۱۳۹۸ اسفند ۱۴, چهارشنبه

کرونا، بلای جان خامنه‌ای

کرونا
                                                 کرونا
اغلب کشورهای جهان با مشاهدهٔ اولین نفر مبتلا به ویروس کرونا به‌شدت به تکاپو افتاده‌ و اقدامات پیشگیرانه را شروع کرده‌اند. رؤسای دولتها و مسئولان همهٔ امکانات دولتی را بسیج کرده‌اند تا مانع پیشروی این ویروس مهلک گشته و آن را از کشور خود پاک کنند. حساسیت نسبت به این اپیدمی آن‌چنان بالاست که بسیاری از تجمعات،کنفرانس، مسابقات ورزشی و پروازها را متوقف نموده‌اند.

 به عکس، آنچه تاکنون در ایران آخوندزد‌ه در رابطه با کرونا مشاهد شده، سهل‌انگاری، دروغگویی و کوچک‌نمایی بوده‌ است. رژیم در فقدان هر گونه راه‌حل و زیرساخت درمانی و بهداشتی، از هیچ‌گونه برنامه‌ای برای مقابله با بحران برخوردار نیست. بنابراین هر چه زمان می‌گذرد، کرونا مثل یک گلولهٔ برفی غلتان، مخرب‌تر سرازیر و به یک بهمن سهمگین تبدیل می‌شود و شتابنده همه جا را آلوده می‌کند. هم‌چنین فقدان مشروعیت، به رژیم این امکان را نداده‌ است که مانند سایر کشورها به اقدامات مؤثر و اساسی مبادرت کند؛ مانند کاری که دولت‌ چین به مدد همکاری و همگامی مردم انجام داد و استان ۱۱میلیونی ووهان را قرنطینه کرده و مانع گسترش بیشتر کرونا شد.

 به این ترتیب رژیم تاکنون هیچ‌گونه اقدام اساسی انجام نداده‌ است؛ و در حالی‌که از هفته‌ها پیش‌تر از وجود چنین ویروسی مطلع بود، آن‌را کتمان کرده تا دهه زجر و تنور انتخابات را بگذراند. نتیجه این‌که نه می‌خواهد و نه می‌تواند این بحران را مهار کند.

دوگانگی، درماندگی، خیانت
روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت در ۱۱اسفند ۹۸ در توصیف بی‌راه‌حلی رژیم و دوگانگی و «ضدونقیض» گویی‌های کارگزاران نظام نوشت:

«مسئولان هنوز راه‌کار مناسبی برای مقابله با این ویروس کشنده اعلام نکرده‌اند. از سویی رئیس‌جمهور هفته پیش گفت که از روز شنبه (پریروز) به وضعیت عادی برخواهیم گشت و از سوی دیگر اعلام می‌شود که شیوع این ویروس در همین هفته به اوج خود می‌رسد. این تناقض‌ها در بین مسئولان حکومتی موضوعی تازه نیست».

 روزنامهٔ دیگری به نام اعتماد از باند روحانی نیز گوشه‌ای از دوگانگی و درماندگی‌ نظام در برابر کرونا و در عین‌حال خیانت آن را نسبت به مردم، این‌چنین بازتاب داد‌ه‌است:

«پروازهای ماهان به چین در دوره ممنوعیت، ممنوع نبوده است! دانشگاهها و مدارس، برای جلوگیری از اجتماعات و مهار کرونا تعطیل شده، اما امامزادگان، مساجد و سایر مکانهای مذهبی هنوز به کار خود ادامه می‌دهند! نماز جمعه تهران و دهها شهر دیگر تعطیل شده، اما در قم عده‌ای در اعتراض به این تصمیم، پشت در مصلی تجمع کرده و همانجا نماز خواندند و سید احمد علم‌الهدی، امام جمعه مشهد نیز گفت که تعطیلی نماز جمعه «توجیهی» ندارد و «در هیچ شرایطی، نماز جمعه نباید تعطیل شود».

