای متناقض روی آوردند، و در نتیجه بیماری در سراسر کشور گسترش یافت.
در شرایط کنونی نیز این سیاست در نظام ادامه دارد و در شرایطی که به اذعان معاون وزارت بهداشت ویروس جهشیافته در ۲۸استان گسترش یافته و وضعیت در کشور بحرانی است، آخوند شیاد مدعی است: «جز استان خوزستان که حالا وضعیت خاصی دارد بقیه استانها شرایط نسبتاً خوب و معمولی دارند حالا ممکن است در یک استان مواجه شدیم ولی در کشور مواجه نشدیم» (تلویزیون شبکه خبر ۲۳اسفند۹۹)
در رابطه با اظهارات و عملکردهای متناقض سران و مهرههای حکومتی در مورد بیماری کرونا و نتیجه مصیبتبار آن برای مردم روزنامه جهان صنعت در ادامه مطلب نوشت: «چه بسا رفتارهای متناقض دولت با ملت موجب حوادث عظیم با بحرانهای غیرقابل پیشبینی خواهد بود. امروزه مردم نگران آینده جامعه و زندگی خود هستند زیرا جامعه در آستانه بحرانهای عظیم است. شرایط فعلی جامعه دارای پیچیدگیهای فراوان و آینده مبهم و نامعلوم است. وقتی در جامعه مشکلات افزایش پیدا میکند و مدیران جامعه درگیر بحران ناکارآمدی و سوءمدیریت میشوند، در اصل آنها امکان حل مشکلات را ندارند» (همان منبع).
روزنامه آفتاب یزد ۲۶اسفند۹۹ با عنوان «مسئولان طلبکار» ضمن اشاره به سیاست غلط مسئولان ذیربط در برخورد با پاندمی کرونا و نتیجه اسفناک آن برای مردم نوشت: «: «در یکسو مسئولانی پرمدعا و نابلد ایستادهاند و سوی دیگر مردمی که بهدلیل سوءمدیریت همین مسئولان رنجور و ملول هستند... در مورد ویروس کرونا هرجا مدیران کم آوردند و مشاهده کردند تصمیمات و سیاستهایشان جواب نداده و اوضاع اسفناک شده خیلی سریع با چند گفتگو و نطق بهگونهیی القاء کردند که گویی مردم مسبب این شرایط هستند. حال دیگر مهم نیست که وقتی تصمیمها ناقص و ابتر است طبعاً جامعه نیز دچار مشکل میشود و این موضوع تبعاتی دارد».
در نتیجه همین عملکردهای ضدمردمی و متناقض است که به اعتراف مقالهنویس روزنامه حکومتی دنیای اقتصاد ۲۶اسفند۹۹ «ویروس بیاعتمادی» شیوع پیدا کرده است: «از ابتدای شیوع ویروس کرونا نیز طیف گستردهیی از باورهای عمومی به واسطه عدم اعتماد به مجاری رسمی اطلاعرسانی شکل گرفته بود. مردمی بودند که معتقد بودند، هفتهها قبل از اعلام رسمی شیوع کرونا، ویروس به کشور وارد شده و مقامات با پنهانکاری اعلان عمومی ان را به تأخیر انداختهاند. اکنون بیاعتمادی در رابطه دولت و ملت به حوزه دیگری تسری یافته است و آن هم برنامه واکسیناسیون در ماهها یا سالهای آتی است».
در حال حاضر در میان بسیاری از مردم سؤال وجود دارد در حالی که نمونههای معتبر و تأیید شده واکسن وجود دارد، و کشورهای اروپایی و تعداد زیادی از کشورهای منطقه توسط این واکسنها بخش قابلملاحظهای از مردم را واکسینه کردهاند، چرا رژیم آخوندی سیاست قطره چکانی واکسینه کردن را با واکسنهای تأیید نشده از طرف سازمان بهداشت جهانی را پیش میبرد.
ضمنا این سؤال مطرح است چرا واکسینه کردن عمومی به زمانی موکول شده که واکسن داخلی تولیدشود، در صورتی که اولاً کیفیت آن نسبت به واکسنهای معتبر پایینتر و نتیجهاش هم نامشخص است.
در مورد بیاعتمادی مردم به واکسن تولیدی رژیم یک کارشناس حکومتی در مصاحبه با سایت خبرآنلاین اذعان کرد «یک بدبینی کلی است که تا حدی در جامعه ما وجود دارد... سعی کردیم با اطلاعرسانیهای علمی در مورد واکسن که در رسانهها انجام میشود، این کار را پیگیری کنیم. اما راستش را بخواهید یک بخشی از مسأله هم «گاردی» است که به این راحتی باز نمیشود، حتی بعضی از همکاران ما در بخشهای دانشگاهی بعد از شنیدن توضیحات علمی و فنی باز هم قانع نمیشوند» (خبرآنلاین ۲۵اسفند۹۹).
بی اعتمادی در میان مردم نسبت به واکسیناسیون طوری است که علیرضا معزی معاون دفتر روحانی در توئیتی نوشت: «پاسداری از اعتماد افکار عمومی نسبت به روند واکسیناسیون به اندازه اثربخشی واکسن، حیاتی است» (خبرگزاری ایرنا ۲۵اسفند۹۹).
البته بیاعتمادی افکار عمومی صرفاً مربوط به موضوع واکسیناسیون در آینده نیست، بلکه مردم به روندی هم که در حال حاضر در زمینه واکسیناسیون طی میشود بیاعتماد هستند.
بسیاری از کشورها بهطور شفاف آمار نفرات واکسینه شده توسط واکسن را اعلام میکنند، اما از زمانی رژیم واکسن روسی وارد کرد و بهاصطلاح واکسیناسیون مردم را شروع کرد، تاکنون دولت روحانی در این رابطه سیاست شفافی نداشته و مشخص نیست چه طیفی و چه تعدادی از مردم توسط واکسن روسی و چینی واکسینه شدهاند و...
واقعیت این است که «ویروس بیاعتمادی» نسبت عملکرد حاکمیت در مقابله با پاندمی کرونا، ربط مستقیم با ماهیت دجالگرانه و فریبکارانهٔ رژیم و عملکرد ضدمردمی آن دارد.
بی اعتمادی که خود را در خشم و کینهٔ گسترده و انفجاری مردم محروم نشان میدهد، آنچنان که بارها رسانهها و مهرههای حکومتی نسبت بهوقوع این انفجار و سرنوشت تیره و تار آینده نظام هشدار میدهند.