صدای پای قتلعام
طی ۲۹اسفند ۹۸و اول فروردین ۹۹شاهد یک فرار موفق در زندان پارسیلون و یک شورش جانانه در زندان الیگودرز بودیم. آنچه آن فرار و این شورش را رقم زد، شرایط هولناکی بود که زندانیان در آن قرار دارند. بهطور واقعی زندانهای ایران اکنون برای زندانیان به قفس مرگ تبدیل شدهاند.
بهدنبال این دو واقعه اکنون خبر از شورش در زندان تبریز رسیده است. شورش و فرار از زندانهای نظام ولایت از یکطرف نشانهٔ جوشش و خیزشی آتشین برای تن ندادن به جبر زندان و مرگ با طناب کرونا است و از طرفی بازنمون کنترل از دستدادگی و استیصال نظام ولایی در بحران کروناست. در آینده باز هم باید انتظار شورشهای بیشتری را در زندانهای کرونازدهٔ ایران داشت؛ مگر اینکه دیکتاتوری ورشکستهٔ آخوندی خود با دست خود در زندانها را بگشاید و تمام زندانیان، بهخصوص زندانیان سیاسی را آزاد کند.
رژیم آخوندی در وحشت از بازتابهای اجتماعی و سیاسی شورش زندانیان، تلاش کرد با انتشار خبر آتشسوزی در زندان شورش را تحتالشعاع قرار دهد اما ساعاتی بعد سایت فوری رژیم نوشت:
«ظهر امروز تعدادی از زندانیان با اعتراض به عدم اعطای مرخصی، با آتش زدن پتوهایشان به اعتراض خود ادامه دادند که این امر منجر به ورود نیروهای امنیتی زندان به بند زندانیان شد.
گفته میشود زندانیان به سوی افسر نگهبان حملهور شدند و وی را خلعسلاح کردند و نیروهای امنیتی در این دو بند برای آرام کردن اوضاع مجبور به تیراندازی شدند که چند نفر از زندانیان زخمی شده که به بیمارستان ارتش و نیروی انتظامی تبریز منتقل شدند.»
مظلومنمایی لو رفته و مضحک آخوندها
شورش زندانیان همانطور که اشاره شد، آن روی سکهٔ وضعیت جهنمی و غیرقابل تحمل زندانهای نظام ولایی است. این در حالی است که لابیهای کرک و پر ریخته و گر سیاست مماشات، با به بازی گرفتن حقوقبشر تبلیغ میکنند که نظام آخوندی را از تحریمها معاف کنید تا بتواند با کرونا بجنگد، این هیولای عمامهدار در زندانهای ایران برای یک کشتار بزرگ برنامهریزی کرده است. کشتاری خاموش با سلاح کرونا در پس دیوارهای قطور و عاری از هر بازرسی و مانیتورینگ بینالمللی.
ابراهیم رئیسی کارچرخان قتلعام با کرونا
کارچرخان این کشتار بزرگ نیز مانند قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ سرجلاد بدنام، آخوند رئیسی است.
در کتابها و تاریخ انواع قربانی کردن زندانیان را خوانده و شنیده بودیم اما نخوانده و نشینده بودیم که از سلاح کرونا برای قتلعام زندانیان استفاده کنند. فاشیسم آخوندی در سکوت و بیخبری جهان اکنون دارد از این سلاح استفاده میکند.
خامنهای برای رد گمکنی مدعی است که آمریکا نوعی از ویروس کرونا را برای ژن ایرانی طراحی کرده است تا این ویروس را بهعنوان یک سلاح بیولوژیک بر علیه نظامش بهکار بگیرد. اکنون مشخص میشود که این هوچیگری مضحک و ابلهانه، علاوه بر گم کردن رد پنهانکاری مجرمانه، سرپوشی برای جنایتهایی است که فاشیسم عمامهدار انجام داده و قصد دارد علیه مردم و زندانیان بیدفاع بهکار بگیرد. آنچه تحت عنوان رزمایش بیولوژیک در خیابانها در جریان دارد، چیزی جز یک قدرتنمایی پوشالی برای جار زدن اختناق و مقابله با شورشهای مردمی نیست اما در زندانها که در آن قانونی جز قانون سلطنت فقیه جاری نیست، این نوع از جنایت چندان فاش و آشکار نیست.
