سخن روز
ضربه خروج آمریکا از برجام و بازتابهایش در درون رژیم، هر روز بالاتر میگیرد و جنگ باندها را شعلهورتر میکند. یکی از تازهترین نمونهها، جنگ و کشمکش بین خبرگان و دولت و باند روحانی بر سر برجام و ادامه ماجراست. در این رابطه روز ۲۳اردیبهشت بیانیهیی از سوی خبرگان ارتجاع علیه روحانی و در راستای تبرئه و سفیدسازی شخص خامنهای نسبت به فضیحت برجام صادر شد و خواستار معذرت خواهی روحانی از مردم شد:
«لازم است رئیسجمهوری محترم، صادقانه و با صراحت، نسبت به خسارتهای وارده در برجام که بهخاطر عدم رعایت خطوط قرمز ترسیمی توسط رهبر معظم انقلاب... پدید آمده، از مردم عزیز ایران عذرخواهی کرده، تجربه توافق برجام را چراغ راه آینده قرار دهند».
اما هنوز -به قول معروف- مرکب این بیانیه خشک نشده، اصالت بیانیه توسط تعدادی از اعضای همین خبرگان زیر سؤال رفت و این کار مورد تقبیح قرار گرفت. از جمله آخوندهاشمزاده هریسی، عضو خبرگان، اعلام کرد که «این بیانیه همه خبرگان نیست. تقاضای عذرخواهی کردن رئیسجمهور بابت برجام، نظر مجلس خبرگان نیست... جامعه تبدار است... این اتفاقات فقط موجب ناراحتی و بیزاری مردم میشود...».
نفر بعدی آخوند مقتدایی عضو دیگر خبرگان ارتجاع بود که اعلام کرد: «مخالفان دولت روحانی در داخل کشور، در شرایط فعلی نباید همان خوشحالی که نتانیاهو نخستوزیر اسراییل دارد را داشته باشند».
آخوند ابطحی، عضو دیگر خبرگان هم اعلام کرد که بیانیه خبرگان، نظر همه اعضا نیست و اینکه اگر میدانستم بیانیه را امضا نمیکردم. و بالاخره نفرات دیگری نیز وارد این دعوا شدند.
آیا این جنگ و دعوا ادامه همان تضادها و کشمکشهایی است که همیشه در رژیم بوده، یا پدیده جدیدی است و ویژگیهای خاص خودش را دارد؟ با کمی تعمق دیده میشود که این کشمکشها، به یک اعتبار ادامه همان تضادهاست، اما به یک اعتبار دیگر، با کیفیت جدیدی از انباشته شدن و تراکم و تکامل آن تضادها مواجه هستیم. چرا که:
اولا الآن میبینیم که جنگ و کشمکش به رأس و بالاترین نقطه هرم قدرت رژیم کشیده شده.
ثانیاً همه ارگانها و نهادهای نظام از مجلس تا خبرگان و تا سپاه، دولت، قوه قضاییه و... را دربرگرفته.
ثالثاً در خود این نهادها هم شاهد شقه و شکاف هستیم. مثلاً در خود مجلس شاهد درگیری نمایندههای دو باند هستیم. یا در خود خبرگان تا الآن سابقه نداشت که خبرگان موضعی بگیرد و بیانیهیی بدهد و برخی از اعضای آن در برابرش موضع بگیرند و مخالفش صحبت کنند.
این شکافهای درون باندی را در باند روحانی و حتی در درون دولت هم مشاهده میکنیم. مثلاً مشاور دولت روحانی در برابر وزیر این دولت موضعگیری میکند، یا مهرهها و رسانههای این باند از مواضع مختلف به روحانی انتقاد میکنند. مثلاً:
زیباکلام: اعتبار روحانی بهشدت دارد سقوط میکند / خود روحانی هم در اینکه دولتش بیاعتبار شده، کم تقصیر نداشته، جریان تندرو، آینده را از آن خودش میبیند / تندروهای خودمان هم از روز اول اجازه ندادند که برجام یک نفسی بکشد.
آیا این جنگ و کشمکش تنها بین خبرگان و دولت و در محدوده این دو نهاد بالای رژیم است؟ و به همین جهت آن را دعوا و شقه و شکاف در راس رژیم میگوئیم؟!
