۱۳۹۹ فروردین ۸, جمعه

بحران کرونا و نیاز فزاینده به‌دروغهای رسوا


سخن روز ۷ فروردین


سخن روز ۷ فروردین
امروز بار دیگر حسن روحانی به‌صحنه آمد و باز هم با وقاحتی مافوق تصور درباره بحران کرونا ادعا کرد که ۲۰هزار تخت بیمارستانی خالی در کشور وجود دارد. وی افزود: «فکر نمی‌کنم هیچ کشوری (به‌لحاظ وفور تخت بیمارستانی) شرایط کشور ایران را داشته باشد».



آخوند روحانی سپس با توهین به شعور مردم ایران اضافه کرد: «با آماده کردن ۱۰هزار پرستار جدید این مسأله را هم حل کردیم».
واقعیت دروغهای مافوق تصور روحانی
آنچه که شیخ حسن روحانی از آن به‌عنوان تخت بیمارستانی نام می‌برد، تختهای آسایشگاه سربازان است که در روزهای اخیر توسط ارتش تحت‌امر ولی‌فقیه به سوله‌هایی در نمایشگاه تهران انتقال یافته است.

پرستاران یک‌شبه تولید شده نیز همان پاسداران و بسیجیان هسند که لابد وظیفه‌شان انتقال بیماران جان‌ باخته به گورستانهاست.

روحانی در حالی این ادعاهای وقیحانه و مفتضح را سر هم می‌کند که همین امروز شماری از مهره‌ها و کارگزاران رژیم هراس خود را از فاجعهٔ عظیمی که رژیم بر سر مردم ایران آوار کرده، به زبان آوردند و از پیامدهای آن ابراز وحشت کردند.

پزشکیان، از نایب‌رئیسان مجلس ارتجاع اقدامات رژیم را تصمیمهای قطره‌چکانی و موقت توصیف نمود و اعتراض کرد که چرا قم قرنطینه نمی‌شود؟

عباس عبدی با بیان این‌که کرونا حاکمیت را به‌چالش کشیده، گفت: «در دورهٔ ۴۰ساله پس از انقلاب هیچ‌گاه تا این حد شکاف درون ساختار حکومت دیده نشده است».

صادق خرازی، سفیر سابق رژیم در فرانسه نیز اذعان کرد: مردم ایران امروز از مدیرانشان متنفرند.

و نجفی، عضو مجلس ارتجاع نیز در نامهٔ سرگشاده به روحانی هشدار داد که «کابوس شورش» «به‌تحقق محض نزدیک می‌شود».
روحانی و این همه فضیحت در دروغگویی، چرا؟
آیا روحانی و همپالگی‌های او نمی‌دانند که این ادعاهای سخیف و این دروغگویی‌های ماورای وقاحت،‌ چه خشم و تنفری در مردم داغدار و به جان آمده ایجاد می‌کند؟ آیا از عاقبت خود و عاقبت رژیم نمی‌ترسند؟ آیا از سرنوشت مقامات رژیم شاه، هم‌چون هویدا و نصیری و امثالهم عبرت نمی‌گیرند؟ جدای از این‌که دیکتاتورها و دشمنان مردم، در مراحل پایانی خود کور و کر می‌شوند، اما واقعیت این است که رژیم در سراشیبی افتاده که جز انکار واقعیت و دروغگویی‌های رسوا هیچ راه‌حل دیگری ندارد. چون نه می‌خواهد و نه می‌تواند غول فاجعه‌یی را که از بطری خارج شده، به‌درون آن برگرداند یا مهارش کند.

از سوی دیگر ابعاد فاجعه چنان عظیم و شمار قربانیان چندان سرسام‌آور است که باعث تشتت و از هم‌گسیختگی در رژیم شده است. از یک‌سو روحانی و اعضای دولتش مجبور به دروغ‌درمانی هستند و از سوی دیگر کارگزاران رژیم در وحشت از خشم انفجاری جامعه، ناگزیر از اذعان به گوشه‌هایی از واقعیت می‌کنند و هشدار می‌دهند. البته یک شرط تعیین‌کننده هم در کار است و آن افشاگریهای مداوم، روزانه و بی‌امان مجاهدین است که اساساً در آمارهای روزانه از شمار مبتلایان و جانباختگان ظاهر می‌شود و آخوندها را به‌ستوه آورده و آنها را مجبور می‌سازد که برای اعلام آمارهایی که کمی نزدیک به واقعیت باشد، زمینه‌سازی کنند. مثلاً امروز جهانپور سخنگوی وزارت بهداشت و درمان رژیم ضمن اعلام آمارهای روتین روزانه، افزود: ۲۷۴۶بیمار هم در وضعیت اضطراری هستند که معنی آن همین رقم قربانی جدید است.
طوفان آتشین خشم در پیش است
رژیم ضدمردمی که خوب می‌داند پس از بحران کرونا، چه طوفانی برآمده از آتش سینه‌ها و داغ جگرها در انتظارش هست، با شتاب تلاش می‌کند زیر پوشش مقابله با کرونا، تحت عناوینی مانند رزمایش بیولوژیک و طرح محله‌محور و امثالهم، ساختار سرکوب خود را در همه جا تکمیل و بازسازی کند. اما روشن است که بنیاد این اقدات بر آب است چون خشم انفجاری مردم به‌محض یافتن کوچکترین منفذ و فرصتی (از جمله در پایان احتمالی موج کرونا) چنان منفجر خواهد شد که اثری از این ساختار پوشالی بر جای نماند.

در این حقیقت که هر روز بیش از روز پیش روشن می‌شود، تردید نباید کرد هم‌چنان‌که مسعود رجوی گفت: «جنگ مردم ایران با کرونا بخشی از جنگ سرنوشت با خامنه‌ای و رژیم دجال و ضدبشری ولایت فقیه است».

بنابراین هم‌چنان که رئیس‌جمهور برگزیدهٔ مقاومت مریم رجوی گفت: «موجودیت ایران، در گرو ‌سرنگونی این رژیم است. هم‌چنان‌که لازمه صلح و امنیت در منطقه و جهان و مقابله با بلایای طبیعی، مشروط به تغییر این رژیم است».

خانم مریم رجوی سپس با مخاطب قرار دادن جوانان، گفت: «خشم فرو خورده را به جانب رژیم نشانه بروید. ابتکارها و خلاقیت جوانان به‌ویژه دانشجویان راهگشا و بن‌بست‌شکن است. این خود ما هستیم که باید برای حفاظت از کشور و جامعه و سلامت و امنیت و آینده‌اش به‌پا خیزیم.»