کرونا جایگزین تیرخلاص و طناب دار
خودکشاندن زندانیان، انداختن جانیان حرفهیی به جان زندانیان سیاسی و سلاخی آنان در روز روشن و در حضور سایر زندانیان با ضربات پیاپی چاقو، شلاقزدن در روزها و ساعتهای متمادی تا جایی که نقطهٔ سالمی در کف و اطراف قوزک پا نماند و ناخنها فروبریزند، غرق کردن کابلهای نازک و نوکتیز، در شیار خون کمر زندانی و آویزان کردن بهصورت قپانی، عبور دادن زندانی از تونل و انداختن او به اتاق فوتبال، بستن به شیر توالت و گرسنگی دادنهای مداوم و سپس خوراندن غذای آلوده و پر از مو و ناخن و ته سیگار به زندانی و صدها نوع شکنجة دیگر که زبان از بیان آنها شرم دارد و مبتکر آن، شکنجهگران جهنمی این نظام هستند، افاقه نکرده است، حال میخواهند جنایتی را که خود نتوانستهاند، با کرونا تکمیل کنند.
خودشان با کرونا خودشان را میکشند!
خامنهای اکنون با طراحی رئیسی میخواهد در شرایطی که اذهان مردم متوجه کرونا و گرفتاریهای ناشی از آن است، بهطور واقعی یک فاجعهٔ بزرگ انسانی را در زندانها رقم بزند. سناریوی از پیش نوشته شده این است که تقصیر شیوع کرونا در زندان به گردن خود زندانیان انداخته شود و اینگونه وانمود شود که که خود زندانیان به کرونا دچار شدهاند و باید از جیب خود برای خرید کیتهای تست کرونا و نیز ماسک و دستکش و ژل بهداشتی هزینه کنند. در واقع نظام آخوندی با این شیوه دارد از زندانیان سیاسی و بهخصوص دستگیر شدگان قیام آبان انتقام میگیرد؛ انتقامی نه با شلیک تیرخلاص و نه با برافراشتن تیرک اعدام یا ادامهٔ تعزیر زندانی تا دم مرگ، بلکه با سلاخ مخوف و بیولوژیک کرونا.
لابد دست آخر به سبک خمینی ملعون مدعی نیز خواهند شد که زندانیان خودشان با کرونا خودشان را میکشند تا نظام را بدنام کنند!
تا اینجا میتوان دریافت که خامنهای بیهوده و از سر تفنن، جهان را متهم نمیکند که علیه او و نظامش از سلاح بیولوژیک استفاده کردهاند؛ زیرا خود نخستین استفاده کنندهٔ آن علیه جان زندانیان بیدفاع است.
جان باختگان کرونا در زندان فشافویه
طبق گزارشهای رسیده تا روز چهارشنبه ۶فروردین ۹۹ آمار جان باختگان مبتلا به کرونا در زندان تهران بزرگ (فشافویه) به ۶نفر رسیده است. این یک علامت اخطار جدی است. بیانگر آن است که تعداد مبتلایان به کرونا در زندانهای ایران رو به افزایش است و داس مرگ در بین آنان به چرخش درآمده است. این گزارشها حاکی است که بهعلت تراکم زندانیان در محیط تنگ و فشردهٔ زندان، ویروس بهسرعت در حال گسترش است و حتی مواد شویندهٔ معمولی نیز در بندها یافت نمیشود. رسانههای حکومتی نیز در این باره سکوت کردهاند.
خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران درگذشت زندانیان در فشافویه را شروع جان باختنهای زنجیرهیی توصیف کرد که یک جنایت بزرگ علیه بشریت توسط رژیم آخوندی است که از آزاد کردن زندانیان خودداری میکند. وی بار دیگر خواستار مداخله جامعه جهانی و اقدام فوری برای آزادی زندانیان بهویژه زندانیان سیاسی و جلوگیری از قربانی شدن هزاران زندانی شد.
