۱۳۹۹ بهمن ۲, پنجشنبه

«شکاف نسلی» یا سراشیب سرنگونی

 

                                 قیام آبان ۹۸

پیدایی، بلوغ و اضمحلال نسل‌ها، در نمودار پیشرفت اجتماعی، امری شناخته شده است. در تاریخ تکامل اجتماعی، پیوسته نیروها و نسل‌های بالنده جایگزین نیروهای میرا شده‌اند. این کشاکش، در عرصهٔ جامعه پیوسته ادامه دارد. هنجارها و ارزش‌ها بی‌توقف در حال تغییر هستند. این تغییر گاه تا آنجا پیش می‌رود که به یک دگرگونی اساسی در کل ساختار جامعه منجر می‌شود. به‌عنوان نمونه می‌توان از انقلاب ضدسلطنتی نام برد که ارزش‌ها را در جامعه آن روز ایران دگرگون کرد.

                              چالش نسل‌ها با یک دیکتاتوری فرتوت

اکنون در ایران آخوندزده، چالشهای فراوانی بین نسل‌های متعدد با حاکمیت در جریان است. بزرگترین چالش بر سر آزادی است. چالش بعدی بین مدرنیته و سنت است. واقعیت این است که ایران سال۹۹ حتی با ایران سال۹۸ و ۹۷ متفاوت است. افزایش نسل جوان کشور، گسترش وسایل ارتباط جمعی، سوراخ شدن سانسور و ارتباط نسل‌های جدیدتر با اینترنت و ورود فعال آنها به شبکه‌های اجتماعی و آشنا شدن گسترده با فرهنگ جهانی و نیز آموزه‌های مجاهدین و مقاومت ایران، اکنون به یک معضل جدی حاکمان عمامه به‌سر تبدیل شده است. نسل‌های جدیدتر ایران، رویکردی شورشی‌تر دارند و در هنجارهای تحمیل شدهٔ سنتی نمی‌گنجند. دغدغهٔ نخست آنها آزادی است. آنها به صراحت می‌گویند: «جمهوری اسلامی انتخاب آنان نیست». .

اضمحلال هر دو باند اصلی نظام

همپا و به‌موازات این تعارض شتابناک بین نسل‌ها و حاکمیت، به ریزش و درهم شکستگی باندهای درونی رژیم نیز به‌روشنی اعتراف می‌شود. روزنامهٔ همدلی (۱بهمن۹۹) با اشاره به «شکاف نسلی» می‌نویسد «حضور اصول‌گرایان در پهنهٔ قدرت سیاسی به‌معنای محبوبیت آنها در افکار عمومی نیست».

دقت کنید:

«بعد از حوادث سال۸۸، حتی فرزندان برخی چهره‌های سیاسی نیز احساس همراهی با ایده‌ها و تفکرات پدرانشان نداشته و با آنها همراه نشدند، به‌طوری که در میان کشته‌شدگان و دستگیر شدگان حوادث آن سال نیز فرزندانی از چهره‌های اصول‌گرا دیده شده است. ریزش بدنه اجتماعی اصول‌گرایی بعد از سال۸۸ پررنگ‌تر بود».

این روزنامه هم‌چنین اعتراف می‌کند که در باند اصلاح‌طلب نیز این ریزش و افول پایگاه اجتماعی دیده می‌شود.

«در جناح مقابل نیز، بعد از سال۹۶ ریزش بدنه اجتماعی در اردوگاه اصلاح‌طلبان، قابل توجه بود به‌گونه‌یی که بسیاری از افرادی که خود را اصلاح‌طلب می‌دانستند، همراهی خود را با دولت مورد حمایت این جناح به حداقل رساندند».

محمد مهاجری که از سوی این روزنامه مورد مصاحبه قرار گرفته، بی‌پرده به ریزش پایگاه اجتماعی هر دو باند اصلی نظام اذعان می‌کند:

«برداشت من این است که هر دو جناح سیاسی به‌طور شدید و فاحش دچار ریزش پایگاه اجتماعی‌شان شده‌اند» (همان منبع).

سرآمد عمر تاریخی ارتجاع و دجالیت

اعتراف به «ریزش پایگاه اجتماعی» یعنی این‌که مردم مردم کردن خامنه‌ای و ادعای تشییع میلیونی جنازهٔ قاسم سلیمانی جز یک دجالگری محض برای فریب افکار عمومی نیست. «ملت بزرگ ایران» اسم مستعار لباس‌شخصی‌ها، بسیجی‌ها، پاسداران و نان‌خورهای نظام است. نتایج انتخابات مجلس ارتجاع در اسفند ۹۸ به‌وضوح نشان داد که حتی مانند سالهای پیش، خامنه‌ای توان بسیج ریزه‌خواران خوان یغمای خودش را برای یک نمایش مهندسی‌شدهٔ انتخابات نیز ندارد. این چشم‌انداز تاریک رژیمی است که تا‌کنون به ضرب شکنجه و اعدام و سرب و چماق و دگنک، دروغ و دغل و تزویر خود را سرپا نگه‌داشته است.

«فضای دنیا در حال تغییر است. تفکر و اندیشه در حال تغییر است. این‌که چشم ببندیم و به سمت یک دیوار سخت حرکت کنیم، این دیوار نیست که کنار می‌رود بلکه این سر ما است که می‌شکند» (همان).

آری جامعه ایران به‌سرعت در حال صف‌آرایی است. در یک‌سو، نسل‌های جوان، شورشی، تغییر جو و تشنهٔ دگرگونی‌های اساسی قرار دارند در دیگر سو، اقلیتی که سران، مهره‌ها و مزدبگیرهای نظام هستند. در تعارض عمیق‌شونده، غیرقابل سازش و در آستانهٔ انفجار بین این دو، طرف بازنده بر طبق سنن تاریخ و تکامل، نظام قرون‌وسطایی ولایی است.