۱۳۹۷ مهر ۱۷, سه‌شنبه

تصویب CFT آغاز دور جدیدی از جنگ و جدال

سخن روز
سخن روز
آیا با تصویب CFT یعنی چهارمین و آخرین لایحه از مجموعه FATF، جنگ و جدال و بحران در درون رژیم پایان می‌گیرد؟ صحن روز یکشنبه ۱۵مهر ۹۷ مجلس آخوندها در جریان تصویب آخرین لایحه از مجموعه مزبور، نمونه‌هایی از جنگ باندی پس از تصویب در مجلس ارتجاع بود. اینک پرسش اصلی این است که:

آیا این نمونه‌ها گذراست و در ادامه، بحران رو به کاهش می‌رود؟ یا بر عکس عمق و گسترش پیدا می‌کند؟
در این مورد باید گفت: اساساً ابعاد بحران یا بحرانهایی که رژیم در گرداب آنها افتاده چیزی نیست که انتظار فروکش کردن یا حتی تصور کاهش آنها منطقی باشد. زیرا ابعاد و شدت و حدت بحران پیوستن به FATF چیزی نیست که با یک یا چند گزارش روشن شود. به‌عنوان نمونه یکی از اعضای مجلس به نام نعمتی که سخنگوی هیأت‌رئیسه مجلس هم هست، در جواب مخالفان گفت:
«چرا ما برای این‌که محتمل است در آینده بمیریم امروز خودکشی کنیم؟ خداوند سبحان به ما عمر می‌دهد ما امروز بیاییم خودکشی کنیم»؟
یا ظریف گفت:
«نه من و نه روحانی نمی‌توانیم تضمین بدهیم که با تصویب این لایحه مشکلات ما حل خواهد شد. اما می‌توانیم تضمین بدهیم که با نپیوستن به این لایحه آمریکا بهانه مهمی را برای افزایش مشکلات ما پیدا خواهد کرد»!
ظریف سپس اضافه کرد:
«اروپا که هیچ... شریک راهبردی آمریکا بوده، هست و خواهد بود، بابا چین و روسیه هم روی دست ما آب پاکی ریخته‌اند. روسها که به‌اصطلاح شریک راهبردی ما محسوب می‌شوند، رئیس بانک مرکزی روسیه ۳روز پیش به آقای همتی، گفته بدون FATF نمی‌توانیم کار شما را انجام دهیم، همچنین چینی‌ها در این رابطه نظر مشابه داشتند».
رونمایی از مدار بحران!
مدار شدت و ضعف بحران را در همین نقل‌قول‌ها به‌روشنی می‌توان دید! در چنین شرایطی است که اوضاع به‌شدت انفجاری داخل و اوضاع اجتماعی به‌شدت به‌هم‌ریخته را هم باید در نظر گرفت:
۱۶روز از اعتصاب رانندگان کامیون می‌گذرد و آثار آن به‌تدریج در امور کشور و در زندگی سایر اقشار مردم دارد ظاهر می‌شود و رژیم نتوانسته کوچکترین گامی در جهت نه تنها تأمین مطالبات آنها بلکه در جهت تخفیف خشم و نارضایتی آنها بردارد و اینک شاهدیم که بازاریان در تهران و حدود ۵۰شهر کشور به موج اعتصابها پیوسته‌اند و هزاران کارگر فازهای پارس جنوبی هم دست به اعتصاب زده‌اند و حرف اعتصاب و انگیزهٔ اعتصاب در میان سایر اقشار هم به‌شدت بالاست...

از همین چند نمونه می‌توان نتیجه گرفت که شرایط کنونی و واقعیتهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، در عرصه داخلی و بین‌المللی اصلاً در مداری نیست که توقع کاهش تضادهای درونی وجود داشته باشد. اگر هم آخوندها به‌طور مقطعی بخواهند و تصمیم بگیرند هم نمی‌توانند بحران را تخفیف دهند!‌ به‌خصوص که انگیزهٔ اصلی جنگ و جدال درونی، تصادم منافع فردی و باندی است که باعث می‌شود آنها تا تهدید و حتی عملی کردن حذف فیزیکی یکدیگر هم در این جنگ پیش بروند!

