سخن روز
آخوند روحانی روز ۱۲اسفند، وحشت خود و نظام آخوندی را از خیزش مردم دلیر و محروم سیستان و بلوچستان به نمایش گذاشت. رئیسجمهور ارتجاع در جلسهٔ ستاد هماهنگی اقتصادی دولتش، با شیادی تلاش کرد بر روی این آتش شعله کشیده از اعماق جامعه ایران آب بریزد.
وی کمترین اشارهیی به قیام خونین و آتشین که ۶روز شهرها و مناطق وسیعی از سیستان و بلوچستان را شعلهور کرده بود، نکرد و چنانکه گویی پس از ۸سال که از ریاستش میگذرد، تازه «پدیدههای کولبری و سختبری» را کشف کرده، فریبکارانه دلسوزی نشان داد که «کولبری و سوختبری در شأن مردم و کشور نیست... پدیدههای کولبری و سوختبری آسیبهای جدی اقتصادی و اجتماعی دارد».روحانی سپس بدون اشاره به اقدامی مشخص، با وعدههای تو خالی و گرفتن ژست اپوزیسیون گفت: «باید تلاش کنند این وضعیت ناهنجار سریعاً سامان یابد... ... باید برای اشتغال پایدار و ارتقای معیشت مرزنشینان و جایگزینی قطعی و فوری اشتغال مفید و مولد به جای رویهٔ غیرقابل قبول کولبری (اقدام) کرد!».
دستپاچگی روحانی بهخاطر چیست؟
چه چیزی روحانی را ناگزیر به این نمایش مبتذل و شیادانه کرده است؟
واقعیت این است که خیزش جوانان شورشی و مردم عاصی سیستان و بلوچستان زمین را زیر پای آخوندها حاکم به لرزه درآورده است. انعکاس وحشت سردمداران رژیم را از شرایط بحرانی و ملتهبی که محدود به سیستان و بلوچستان نیست و سراسر کشور را فرا گرفته، میتوان بهخوبی در رسانههای حکومتی دید:
آنجا که اعتراف میکنند که «شاهد نارضایتی جامعه هستیم و مردمی که ناراضی هستند» (روزنامهٔ حکومتی اعتماد-۵ اسفند)؛ در جامعهیی که بر اثر غارتگری وحشیانهٔ رژیم «تورم به جایی رسیده که عدهیی قدرت خرید یک نان کامل را هم ندارند و کارت ملی خود را گرو میگذارند... و مرغ و تخممرغ کالای لاکچری محسوب میشود» (روزنامهٔ حکومتی رسالت-۱۲ اسفند).
غارت میلیاردها دلار از ثروتهای ایران باعث شده «دستمزدهای فعلی رمقی برای کارگران باقی» نگذارد (روزنامهٔ حکومتی کار و کارگر-۱۲ اسفند)؛ آخوندهای حاکم با اژدهای هفتسر فساد بلایی سر اقتصاد ایران آوردهاند که «ارزش حداقل دستمزدها در سال جاری کمتر از نصف سالهای قبل از ۹۷ و یکسوم میانگین دوره۶۸ تا ۹۶» شده است (سلطانی-کارشناس حکومتی-۱۲ اسفند)؛ و اکنون کرونا، این متحد ولایت در کشتار جمعی مردم ایران هم مزید بر علت شده و «ملت در کنار دغدغهٔ گرانی خیار و تخم مرغ، وضعیت اسفبار بورس، نایاب شدن روغن و... باید نگران سلامت فرزندان خویش هم باشند» (روزنامهٔ حکومتی همدلی-۱۲ اسفند).
خامنهای و روحانی برای مهار این وضعیت تلاش میکنند با اهرم سپاه، مانع از فوران آتشفشان خشم شوند. اما بهرغم این تلاشها، طی دو ماه گذشته اعتراضات سراسری اقشار محروم، از جمله بازنشستگان مداوماً گسترش یافته و در همین حال یکباره با فوران خشم آتشین مردم سیستان و بلوچستان هم روبهرو شدهاند. آتشی شعلهور که کارگزاران رژیم را بهشدت هراسان کرده و هشدارهای آنها به تلویزیون رژیم هم راه یافته که «در فضایی هستیم که (میان مردم) عقلانیت حاکم نیست، بلکه احساسات و هیجان غلبه دارد، باید هوشیار باشیم... اگر خدای نکرده اتفاق ناخوشایندی بیفتد، خشک وتر، اصولگرا و اصلاحطلب و مسئولان با هم میسوزند» چرا که «دشمن در حال آتشافروزی است!» (موهبتی-۷ اسفند۹۹).
مناطق سرخ!
۴۲سال دیکتاتوری و غارت نهادینه، تمامی جامعه ایران را آبستن خیزش و قیام کرده است. بهطور خاص مناطق محرومی مانند سیستان و بلوچستان که همواره مورد ستم مضاعف دیکتاتوریهای شاه و شیخ بودهاند، برای آخوندها منطقهٔ سرخ و خطرناک محسوب میشوند.
رژیم این واقعیت را طی روزهای گذشته و در جریان خیزش بزرگ مردم بلوچستان دید و لمس کرد و از زخم ناشی از این قیام بهخود میپیچد.
قیام تا سرنگونی
اما از آنجا که آخوندها و پاسداران سرکوبگر و چپاولگر که حاضر نیستند ذرهیی از چپاولگری دست بردارند، مداوماً بر آتش خشموکین مردم میدمند، کمااینکه این بار هم غارتگری و استثمار سپاه پاسداران تحت عنوان طرح «رزاق» و کشتار مردم معترض، قیام را کلید زد. این غارت و سرکوب سراسر ایران را عاصی و بهطور خاص مناطق محروم را سرخ و شعلهور کرده است. آتشی که تمام جامعه ایران را برمیانگیزد و خبر از فوران آتشفشان سلسله قیامهای سراسری را میدهد. قیامهایی که تا سرنگونی تمامیت رژیم آخوندی استمرار خواهد داشت