نمایی از اشرف۳
تلاقی با بهار
در ایستگاهی دیگر به بهار رسیدهایم. بهاری که در انتهای آرزومندی بشر برای سعادت فردی و اجتماعیاش، رایت خجستگی برافراشته است.
ایرانزمین با توشهای سرشار از دستآوردهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی پا به سال ۹۹ گذاشته است. اینک ما در تلاقی با بهاریم. در این دیدار، بین ما و بهار بسیار سخنهاست. او شاهد اشتیاق و تکاپوی بیتوقف ما برای تغییر و تحول نیکو و نظارهگر عشق و تمنای دیرینهٔ ما به شکفتن و بهترین احوال بوده است. ما، کدام ما؟ جامعه ما، مردم ما، میهن ما و تاریخ سراسر نشانهگذاری شدهٔ بهارجوی و بهارپوی ما.
ما هم با بهار سر وعدهٔ همیشگیمان بودهایم. در تمام سالهای عظمت رنج مشترک ایرانزمین طی چهار دهه گذشته، عشق بهار بزرگ اجتماعی در چشمانداز منظر ما بوده است. عشقی که در هر مرحله این رنج عظیم میهنی، ما را بر آن داشته است که از تلاش برای تکثیر رویش، سرشاری، شکوفایی و دمیدن رایحهٔ پایداری در ضمیر و جان و روح و نیاز مان دست نشوییم.
اکنون جامعه ما به جانب تلاقی با بهار بزرگ در ایرانزمین پیش میرود. سفرنامهٔ پیشروی از ۴۱سال پیش به این سو، اینک جلو منظر همهٔ ما گشوده است. ما را با این سفرنامه که خودمان نوشتهایمش، پیوندها و رابطههاست. همچون بهار که بازگشت به پیوندها و رابطهها است؛ بهاری که در هر گردش و دیدار و هر تلاقی با آن، پیوندها و رابطهها را در مناسبات فردی و اجتماعیِ ما نو میکند.
در مفهوم و اهمیت این مرحله
تکاپوی ما و مردم و جامعهمان در مصاف با حاکمیت ضدبهار و رویش، به اعتلای غیرقابل قیاس با سالیان پیشین منجر شده است. این اعتلا را با اشراف به دسیسههای رنگارنگ حاکمیت ولایت فقیه ابراز میکنیم؛ چرا که هر پیشرفتی که در پایداری مردم و جامعه ایران محقق شده، حاصل نبردی با دیوسالار آخوندی است. از آثار این دیوسالاری همین بس که رژیم ولایت فقیه همهٔ تلاشش را کرده است که جامعه را به جزایر دور از هم و افراد مأیوس و سرخورده از تغییر و دگرگونی بکشاند. برای تحقق این استراتژی، از تمام لایههای لابیهایش در داخل و خارج ایران هم استفاده کرده تا جبهه بهار مقاومت که در آلترناتیو مردمی بارز شده و گل میدهد، شکل نگیرد و همهٔ قیامها بیسرانجام بهحال خود رها شوند. بنابراین از آثار بهار مردم و جامعه ایران در مقابل حاکمیت ولایت فقیه، باید به مطرح شدن موضوع آلترناتیو در سال ۹۸ اشاره نمود. این واقعیت، نشاندهندهٔ مرحله پایانی جنبش دموکراتیک مردم ایران برای پس زدن تمامیت نظام آخوندی است. قدری در مفهوم و اهمیت این واقعیت، تأمل میکنیم.
پیام صدای اصلی ایران
در پایان سال ۹۸ جامعه و مردم ایران با دستآوردهای مهمی به پیشواز سال ۹۹ رفتند. دستآوردهایی که منجر به تشکیل دو جبهه نبرد در ایران شده است:
ـ قیامآفرینان و شورشگران با پشتوانهٔ میلیونی در مقابل تمامیت نظام آخوندی که حتی بسیاری از پایگاههای سنتیاش را در درون نظام هم از دست داده است.