اوجگیری بحران تا حد «ولی بی‌ولی»! 
در این میانه این سؤال نیز خودنمایی می‌کند که چرا وقتی خامنه‌ای با تصویب این لایحه موافق است اما مقلدانش یعنی باند دلواپسان، کوتاه نیامده و دست از مخالفت با آن برنمی‌دارند؟

البته واضح است که این پدیده، چیز جدیدی نیست، در برجام هم دیگر کمتر کسی بود که نداند خود خامنه‌ای پشت برجام است و می‌خواهد امضا شود. اما دیده شد که دلواپسان تا آخر از مواضع خود کوتاه نیامدند و امضاکنندگان برجام را به خیانت و وطن‌فروشی و بستن قراردادی ننگین‌تر از قراردادهای استعماری مانند ترکمان چای متهم کردند و هم‌چنان بر همان حرفشان هستند!

چرا؟ چون خامنه‌ای به‌شدت ضعیف است و توانی برای اداره کردن جنگ قدرت درون رژیم را ندارد. این امر باعث می‌شود همان دلواپسانی که خیلی هم سنگش را به سینه می‌زنند، رو در روی او، حرفهای خودشان را بزنند. آنها با سینه زدن زیر علم ولی‌فقیه در واقع سعی می‌کنند که او را به‌دنبال خودشان بکشانند. وگرنه چطور همانها که به لاریجانی حمله می‌کردند که چرا حرف خامنه‌ای در مورد ممنوعیت پیوستن به FATF را زمین انداخته و هم‌چنان بر تصویب آن اصرار می‌ورزد، حتی بعد از افشا و قرائت نامه خامنه‌ای به لاریجانی هم از موضع خود عدول نکردند و ۱۲۰نفر به آن رأی منفی دادند؟

همگان به‌خاطر دارند که پاسدار لومپن سعید قاسمی(سرکرده لباس‌شخصی‌های خامنه‌ای) یک بار گفت: اگر برجام امضا شود، ولی بی‌ ولی! و منظورش از ولی، ولی‌فقیه بود.

جنگ و جدال بر سر منافع فردی و باندی است نه پیروی از خامنه‌ای
در این مورد باید توجه کرد که در این جنگ و جدال آنچه تعیین‌کننده است، منافع فردی و باندی است و نه این‌که یک عده خیلی سینه‌چاک ولی‌فقیه هستند و یک عده کمتر!

با تصویب شفافیت مالی و بانکی که مضمون یکی از لوایح ۴گانه FATF است، اختلاسها و پولشویی‌های میلیاردی آنها به خطر می‌افتد.

بازتاب و پیامدهای داخلی و خارجی این بحران 
چنین صحنه‌هایی،‌ نمایش آشکار تضعیف بیش‌از‌پیش خامنه‌ای است. این تضعیف البته تأثیر جدی در وضعیت و شرایط سختی که رژیم در آن گرفتار شده دارد. تاثیر هم در داخل و هم در خارج نظام!‌

مسلم است که تضعیف خامنه‌ای یعنی تضعیف کل رژیم. وقتی که رژیم تضعیف می‌شود تأثیر خودش را در همه عرصه‌ها و صحنه‌ها می‌گذارد. از جمله در تعادل‌قوای بین مردم و حاکمیت و همچنین گسترش دامنه اعتراضات و اعتصابها که امروز شاهدش هستیم. ضعف رژیم همچنین تأثیرات خود را در روابط و مناسبات خارجی حکومت آخوندی بر جا می‌گذارد. طرف‌حسابهای خارجی از این شرایط پیام فشارپذیر بودن رژیم را می‌گیرند.

این، یک پدیده قانونمند در این قبیل بحرانهاست.

در چنین شرایطی، عامل اصلی که کم و کیف مناسبات طرف‌حساب‌های بین‌المللی را با رژیم تعیین می‌کند، چگونگی وضعیت داخلی رژیم است!

هر ناظری به‌روشنی می‌بیند دولتمردان آمریکا و رئیس‌جمهور این کشور هر بار که در مورد رژیم حاکم بر ایران صحبت می‌کنند، بر مخالفت و اعتراض و قیام مردم ایران علیه رژیم تأکید می‌کنند و ابراز اطمینان می‌کنند که رژیم به‌رغم «گرد و خاک» کردن‌هایش، سرانجام پای مذاکره و پذیرش شروط آنها خواهد آمد. البته اکنون وضعیت رژیم به حدی بحرانی است که حتی این‌که آیا واقعاً رژیم پای آن خواهد آمد یا نه هم، تغییری در وضعیت رژیم نخواهد داد زیرا به‌قول آن نماینده مجلس تفاوت این دو راه، تفاوت مرگ یا خودکشی از ترس مرگ است.