۱۳اسفند- سخن روز
خامنهای صبح ۱۳اسفند تحت عنوان درختکاری، بهتنهایی در مقابل دوربین ظاهر شد. پس از نمایش کاشتن درخت، پشت میکروفن قرار گرفت و در اظهاراتی بسیار ضعیف و از موضعی پایین، بهدفاع از خودش و نظامش پرداخت. برخی جملاتش که حرفهای اصلی او را تشکیل میداد، بهراستی سؤالبرانگیز است که چه چیز و کدام فشار مقام عظمای ولایت را با همهٔ تبختر و جباریت واداشته تا اینگونه ضعیف ظاهر شود و تن بهذلت دهد؟
برای پاسخ بهاین سؤال، ابتدا نگاهی بهبرخی جملات او، همراه با سؤالی که آن جملات بلافاصله بهذهن میآورد، ضروری است.
خامنهای «راجع به مسألهٔ بیماری شایعی که در کشور هست» گفت: «این بلا بهنظر ما بلای آنچنان بزرگی نیست» و «این حادثه فقط در کشور ما پیش نیامده، این حادثه میدانید، شنیدید در بسیاری از کشورهای دنیا امروز این حادثه هست».
اگر حادثهٔ بزرگی نیست و همه شنیدهاند و میدانند، پس چه چیز مقام عظمی را وادار کرده است تا اینچنین بهخفت تن دهد و آنچه را همه میدانند تکرار کند.
خامنهای افزود: «مسئولان ما با صفا و صداقت! از روز اول با شفافیت خبر رسانی کردند!» در حالی که «در بسیاری از کشورها پنهانکاری میکنند، نمیگویند».
کدام سؤال و سؤالکننده و کدام فشار و فشارآورنده، مقام عظمای ولایت را واداشته تا با التماس درصدد اثبات برآید که از روز اول با شفافیت خبررسانی کرده و هیچ پنهانکاری در کارش نبوده است؟
خامنهای تحت کدام فشار به صحنه آمد؟
از این سؤالات در مورد بخشهای مختلف حرفهای خامنهای باز هم هست، اما همین دو مورد برای پرداختن بهسؤال اصلی کافی بهنظر میرسد. راستی کدام نیرو ولیفقیه ارتجاع را اینچنین تحت فشار قرار داد که برخلاف روش معمولش که سکوتهای طولانی در قبال بحرانهای جدی است، بهصحنه بیاید و بهدفاع زبونانه بپردازد؟
پاسخ در دو محور قابل ارائه است:
یکم: افشا شدن پنهانکاری جنایتکارانه، چپاولگرانه و ضدانسانی رژیم در مورد شیوع کرونا. همان که حتی بالاترین مهرههای رژیم را وادار اعتراف کرده است که: «از روز اول باید قم را قرنطینه» میکردیم، «کشورهای دیگر شهرهای آلوده به کرونا را قرنطینه کردند. ما تعطیل نکردیم و همهٔ شهرهایمان را آلوده به کرونا کردیم». (پزشکیان-نایبرئیس مجلس ارتجاع-۱۳اسفند)
دوم: شدت بحران شیوع کرونا در ایران که پیآمد همان پنهانکاری مجرمانه است. تا آنجا که چهرهٔ میهنمان را مشابه بیش از صد سال پیش، همزمان با جنگ جهانی اول، ساخته است که مردم بر اثر قحطی شاهد اجسادی بودند که در گوشه و کنار خیابانها افتاده است.
با توجه به این دو محور پاسخ، میتوان فهمید که خامنهای بهعنوان رأس هرم قدرت نظام، بهروشنی میداند برآیند این دو مؤلفه انفجار عظیم و در تقدیر خشم اجتماعی است. بهویژه اینکه هنوز طنین فریادهای «توپ-تانک-فشفشه، آخوند باید گم بشه» و «مرگ بر اصل ولایتفقیه» و «نه تاج و نه عمامه، آخوند کارش تمامه» در قیام آبان و دی در گوشش زنگ میزند؛ هنوز حرارت سوزان آتشفشانی را که بر هزاران نهاد و مرکز حکومتی در نزدیک به ۲۰۰شهر ایران، بارید بر پیکر فرتوت نظامش حس میکند.
خامنهای بهخوبی میداند که اکنون بهآن خشم متراکمی که منبع فوران آن آتش بود، خشم ناشی از جنایت پنهانکاری شیوع ویروس مرگبار کرونا بهخاطر نمایش انتخابات نیز افزوده شده است. جنایتی بزرگ که برخی آن را یک هلوکاست در قرن بیست و یکم مینامند. جنایتی که بهویژه با اعتراف وزیر کشور نظام (رحمانی فضلی-۴اسفند۹۸) بهکلی از پرده بیرون افتاده و روشن شده که پنهان کردن آن با اطلاع و فرمان بالاترین مقامات رژیم صورت گرفته و امروز تمامی ایران بهبلایی بزرگ مبتلا کرده است.
ناتوان در برابر انفجار عظیم در تقدیر
با چنین وضعیتی خامنهای هر لحظه در انتظار انفجاری بسا بزرگتر، آتشینتر و ویرانگرتر از قیام آبان و دی، تنش میلرزد و به این دلیل است که اینگونه ضعیف و زبون، از موضع دفاعی به صحنه میآید تا بگوید «این بلا آنچنان هم بزرگ نیست» و «مسئولان ما با صفا و صداقت! از روز اول با شفافیت خبر رسانی کردند».
اما آیا خامنهای میتواند با این دروغهای افزوده، از انفجار بزرگ در تقدیر جلوگیری کند؟ جواب این سؤال را خودش بهتر از هرکس میداند. این واقعیت را میتوان از حجم عظیم انرژی و هزینهیی که هر روز برای شیطانسازی شکستخورده علیه مجاهدین و مقاومت ایران میپردازد هم فهمید.