ـ قیامها و شورشهایی که نظام را از درون به چند تکه و پاره بدل نموده است.
ـ قیامها و شورشهایی که منجر به حمایت جهانی از خواستههای مردم و تحریم و انزوای جهانی حاکمیت ولایت فقیه شده است.
ـ سال ۹۸ با بزرگترین گردهماییها و تظاهرات ایرانیان آزاده و هوادارن مقاومت در خارج ایران سپری شد.
ـ سال ۹۸ شاهد گسترش کانونهای شورشی بودهایم. پدیدهیی جدید در رقم زدن تعادلقوای سیاسی و اجتماعی در داخل ایران علیه حاکمیت.
ـ سال ۹۸ قیام دانشجویان و جنبش دانشجویی به مرحلة جدیدی از کیفیت مرزبندی قاطع علیه حاکمیت رسید.
ـ قیام آبان ۹۸ و آثارش تمام لایههای جامعه ایران را درنوردیده است؛ چرا که این جنبش بزرگ متعلق به محرومان و غارتشدگان بوده و با پیشتازی نسل جوان ایران رقم خورد. قیامی که موجب عمیقترین اثرگذاری بر تحولات داخلی و بینالمللی رژیم شده است.
ـ دستگیری صداهای آزادی و برابری که متعلق به گستردهترین لایههای اجتماعی هستند و پر کردن زندانها از آنان، گویای طرد مطلق و انزوای بینظیر رژیم نسبت به سالیان قبل نزد مردم ایران است. گویای این واقعیت است که از ایران یک صدای اصلی به گوش میرسد: تغییر بزرگ = نفی کامل نظام ولایت فقیه.
دو معنای مهم
همهٔ تحولاتی که در بالا بهطور خلاصه به آنها اشاره شد، حاوی دو معنای مهم هستند:
ـ این تحولات منجر به این واقعیت شدهاند که ذخایر استراتژیک رژیم آخوندی در ایران و منطقه و جهان ضربات پیاپی و تعیینکننده خورده است.
ـ اکنون در ایران موضوع آلترناتیو حاکمیت ولایت فقیه از اصلیترین موضوعات رقم زنندهٔ آینده شده است. به همین دلیل هم لابیهای داخلی و خارجی رژیم، تمام هم و غمشان این است که بهطور خاص موضوع آلترناتیو واقعی و قدرتمند این رژیم را از تیزی و اثرگذاری بر تحولات بیاندازند. نفس بسیج رژیم برای تمرکز علیه مقاومت ایران و تفاوت بارز آن با سالهای گذشته، گویای عبور جنبشها و شورشها و قیامها از مرحله اعتراضی به مرحله سرنگونیخواهی است. در این مرحله، نیرویی موفق میشود که پتانسیل و تشکل پرداخت بها در مقابل نظام آخوندی را داشته باشد. از آنجا که خود رژیم مدام در هر موردی ـ حتی با ادعای ابلهانهٔ صدور کرونا از آلبانی به اروپا! ـ آدرس مقاومت ایران را میدهد، گویای این واقعیت است که در مرحله تعیینتکلیف نهایی آلترناتیو واقعی و اصیل و مردمی برای به زمین زدن نظام آخوندی هستیم.
همهچیز مهیای تغییر بزرگ
بنابراین بهار ۹۹ حامل این پیام است که از کمیتها عبور کردهایم و به مرحله بروز کیفیتها رسیدهایم. بهار ۹۹ حامل این پیام است که ایران همهچیز برای تغییر بزرگ، از جمله یک آلترناتیو سازمانیافته و قدرتمند دارد. لذا با تعیینتکلیف بودن امر عینی قیام و جنبش برای سرنگونی، باید کولهبار ۹۹ را برای پیروزی آلترناتیو واقعی دیوسالار آخوندی بهبندیم.