انتشار گسترده ویروس کرونا در کشور -- تفاوت یک بحران و یک سونامی
در ماجرای کرونا که کماکان مسألهٔ مبرم و حیاتی ایران است، بین بحرانی که برای مردم ایران ایجاد شده با سونامییی که حکومت دچار آن گشته، تفاوتی بارز وجود دارد.
مردم ایران که تقریباً یک ماه پس از ورود کرونا و با سکوت حکومت طی این مدت، روز اول اسفند دچار غافلگیری و شوک ناگهانی شدند، مجبورند با رعایتها و پیشگیریها، با کرونا و آثار آن بجنگند و خود را نجات دهند. حاکمیت ولایت فقیه اما در عین پاسخگو بودن در قبال این مسألهٔ حیاتی، گرفتار هوشیاری و روشنگریهای ایرانیان از یکطرف و دچار خشم و بیاعتمادی مطلق مردم از طرف دیگر شده است.
تیغ کرونا و کالبدشکافی نظام
این روزها بیش از همیشه موضوع بیاعتمادی مطلق مردم به حکومت آخوندها مسألهٔ روز کارگزاران نظام و دستگاه رسانهیی آن شده است. گویی بحران کرونا بسان تیغ جراحی، ارکان نظام را شکافته و ماهیت و مدیریت و سیاست پروپاگاندای آن را بیش از تمام سالهای پشت سر، در منظر عموم ـ حتی غیرسیاسیترین لایههای اجتماعی ـ برملا نموده است.
این روزها اصلیترین موضوع که در جامعهٔ ایران در گردش اطلاعرسانی است، پنهانکاری حکومت و مخفی نگهداشتن ورود کرونا به ایران، دمیدن اپیدمی آن بین مردم و قربانی شدن آنان است: «واقعیت امر این است که بهتدریج برای مردم روشن میشود که ویروس کرونا پیش از تاریخ اعلام ورود آن به ایران، در روزهای پیش از انتخابات وارد کشور شده است. عده زیادی بهدلیل سفر به چین یا ادامه سفرهای هوایی به مقصد یا از مبدأ چین به این بیماری مبتلا شده بودند و ناآگاهی داخلی از این مسأله سبب شیوع سریع این ویروس در میان ایرانیان شد». (روزنامه آرمان، ۱۵اسفند ۹۸)
شکست ناگزیر و تحمیلی سکوت
واقعیت این است که علاوه بر هدف رژیم از سکوت عمدی بهخاطر ۲۲بهمن و ۲اسفند، اگر ۲نفر در قم بهدلیل ابتلا به کرونا نمیمردند، باز هم حکومت سیاست سکوت خیانتآمیز را ادامه میداد: «در ایران بهرغم اطلاع مقامات مسؤل از شیوع بیماری در کشور، آنان اقدام بهموقع برای جلوگیری از همهگیر شدن بیماری بهعمل نیاوردند و حتی بهصورت دیرهنگام یعنی پس از جانباختن دو نفر در قم مسأله را اعلام کردند». (همان منبع)
این واقعیت را باید در بستر یک دورهٔ طولانی از بروز کرونا مشاهده نمود. این واقعیت چیست؟ کرونا در اول زمستان ۹۸/ ۲۱دسامبر ۲۰۱۹در شهر ووهان چین اعلام شد. در کمتر از یک هفته شمار مرگ و میر آن بیش از ۱۰۰نفر شد. خبر، جهانی شد. رژیم آخوندی هیچ وقعی ننهاد و کماکان پروازها به چین و بیخیالی نسبت به اپیدمی این ویروس را ادامه داد. پروازهای شرکت ماهان حتی یک مورد هم تعطیل نشد. کشتار کرونا در چین به ۲۰۰۰نفر رسید، باز هم رژیم ایران رفت و آمد به چین را ادامه داد. بر اثر همین پروازها، ایران هم آلوده به کرونا شد؛ اما مقامات ترجیح دادند سکوت کنند. در گزارشات بود که وزیر بهداشت آخوندها به این امر اشراف داشت، در بحثهای داخلی دولت هم مطرح شد و با سپاه هم مشورت کردند که پرواز به چین را کنترل کند؛ ولی سپاه نپذیرفت. اما دولت ـ که حتماً به خامنهای هم گزارش داده بود ـ به مردم هیچ نگفت و ویروس منتشر و منتشر شد؛ تا اینکه در ۲۹بهمن ـ ۹۸ روز پس از وقوع کرونا در چین ـ که ۲نفر در قم فوت کردند، بهناچار خبر را علنی کردند. در واقع خبر را ۲نفر فوت شده در قم علنی کردند و نه دولت و نظام! این است ماجرای شکست ناگزیر و تحمیلیِ سکوت حکومت آخوندی.