این روزنامه در آخر پرسیده: «آیا ویروس مرموز کرونا با این «سبک ملوک‌الطوایفی» به‌خوبی مهار می‌شود؟»
بمیرید اما در سکوت!
برخورد کارگزاران حکومت با مردم بی‌پناه برخوردی به‌غایت ضدانسانی است؛ در این رژیم آنچه اهمیتی ندارد جان مردم و سلامتی آنهاست. سردمداران نظام در شرایطی که مردم بی‌پناه از فرط بیماری یکی‌یکی در کوچه و خیابان بر زمین می‌افتند، به‌جای چاره‌جویی و امدادرسانی به آنان، فریب را پیشه کرده‌اند تا وضعیت را عادی جلوه‌ دهند زیرا نگرانی اول و آخر آنها «حفظ نظام» است. آنها فقط مراقبند تا قدرت و ثروت‌ و سلامت‌ خودشان از گزند مصون بماند؛ و هر اقدامی که می‌کنند برای ساکت کردن مردم و دعوت به خاموشی آنهاست. در یک‌کلام حرف‌شان با مردم این‌ است:‌ «بمیرید اما در سکوت!». بی‌دلیل نیست که این روزها در معابر و اماکن عمومی به اسم مبارزه با کرونا به‌جای آمبولانس و ایستگاه‌های درمانی، ماشین‌های‌ ضدگلوله و آب‌پاش مستقر کرده‌اند. این تبهکاران وقتی به نوبت مهره‌های خودی می‌رسد با اعمال تبعیض ناجوانمردانه، همان امکانات محدود را هم در اختیار آنها و بستگان‌شان قرار می‌دهند. یک روزنامه حکومتی نوشته است:

«در مورد یکی از این مسئولان که پاسخ آزمایش وی مثبت اعلام شده گفته می‌شود تیمی از بیمارستان راهی منزل او شده‌اند تا این مسئول زحمت رفتن تا بیمارستان را هم نکشند و در همان منزل از وی آزمایش گرفته شده اما از مردمی که با پای خود به بیمارستان می‌روند آزمایشی گرفته نمی‌شود مگر این‌که روی پای خود نباشند!»(آفتاب یزد ۱۱اسفند ۹۸)
بی‌اعتمادی یا پتانسیل انفجاری؟
روزنامهٔ حکومتی آرمان در ۱۲اسفند ۹۸ در مورد بی‌اعتمادی عمومی نسبت به رژیم ضمن طرح این سؤال که «چرا در ایران به‌خلاف سایر کشورهای درگیر با کرونا مردم به آنچه مسئولان کشور می‌گویند، اعتماد ندارند» می‌نویسد:‌

« حتی طرفداران [حکومت] نیز روایت مسئولان را از ویروس کرونا خیلی قبول ندارند... فراموش نکنیم که این بی‌اعتمادی یک‌شبه و به‌واسطه سقوط هواپیمای اوکراینی و عدم ارائه آمار اتفاقات ۹۸ [قیام آبان و دی‌ماه] بعد از ۳ماه به‌وجود نیامده‌ است... ریشه عمیق و گسترده دارد». این روزنامه در ادامهٔ اعتراف می‌کند: «تداوم حوادث و آنچه که سالیان متوالی مسئولان گفته‌اند و با واقعیات صددرصد همخوانی نداشته باعث شده که ما امروز به اینجا برسیم که اگر مسئولان بگویند ماست سفید است و زغال سیاه بخشی آن را باور نمی‌کنند».

واضح است که عبارت «بی‌اعتمادی»، اسم مستعار پتانسیل انفجاری جامعه است که اگر از حد بگذرد، منفجر خواهد شد؛ همان واقعیتی که این روزنامهٔ حکومتی را به نگرانی و دادن هشدار واداشته است.

جهان صنعت دیگر حکومتی به ناگزیر با لحن صریح‌تری حرف اصلی‌ را می‌زند:

‌«زمانی که مردم به ستوه بیایند دیگر تر و خشک را با هم می‌سوزانند و هیچ‌کس نمی‌تواند جلوی عصبانیت آنها را بگیرد».(جهان صنعت ۱۱اسفند)

سران تبهکار نظام که مسبب اصلی این فاجعه هستند مستوجب حسابرسی و کیفرند. فاجعه‌ای که بر‌خلاف موضوع گرانی بنزین، نه فقط موجب خسارت مالی بلکه باعث خسارت جبران ناپذیر جانی است؛ و مردم ایران در قبال آن ساکت نخواهند نشست و بی‌تردید آن‌ را‌ بلای جان ولایت فقیه و آخوندهای کرونایی خواهند کرد.