۱۳۹۷ آبان ۳, پنجشنبه

مهرداد هرسینی: راه‌ کار اروپا - نجات‌بخش یا طناب دار




با نزدیک شدن موعد تحریم‌های ثانویه از سوی ایالات‌متحده علیه دستگاه مالی، بیمه، کشتی‌رانی و صادرات نفت و پتروشیمی رژیم آخوندی، اکنون دل‌شوره عجیبی در میان متولیان و کارگزاران حکومتی پدیدار شده است.



گذشته از هارت‌وپورت‌های هفته‌ای از سوی ولی‌فقیه زهر خورده که صرفاً مصرف داخلی و برای روحیه دادن به نیروهای زهوار دررفته سپاه، بسیج و اطلاعات رژیم دارند، باید به بی‌انگیزگی، بی‌روحیگی، وارفتگی و «عاقبت‌اندیشی» بخش بزرگی از روسا، مدیران حکومتی و حتی در سطح وزرا در دولت آخوند روحانی اشاره نمود که تماماً سخن از «بی چادری بی‌بی» درصحنه روزگار رادارند.

بر این منطق ریزش نیروها، فرار آقازاده‌ها و خانواده‌های گزمگان خامنه‌ای به خارج و یا انتشار ابعاد اختلاس و دزدی میلیاردها دلار از سرمایه‌های مردم محرم و انتقال آن‌ها به بانک‌های خارج کشور، به‌یقین مکمل همان پازل بحران عمیق در درون رژیم آخوندی می‌باشند.

این وضعیت، به‌ویژه رشد نارضایتی‌های عمومی و خیزش مردم به‌جان‌آمده در شهرهای میهن که روزانه خود را در مجموعه بزرگی از اعتراضات و تحصن‌ها به نمایش می‌گذارند، در منطق خود رژیم را نه‌تنها «هاج و واج » نموده، بلکه آخوندها را وادار به دست انداختن به هر خس و خاشاک نموده است.

سیاست روی آوردن ولی‌فقیه به «شرق » و یا آویزان شدن به «طناب پوسیده‌ای » بنام «راه کار اتحادیه » اروپا که این روزها در رسانه‌های حکومتی به‌وفور منتشر می‌شوند، سخن از رازهای پنهان برای سرخ نگه‌داشتن صورت و پنهان نمودن وضعیت بحرانی رژیم رادارند.
جواد ظریف در تازه‌ترین سخنان خود بی‌محابا تمامی پرده‌ها را کنار زده و می‌گوید: « با توجه به محدودیت زمانی چهارماهه‌ای که ما داریم، ناچار هستیم اف ای تی اف را بپذیریم ». ( خبرگزاری سپاه پاسداران، فارس ۱ آبان ۱۳۹۷)

ترجمان این جملات شکست همان سیاست «عزت» است که تا چندی پیش بخشی از شعارهای توخالی خامنه‌ای را تشکیل می‌داد. قبول عجولانه لایحه مربوط به کنوانسیون پالرمو و به‌تبع آن جمع‌کردن «جنازه‌ای» بنام، اف ای تی اف که تا به امروز به ایجاد شکاف هرچه بیشتر در درون رژیم راه برده، دقیقاً بخشی از خواسته‌های اصلی اتحادیه اروپا به‌عنوان شریک تجاری رژیم می‌باشد.
همچنین پیش‌شرط دیگری بنام «راه‌اندازی و بازگشایی» دفتر اتحادیه اروپا که آن نیز به موضوع کشمکش‌های باندی تبدیل‌شده است، از دیگر بخش‌های شروط آن «رفیق نیمه‌راه » می‌باشند.

درحالیک آب دهان دولت آخوند روحانی برای هرچه زودتر «آنتنی» نمودن و سرانجام «راه کار» جدید به راه افتاده و وی آن را به‌عنوان ناجی برای «حفظ » دیکتاتوری آخوندی می‌پندارد، باند مقابل که تا به امروز و به فرموده رهبر معظم، همچنان به عربده‌کشی ادامه می‌دهد، بازگشایی چنین دفتری را صرفاً برای «نفوذ و خرابکاری » می‌داند.

اما بسیاری به‌درستی بر این باورند که سکوت ولی‌فقیه زهر خورده در رابطه با چنین مسائل مهم و راهبردی که به‌یقین از «اوجب واجبات» حکومتی است، خود به بهترین بینه برای «سردرگمی» درراس نظام برای «تقابل یا عدم تقابل» با خواسته‌های طرف مقابل است.

در این راستا نگاه باند روحانی به اروپا اساساً «اقتصادی و مالی» بوده و تلاش وی بر این است تا با دورزن تحریم‌های آمریکا، مکانیزمی برای گرفتن «تضمین » برای صادرات نفت و چرخش مالی رژیم از سوی بانک‌های اروپایی به دست آورد.
بر این منطق نیز تنها آرزوی وی، پیدا کردن «چوب زیر» بغل برای حفظ نظام بوده تا بدین‌سان باند مقابل را مجاب نماید و مجموعه فشارها بر دولت بی «تدبیر» و بی «امید» را کم‌تر کند.

اما نگاه باند مقابل به چنین درخواست‌ها و پیش شرایطی، اساساً نگاهی «امنیتی» است و در پشت هر مراوده تجاری و یا اقتصادی، نخست «درجه و میزان» ضربه‌پذیر بودن کلیت نظام را مدنظر قرارمی‌دهد.
خامنه‌ای به‌خوبی می‌داند که هدف از باز شدن دفتر اتحادیه اروپا در تهران که منطقاً می‌تواند به‌عنوان «سفارتخانه » نیز عمل نماید، همان «پرداختن به موضوع حقوق بشر» است، امری که به‌یقین پاشنه آشیل دیکتاتوری مذهبی، آن‌هم در شرایط رشد قیام و خیزش‌ها در شهرهای میهن، می‌باشد.

یک کارگزار رژیم این واقعیت را این‌گونه به زبان آورده است: «ما در حالت عادی نیز با اتحادیه اروپا مشکل‌داریم به‌ویژه در موضوع برجام. آن‌ها در حال پیگیری و پیشبرد سیاست‌های خود در تهران هستند و با افتتاح این دفتر در حقیقت ما دست آن‌ها را برای این کار بازتر می‌کنیم... این برای ما ایجاد یک فشار است و ما را در موضع پاسخگویی به سؤالات قرار می‌دهد». ( سایت یورونیوز ۱۵ اکتبر ۲۰۱۸)

به‌هرحال وضعیت برای دیکتاتوری روبه سقوط ولی‌فقیه بسیار بحرانی‌تر آنی است که تصورش می‌رود. ورود رژیم به چنین میدانی، به معنای نزدیک شدن به جام زهر دیگری بنام «حقوق بشر» می‌باشد و عدم قبول به معنای بروز تنگناهای هرچه بیشتر و دوری جستن تنها شریک تجاری رژیم در غرب است. مضافاً بر این خواسته‌ها نیز باید به علائم و فشارهای اتحادیه اروپا به دیکتاتوری خامنه‌ای درزمینهٔ «صدور بنیادگرایی » و جنگ‌های نیابتی در«سوریه» و یا برنامه‌های مخرب «موشکی» اشاره نمود، تا بدین‌سان مجموعه دل هراسی‌های «مقام معظم» روشن‌تر گردند.