۱۳۹۹ فروردین ۴, دوشنبه

روضه‌خوانی دجالانه خامنه‌ای بیانگر یاس و بن‌بست


سخن روز


سخن روز
 خامنه‌ای روز یکشنبه سوم فروردین، به‌بهانهٔ مبعث در تلویزیون رژیم ظاهر شد و سخنرانی کرد.




                                                                                   دجالبازیهای مش ئزکننده مئزکننده
حرفهای خلیفهٔ ارتجاع عمدتاً روضه‌خوانیهای دجالگرانه بود که این بار به‌تناسب شدت وخامت اوضاع، غلظت دجالیت آن را بالا برده بود؛ چه آنجا که با دعاوی شرک‌آمیز، حکومت پلید و پرنکبت خمینی و خودش را با پیامبر و رهبری پیامبر مقایسه کرد و گفت: «بیعت یعنی این‌که شما تحت‌امر ما هستید... خمینی به‌این نسخه عمل کرد، عینا نسخه بعثت پیغمبر!» و چه آنجا که سختی و صعوبت شرایط زمان پیامبر را با فشار و سختی زندگی مردم در حال حاضر مقایسه کرد و نتیجه گرفت که اگر الآن هم مردم صبر کنند، مانند زمان پیامبر شرایط تغییر می‌کند و چه و چه‌ها می‌شود و تمدن عظیم اسلامی محقق می‌گردد و...

از این دجالگریها که بگذریم، خامنه‌ای قسمت انتهایی سخنرانی‌اش را به‌موضوع کرونا اختصاص داد، اما شگفت آن‌که هیچ اشاره‌یی به‌فاجعهٔ هولناکی که در حال حاضر سراسر کشور در آتش آن می‌سوزد، نکرد و کمترین ابراز تأسفی از به‌باد رفتن هزاران جان بیگناه و خاکستر شدن امیدها و آرزوهای بی‌شمار ننمود و تنها ‌آن را یک بیماری همه‌گیر بین‌المللی توصیف کرد که همهٔ کشورهای دنیا هم گرفتار آن هستند ولی البته بعضی کشورها آن را پنهان می‌کنند! و به‌این ترتیب نظام خودش را در قضیهٔ کرونا شفاف و دیگران را پنهان‌کار وانمود کرد.
سفسطه‌گری آخوندی
اما حرف اصلی‌ ولی‌فقیه ارتجاع موضع‌گیری در برابر پیشنهاد کمک از جانب آمریکا و رد آن بود؛ با این استدلال که اولاً آمریکا دشمن ماست و «گفته می‌شود که آمریکا خودش این ویروس را ساخته و آنها متهم به‌این هستند». نهایت سفسطه‌گری خامنه‌ای آنجا بود که بر اساس این احتمال و «گفته می‌شود» احکام قطعی صادر کرد: «کدام عاقلی به‌شما اعتماد می‌کند که شما بیایید برای او دارو بیاورید؟! ممکن‌ است داروی شما یک وسیله‌یی باشد برای این‌که این بیماری را بیشتر گسترش بدهد!... به‌شماها اعتمادی نیست. ممکن است یک دارویی را شما تجویز کنید یا وارد کشور بکنید که این ویروس را ماندگار کند». خامنه‌ای حتی پا را از این هم بالاتر گذاشت و گفت یک بخش از این ویروس مختص ایران و با آشنایی‌هایی که با ژنتیک ایرانی‌ها دارند، درست شده و آمریکاییها می‌خواهند بیایند و از نزدیک اثر آن را ببینند!

علت مخالفت هیستریک خامنه‌ای با کمک خارجی
اما چرا خامنه‌ای این‌گونه سخن می‌گوید؟ این اظهارات از یک‌طرف در پاسخ به‌مردم شدیداً معترض و مضطرب و حتی نیروهای خود رژیم است که می‌گویند در این شرایط باید هر کمکی را بپذیریم.

