این روزها نشانه ها و عواقب نامگذاری سپاه پاسداران در لیست سازمان های تروریستی در آمریکا را می توان بخوبی در رفتار و اظهارات عوامل رژیم مشاهده کرد.
در ابتدا همه باهم و از هر سو به تقبیح و محکوم کردن این حرکت "احمقانه و جنایتکارانه" پرداخته و هر کس سعی داشت با پوشیدن لباس سپاه، وحدت و پشتیبانی خود از این نیروی تروریست و تروریست پرور را به نمایش بگذارد.
اما بفاصله چند روز و با فروکش کردن ژست افتخار "من هم سپاهی هستم"، هر کس بزعم خود در صفحات مجازی با تراشیدن ریش و پوشیدن کت و شلوار، مانند قهرمانان پوشالی، برائت خود را از تروریست بودن در فضای مجازی اعلام کرد که با مسدود شدن صفحات اینستاگرام سران و سرکردگان این سازمان جهنمی، این تلاش آنان نیز بی ثمر ماند.
بر کناری ناگهانی فرمانده سپاه جهل و جنایت و گماردن فرمانده جدید، از آیات و نشانه های کلان ضربه ای است که ولی فقیه ارتجاع، بعنوان فرمانده کل نیروهای مسلح دریافت کرده است.
این امر که فرمانده یک نیروی مسلح، حافظ و ستون اقتدار نظام، در حساس ترین و بحرانی ترین زمان موجودیت و هویت خود از بدو تشکیل آن، بیکباره و بظاهر به کار فرهنگی روی می آورد، نشان بارزی از ریزش و بریدگی در بالاترین سطوح می باشد.
در مقابل، انتخاب دلقکی هذیان گو و دهان گشاد بعنوان فرمانده جدید، به هدف روحیه دادن به نیروهای وحشت زده و نگران از آینده ای نا معلوم، با قیل و قال و جنجال راه انداختن و شعارهای توخالی، را بایستی نشانه سراسیمگی، بدلیل شکست استراتژی سرکوب در داخل و جنگ افروزی و صدور بنیادگرایی در خارج از مرزها، دانست.
در همین راستا باید حضور نیروهای برون مرزی حشد الشعبی عراق در داخل کشور را، که مجموعه ای از جنایتکاران مزدور شبه نظامی تحت امر نیروی قدس می باشند، همچنین فاطمیون افغانستان و یا حزب الله لبنان، که تماما بعنوان بازوهای سپاه در سوریه و عراق و یمن برای ویرانی و کشتار و جنایت عمل می کنند، نه نشانه قدرت و ثبات که بمثابه ضعف و شکنندگی ارزیابی کرد، مضافا بر این که اعزام نیروهای خارجی به داخل کشور از سوی قاسم سلیمانی فرمانده نیروی تروریستی قدس سپاه، به سخره گرفتن دگربار دستگاه دیپلماسی و نادیده گرفتن وظایف مجلس آخوندی و در مغایرت با اختیارات آن طبق اصول ۱۲۵ و ۱۴۶ قانون اساسی رژیم بود (تائید و تصویب مجلس برای حضور نیروی خارجی در کشور).
گسیل این وحوش به شهرهای ایران در پوش مضحک کمک رسانی به سیل زدگان در واقع برای ایجاد وحشت و اختناق هرچه بیشترمی باشد، چرا که دیگر اطمینانی از سوی سران رژیم به آن بخش از بدنه کارمندی سپاه، که امروز نه یک نیروی آرمانی بلکه حقوق و مواجب بگیر مزدور هستند، وجود ندارد و در صورت نیاز (که اجتناب ناپذیر خواهد بود) از این جنایتکاران برای سرکوب و کشتار مردم استفاده خواهد کرد، فارغ از اینکه هیچ نیرویی تاب و توان ایستادگی در برابر خشم و طغیان مردم را نخواهد داشت.
سران رژیم و فرماندهان تروریست سپاه، که در بهت و شوک نامگذاری بودند، با عدم تمدید معافیت برخی از کشورها از سوی دولت ترامپ، که تا بحال مجاز به خرید نفت از رژیم بودند، ضربه سنگین دیگری را دریافت کردند. سیاست فشاری که صدور و فروش نفت را به صفر خواهد رساند.
خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت همواره بر این نکته تاکید می کردند که رژیم جنایتکار آخوندی بیشترین درآمد حاصل از فروش نفت را نه در راه رفاه مردم و توسعه زیر ساخت های کشور، بلکه برای جنگ افروزی و بی ثبات کردن منطقه هزینه کرده است.
رتق و فتق امور جاری مزدوران شبه نظامی سپاه در خارج از ایران، از جمله تامین سلاح و مهمات، پرداخت حقوق و دیگر مایحتاج اولیه آنان که سالانه میلیارد ها دلار تخمین زده می شود، تماما از راه فروش نفت تامین می شود.
نامگذاری در لیست سازمانهای تروریستی و در کنار آن اعلام برنامه در دستور مسدود کردن یکی از مهمترین شریان های اقتصادی چنان ضربه ای سهمگین بر پیکر فرتوت رژیم ضد ایرانی آخوندی زده که اثار و تبعات آن هر روز نمود بیشتری پیدا کرده، این در حالی است که قانون لغو معافیت خرید نفت از رژیم هنوز اجرایی نشده است.
رژیم چنان از این ضربات گیج شده که رئیس جمهور تروریست آن آمادگی خود را برای مذاکره با آمریکا با پیش شرط "برداشتن شدن تمامی تحریمها" اعلام کرده و یا پیشنهاد ملتمسانه جواد ظریف وزیر امور خارجه تروریست رژیم برای تبادل زندانیان ایرانی در آمریکا و انگلستان (گروگانگیری) و بی اعتنایی وزیر امور خارجه انگلیس به این درخواست بیشرمانه که آن را "دسیسه ای کثیف و اهرم فشارهای سیاسی" از سوی رژیم خوانده، بخوبی درماندگی رژیم را نشان می دهد.
اظهارخوشحالی ظریف با لودگی در سفر اخیر خود به نیویورک، بخاطر سرنگون نشدن رژیم و یا التماس زبونانه وی برای تکرار درخواست رژیم برای مذاکره با آمریکا و تلاش مذبوحانه این وزیر تروریست برای ایجاد اختلاف میان ترامپ و مقامات ارشد دولتش برای دفع خطرجنگ که آمریکا هیچگاه دنبال آن نبوده، را هم باید نشانه ای دیگر ازاستیصال رژیم دانست.
همچنین پاسدار تروریست قاسم سلیمانی که از ترس وا رفته، خواستار برادری و همدلی بیشتر و پایان دادن به خصومت بین اراذل و اوباش های تروریست حکومت شده، تا تعادل از دست رفته نظام اینگونه باز گردانده شود.
واقعیت این است که نشانه ها و چشم انداز پس از نامگذاری در لیست تروریستی، ریزش بیشتر در بدنه سپاه، تشدید بحران ها و تضاد های درونی است که کلیت رژیم را در مسیر بی بازگشت تعیین تکلیف نهایی، یعنی سرنگونی، قرار خواهد داد.
گزافه گویی ها و تهدید های توخالی سران رژیم آخوندی به واکنش های آنچنانی هم چیزی نیست بجز سوت زدن در تاریکی شب.