سخن روز
پس از استعفاهای اخیر، بههمریختگی و ازهمگسیختگی دولت روحانی، بارزتر از آن است که حتی باند روحانی و مهرهها و رسانههای همسو با او هم بتوانند آن را انکار کنند.
بحران و دلهره در دولت
جهانگیری، معاون اول روحانی، طی سخنانی در مراسمی با عنوان روز ملی صادرات گوشههایی از وضعیت بهشدت متشتت دولت روحانی را برملا کرد.
او از قول شریعتمداری، وزیر مستعفی صنایع و معادن، گفت: «مدیران کشور ترسیدهاند».
جعفرزاده، عضو مجلس ارتجاع، در مورد وضعیت دولت روحانی حرفی مشابه آن چیزی زده است که جهانگیری از قول شریعتمداری نقل کرده. جعفرزاده گفته است: «وزرای دولت عصبی و پرخاشگر شدهاند، صبر و حوصله کمی دارند و زود از کوره در میروند، کمطاقتی و فشار کار روی وزرا و مدیران دولت تاثیر منفی گذاشته است».
جهانگیری در ادامه صحبتهای خود اضافه کرد: «من بارها گفتهام در شرایط فعلی مدیران ریسکپذیر میخواهیم».
«ریسکپذیر» اساساً صفتی است که ناظر به حال و هوای جنگ باندی است و اینکه دولتیها نمیخواهند با باند دیگر و با ولیفقیه طرف شوند.
دولت سهمیهبندی شده و شبهطوایفی
جهانگیری گفت: «برخی میگویند چرا در این شرایط، مدیران را برکنار نمیکنید»؟
پاسخ به این سؤال روشن است: بهخاطر اینکه هر وزیر و هر مدیر سهمیه یک باند است و تعویض هر یک، تعادل را به هم میزند و دور جدیدی از جنگ را برمیانگیزد! جهانگیری این وضعیت را بهروشنی توصیف میکند و میگوید: «(برخی) فکر میکنند که در دستان من قلم و کاغذ است و راه که میروم، میتوانم مدیر را برکنار کنم. این در حالی است که من تا الآن اجازه برکناری منشیام را پیدا نکردهام چه برسد به وکیل، وزیر».
این سخنان که حاوی واقعیتهای مهمی از وضعیت بهشدت آشفته دولت روحانی و بالا گرفتن تضاد بین باندهای مختلف کابینه بود واکنشها و اظهارنظرهای مختلفی را برانگیخت.
روزنامه آرمان روز دوشنبه ۳۰مهر نوشت: «در مملکت ما ممکن است در وزارتخانهیی اتفاق تلخی بیفتد و سوءاستفاده مالی انجام شود، اما هیچکس جابهجا نمیشود و هیچ عذرخواهی هم صورت نمیگیرد. میلیونها نفر زیر خط فقر زندگی میکنند و با مشکلات معیشتی مواجهند، اما شاهد سوءاستفادههای کلان مالی هستیم».
علت اینکه نمیتوانند وزیر یا مدیری که افتضاحش برملا شده را هم برکنار کنند، صرفنظر از اینکه همهشان اینکاره هستند، همین تصادم منافع باندهاست!
از دست رفتن تعادل قبلی دولت روحانی
اما اکنون چنین تعادلی به هم خورده و زیر فشارها، این «دولت وصلهپینهیی» که حاصل ائتلاف چندین کانون قدرت است، دارد از هم وا میرود.
روزنامه جوان نوشت: «اوضاع در دولت بههمریخته است. در درون دولت حداقل۳فراکسیون اعتدالیون، اصلاحطلبان و مستقلین وجود دارد که به نوعی یکدیگر را خنثی میکنند».
رسالت روز دوشنبه ۳۰مهر ۹۷نوشت: «مجموعه نخبگان کشور اعتقادی به دولت آقای روحانی ندارند و با آن همکاری نمیکنند. حتی بالاتر از این، تقریباً نیمی از دولت آقای روحانی اعتقادی به ایشان ندارند».