روشن است که حرفهای خامنه‌ای را نباید به‌حساب سخافت او و تراوشات ذهنی یک آخوند پوسیده مغز گذاشت یا ناشی از لجبازی او که نمی‌داند اوضاع و چشم‌انداز تا چه اندازه هولناک است. خامنه‌ای خیلی خوب می‌داند چه خبر است و خوب می‌داندکه روزانه هزاران نفر دارند جان می‌دهند.

 از همین روست تا آنجا که بتواند اجازه نمی‌دهد پای ناظران خارجی به‌خصوص ناظران غیرمماشاتگر به‌ایران باز شود؛ چون آنها به‌هر حال برمی‌گردند و فاش می‌کنند که در ایران چه جهنمی از بیماری و مرگ و مصیبتی برپاست. ممکن است این واقعیتها را همه کم‌و بیش می‌دانند و منابع مختلف و حتی مقامات سابق و کنونی خود رژیم هم خبرها را درز می‌دهند، اما رژیم به‌طور رسمی تا آنجا که بتواند کتمان و کوچک‌نمایی می‌کند و خود را میان سایر کشورهای گرفتار مانند ایتالیا و اسپانیا... پنهان می‌کند و خبرهای آنها را با آب و تاب می‌دهد تا بگوید کرونا در همه جا هست، در ایران هم هست.

 مشابه این شیوه را رژیم در ماجرای سرنگون شدن هواپیمای اوکراینی هم به‌کار برد، صد جور ضدو نقیض گفت و گربه‌رقصانی کرد، اما جعبه سیاه هواپیما را تحویل نداد، به‌رغم این‌که همه دنیا می‌دانند چه اتفاقی افتاده. کما این‌که در مورد شهیدان قیام آبان هم هیچ وقت عدد و رقم نداد.

یک علت دیگر پس زدن کمک آمریکا، این است که این خواه ناخواه شکافی را در دستگاه ولایت به‌وجود می‌آورد که می‌تواند تا مذاکره و تسلیم هم پیش برود. خامنه‌ای در اظهارات خود به‌این موضوع هم اشاره کرد که« «روشنفکرنماهای ما متأسفانه بی‌صبری از خود نشان دادند، بعضی از آنها بی‌صبری را به‌مرز همکاری و همزبانی با دشمن هم رساندند».

اظهارات خلیفهٔ ارتجاع بار دیگر هیچ تردیدی باقی نگذاشت که زندگی و مرگ مردم ایران برای او هیچ اهمیت ارزشی ندارد، تنها چیزی که برایش مهم است و هر چیزی از جمله جان و هستی میلیونها مردم ایران را فدای آن می‌کند، حفظ قدرت و حکومتش می‌باشد، چرا که این به به تصریح خمینی اوجب واجبات است که حتی عبادات را وقتی با آن در تعارض قرار بگیرد، تعطیل و هر حرام و جنایت دیگری را مباح می‌کند.
با این دشمن‌ترین دشمن، چه باید کرد؟
به این ترتیب اکنون به‌راستی سؤال این است که در این شرایط فوق‌العاده خطیر که جان میلیونها نفر و سرنوشت یک خلق و یک میهن در میان است، در برابر این دیکتاتوری ضدایرانی و ضدبشری که خصم آشکار مردم و میهن ماست، چه باید کرد؟ سخنان مسعود رجوی رهبر مقاومت در پیام‌های اخیر او دربارهٔ بحران کرونا، پاسخ به‌این سؤال و راه و راهنمای این مبارزه است. مسعود رجوی گفت:

جنگ مردم ایران با کرونا بخشی از جنگ سرنوشت با خامنه‌ای و رژیم دجال و ضدبشری ولایت فقیه است»

«شورش در جنگ سرنوشت با کرونای ولایت»،

«در هر کوی و برزن فریاد اعتراض سر دهید. ایران فریاد شعله‌ور است. بگذارید دنیا ببیند و بشنود که مردم ایران کرونا و آخوند نمی‌خواهند»،

«حق گرفتنی است. باید برشورید و آن را از حلقوم آخوندهای ضدبشر بیرون کشید».