مفهوم امنیت روحی و روانی جامعه
طی ۱۰روز گذشته شواهد داخلی و بینالمللی و برخی مطبوعات حکومتی گواهی داده و میدهند که دستگاه تبلیغاتی نظام آخوندی با دروغگویی و شفاف نبودن در اطلاعرسانی در مورد کرونا باعث غافلگیری مردم و دمیدن تنش و استرس در جامعه شده است. روزنامه رسالت آخوندی که بازتاب هوشیاری و روشنگری ایرانیان را در افشای نقش حکومت در جامعه میبیند، در شمارهٔ ۱۵اسفند ۹۸ چنین قلب واقعیت کرده و نعل وارونه میزند: «بسیاری از این اخبار میتواند به افزایش استرس و نگرانی عمومی منجر شود و امنیت روحی و روانی جامعه را در معرض خطر جدی قرار دهد».
اما به اعتراف روزنامه دیگر حکومتی، عامل دیگری هست که بیش از کرونا «نگرانی عمومی» و «امنیت روحی و روانی» مردم را دامن میزند: «نگرانی مردم از اینرو است که اطلاعات صحیح از آنان پنهان میشود و مقامات مسئول، سیاست درستی در برخورد با مسأله کرونا ندارند». (روزنامه آرمان، ۱۵اسفند ۹۸)
کرونا و ادبیات سیاسی حکومتی
در ادبیات سیاسی حکومت آخوندها، کمتر کلمه یا ترمی هست که در تبلیغات حکومتی مورد تجاوز و قلب معنا واقع نشده باشد. در تمامی این موارد، اینگونه عمل شده و میشود که کلمات و عباراتی مثل «ولیفقیه، حکومت، نظام» در کانون تبلیغات گذاشته میشوند و سپس با دجالگری خاص آخوندی برای آنها کلمات و عبارات متناظر مثل «نماینده خدا، اسلام، حکومت الاهی، منافع کشور، مصالح اسلام، منافع مردم، مردم ایران» ساخته میشود تا مگر مستمعین جهول باور کنند که مخالفان حکومت ولایت فقیه و نظام سیاسی آن، با «نماینده خدا، منافع کشور، مصالح اسلام، منافع مردم و...» در جنگ و مخالفت و توطئه و شایعهپراکنی هستند! یکی از این نمونههای رایج در این روزها که از قضا دست نظام را در دروغگویی عمدی و سازماندهی شده در مورد کرونا تحت عنوان «منافع کشور» افشا میکند، چنین است: «آیا مردم میتوانند بدون در نظر گرفتن منافع کشور، اخبار را منتشر و بدتر از آن برای رسانههای بیگانه ارسال نمایند؟». (روزنامه رسالت، ۱۵اسفند ۹۸)
برآیند سریال پروپاگاندا و جنایت
وقتی از گرفتاری حاکمیت در سونامی کرونا گفته میشود، منظور رشتههای به هم پیوستهٔ واقعیتهایی هستند که پس از ورود کرونا، اذهان و نگاه بیش از ۹۵درصد جامعهٔ ایران را در قبال حاکمیت رقم زده است. واقعیتهایی که سریال پروپاگاندا و جنایات حاکمیت طی ۵ماه گذشته، آنها را یکپارچه کرده و آثارشان بازگشتناپذیر شده است: «آنچه در مورد بیماری کرونا بهوجود آمده است، باز هم از همان نوع نارضایتی است که در مسألهٔ شلیک موشک به هواپیمای مسافربری، کشته شدن دهها نفر از افراد بیگناه و کتمان سه روزه این ماجرا ایجاد شد...کرونا آمد تا بگوید که کار دشمنی بهنام ناکارآمدی، مدیریت نادرست است». (همان منبع)
این روزها مردم ایران دارند بهای سنگینی از جان و هستی خود میپردازند. آن روی سکهٔ این پرداخت بهای سنگین، کالبدشکافی نظام آخوندی است که سونامی کرونا تیغ در شکافتن ماهیت و مدیریت و سیاست ۴۱سال پروپاگاندایی آن برده است.