بحران گسیختگی چرا اکنون؟
دولت وصلهپینهیی روحانی که به اعتراف خود او در دور اول و دوم چندان فرقی نکرد اکنون همچون عبای کهنهای در حال ازهمگسیختن است. علت بروز چنین وضعیتی روشن است:
تا وقتی که شرایط بالنسبه عادی بود و «پول و پله» فراوان بود و «بخوربخور» یعنی غارت و چپاول بهراه بود، باندها کمتر به هم گیر میکردند؛ اما اکنون که بحرانها از هر طرف زیاد شده و به رژیم فشار میآورد، این لحاف چهلتکه مندرس دارد از هم شکافته میشود و واقعیتها بیرون میزند.
علت این وضعیت قبل از هر چیز مقاومت مردم، پیشروی قیام و ترس و وحشت مداوم رژیم از ناتوانیش در کنترل آتش خشم مردم بهپاخاسته است.
نشانههای این عامل را در روزنامههای دوشنبه ۳۰مهر که درباره همین وضعیت دولت نوشتهاند، بهخوبی میتوان دید. روزنامه آرمان نوشته است:
«در عمل بهگونهیی حرکت کردیم که واقعاً امید در جامعه باقی نمانده. در واقع اگر جامعه بر همین روال پیش رود و هیچ حرکت اصلاحطلبانهای در عرصه اقتصاد و سیاست صورت نگیرد و تحریمها هم تاثیر منفی بیشتری بگذارد و تورم بالاتر رود، اصلاحطلبان را با مشکلات بزرگی روبهرو خواهد کرد».(بخوانید کل نظام را با قیام و با خطر سرنگونی روبهرو خواهد کرد)
آیا چشمانداز گشایشی هست؟
به هر حال اکنون که روحانی ۴وزیر جدید برای وزارتخانههایی که بیشتر اقتصادی محسوب میشوند معرفی کرده، این پرسش مطرح میشود که: اگر وزرای پیشنهادی توسط مجلس تأیید شوند، آیا این باعث نمیشود که بحرانها تخفیف پیدا کند و گشایشی در این وضعیت ایجاد شود؟
واقعیت این است که:
اولاً مشکل که در افراد نیست! مشکل در کل این نظام فاسد و شاکله فرسوده دیکتاتوری است که عمرش بهسر آمده است. همان مقاله آرمان هم در ادامه مینویسد:
«بحث ما دائم بر سر جابهجایی افراد است در حالی که مشکل ساختار سیاسی و اداری حل نشده است. چرا هر روز با مفاسد اداری بیشتری روبهرو میشویم؟».
کما اینکه رئیس بانک مرکزی تغییر کرد. وزیر اقتصاد تغییر کرد، مگر چیزی تغییر کرد؟ و مگر اصلاً متصور نیست که با تغییر و تعویض مهرهها چیزی تغییر کند؟
تغییری هم اگر صورت بگیرد بر اثر فعل و انفعالهای جنگ قدرت درون رژیم است. مثلاً د روزنامه جوان آمده بود: «شریعتمداری در یک تصمیم هماهنگ استعفا داد تا مدیریت ناکارآمد او گرفتار استیضاح نشود و با معرفی بهعنوان گزینه پیشنهادی به وزارت کار برود و در واقع هزینه برکناری دوست رئیسجمهور به گردن مجلس بیفتد!
محمد شریعتمداری گرچه گفته است دیگر هیچ مسئولیتی را نخواهد پذیرفت و «میخواهد نباشد»، اما برخی شواهد حاکی از آن است که لابی گستردهیی در مجلس و رسانهها در جریان است تا او به وزارت «کار» گمارده شود».
درک شیب تحولات
از اینکه بگذریم شیب تحولات به سمت هر چه اوج گرفتن و شدت یافتن بحرانهاست. این وضعیت تازه در شرایطی است که دور جدید و دور اصلی تحریمها که از ۱۳آبان شروع میشود هنور رسماً آغاز نشده است، یعنی تحریمهای نفت و انرژی، تحریم بانکی و تحریم کشتیرانی!
و مهمتر از اینها، برآمدن بحرانهای اجتماعی و قیام از پس آن موج! امری که سراپای رژیم را به هراس افکنده بهطوری که مدام به همدیگر هشدار میدهند:
«شورش در راه است» ارتش گرسنگان پشت دروازهها خیمه زدهاند و...
در چنین شرایطی باید گفت که روند ازهمگسیختگی نظام با ظاهر شدن ازهمگسیختگی دولت تازه آغاز شده است.