مانور عطوفت اسلامی و ترفند آزادی زندانیان
فاشیسم آخوندی که پرونده سیاهی در زمینهٔ کشتار زندانیان سیاسی دارد، با آب و تاب و دبدبه و کبکبه در روزهای پایانی سال ۹۸اعلام کرد که به ۱۰۰هزار تن از زندانیان مرخصی داده و ۱۰هزار تن از آنان را بخشوده است و آن را نمونهیی از «رحمت و عطوفت»! خامنهای و تغییر رویکرد قوه قضاییه بهدلیل حضور سردژخیم ابراهیم رئیسی در منصب قضاییه عنوان کرد اما این یک ترفند بیش نبود. نظام آخوندی به زندانیانی مرخصی داد که محکومان مالی و دارای احکام زیر ۵سال بودند. زندانیان سیاسی ـ امنیتی و دارای اتهامات سنگین همچنان در سیاهچالها باقی ماندند. ۱۲ الی ۱۵هزار تن از دستگیر شدگان قیام آبان ۹۸در زمرهٔ زندانیانی هستند که همچنان در زندانهای کرونازده باقی ماندهاند. آنها زندانیانی هستند که قضاییهٔ جنایتکار حتی با دریافت وثیقههای کلان از آزادی آنها سرباز میزند.
ناکام گذاشتن طرح قتلعام
بهطور واقعی یک قتلعام و به تعبیر زندانیان یک «زنده بهگور» در جریان است.
یادآوری میشود که ۴۵تن از زندانیان سیاسی و دستگیر شدگان قیام آبان در زندان تهران بزرگ (فشافویه) در تاریخ ۲۷اسفند با درک خطر عاجلی که زندانیان را تهدید میکرد به اعتصاب در این زندان پیوسته و با با صدور بیانیهیی اعلام کرده بودند: «ما زندانیان سیاسی و معترضان آبانماه اعتصاب غذا کردیم چرا که ما زنده بهگور شدهایم. هیچکدام مرتکب جرم نشدیم. تنها جرم ما اعتراض بهعملکرد دولت و فساد و شرایط اقتصادی بوده است. اعتراض حق ماست. اما به جای پاسخگویی دستگیر و مورد شکنجه قرار گرفتیم و حالا ما را زنده بهگور کردهاند».
در یک پارادوکس تراژیک، اکنون درهای زندانهای ایران به روی کرونا و مرگ باز است اما به روی زندانیان برای خروج از این مهلکهٔ مرگآور بسته است. این است فاجعهیی که از هم اکنون باید همدرد و همآوا با رئیس جمهور برگزیدهٔ مقاومت ایران، مریم رجوی در مورد آن به جامعهٔ جهانی هشدار داد و توجهات بینالمللی را برانگیخت.
پیام شورش در زندان تبریز
شورش در زندان تبریز یک هفته پس از فرار و شورش در زندانهای پارسیلون و الیگودرز، در حقیقت، بیانگر رسیدن کارد به استخوان زندانیان است. آنها بین مرگی خاموش در سیاهچال با گلولههای بیصدای کرونا یا برشوریدنی سرخ برای رها کردن خود به هر قیمت، دومی را برگزیدهاند. بیتردید این هنوز اول آغاز است و باید منتظر شورشهای دیگر بود.
آری با الهام از موضعگیری رهبری مقاومت، مسعود رجوی میگوییم، تنها راه رهایی از وضعیت موجود و ناکام گذاشتن طرح سرجلاد بدنام برای یک قتلعام دیگر در زندانهای ایران، «شورش» برای «آزادی» است.
آزاد کنندهٔ دیگری در کار نیست. این ما هستیم که میتوانیم با شوریدن بر وضع موجود ابتکارعمل را به دست بگیریم و خود خویشتن را رها سازیم.