خیر! منظور از رأس، در نقطه خود خامنهای است که روز چهارشنبه گذشته(۲اردیبهشت ۹۷) گفت: گفتم اگر میخواهید قرارداد ببندید، تضمین لازم را بگیرید و بعد ببندید. یکی از شروطی که گفتم این بود که رئیسجمهور آمریکا باید امضا کند. مسئولان محترم زحمت کشیدند و عرق ریختند و خب، نتوانستند. و بعد اضافه کرد من به این ۳کشور هم اعتماد ندارم... اگر توانستید تضمین بگیرید که خب، البته من بعید میدانم. اگر نتوانستید تضمین قطعی بگیرید، دیگر نمیشود برجام را ادامه داد.
این باعث شد که باند روحانی هم با بیانهای مختلف در رسانهها و از جمله در جلسه ۲۳اردیبهشت مجلس به رخ خامنهای کشیدند که برجام از اول تا آخر با هدایت و نظارت خود خامنهای بوده و امضا شده است. به دنبالش تبلیغاتچیهای خامنهای هم با تمام قوا تلاش میکنند این را جا بیاندازند که خامنهای این سفارشات را کرده بود، اما دولت روحانی گوش نکرد.
در این میان دولت روحانی هم ساکت ننشست و با صدور یک بیانیه ۸مادهیی با عنوان «آنها که کارشکنی کردند بهجای عذرخواهی طلبکار شدهاند / تناقضگویی نکنید» به بیانیه خبرگان پاسخ داد، موضع آنها را محکوم کرد و علاوه بر تأکید روی نقش خامنهای، مطرح کرد که راهحل بدهید، بگویید اگر برجام را امضا نمیکردیم چه میشد و اگر الآن هم پای ادامه برجام نیاییم چه کار کنیم. در قسمتی از این بیانیه آمده است:
«متأسفانه آنان که باید عذرخواه مواضع نادرست خود در گذشته باشند، طلبکارانه به دستاوردهای ملی میتازند و حاضر نیستند به این سؤال پاسخ دهند که خسارتهای تحریم ظالمانه بر ملت ایران چه میزان بوده و برای پیشگیری به موقع از آن خسارتها چه کردهاند؟ آنها هیچگاه حاضر نیستند از ناتوانی خود در ارائه راههای جایگزین برجام سخن بگویند و صادقانه بابت رویکرد غلط و کارشکنیهای خود در روند پیشرفت کشور، از ملت عذرخواهی کنند. آنها در تعارضی آشکار، هم دلواپس حضور آمریکا در برجام بودهاند و هم شاکی خروج آمریکا از برجام.
علاوه بر خود دولت، حامیان دولت و سایر اعضای باند روحانی هم به خبرگان حمله کردند. از جمله:
واکنش علی مطهری به نامه احمد جنتی درباره برجام این بود که: آیا تکلیف شرعی دستگاه دیپلوماسی را جنابعالی تعیین میکنید یا مقام رهبری؟
جالب اینکه دو طرف دعوا، بهرغم آگاهی نسبت به خطیربودن شرایط و خواندن روضه وحدت برای یکدیگر، اما حتی نمیتوانند حتی بهطور موقت هم که شده بین خودشان آتشبس برقرار کنند.
علت این است که سوخت و مایه این جنگ و جدال از قضا همین شرایط بهغایت خطرناک و چشمانداز سرنگونی است. اما آنها قادر نیستند جلو آن را بگیرند. چرا که بستر، بستر سازش و مصالحه نیست. بستر بحران، خود به خود جنگ را دامن میزند، اما مهم این است که باندهای حاکم با این جنگ و جدالها بهطور مداوم یکدیگر و کل رژیم را تضعیف میکنند و شرایط سرنگونی را برای مردم و مقاومت ایران هموار مینمایند. این منطق تاریخ است و از آن گریزی ندارند.
ضربه خروج آمریکا از برجام و بازتابهایش در درون رژیم، هر روز بالاتر میگیرد و جنگ باندها را شعلهورتر میکند. یکی از تازهترین نمونهها، جنگ و کشمکش بین خبرگان و دولت و باند روحانی بر سر برجام و ادامه ماجراست. در این رابطه روز ۲۳اردیبهشت بیانیهیی از سوی خبرگان ارتجاع علیه روحانی و در راستای تبرئه و سفیدسازی شخص خامنهای نسبت به فضیحت برجام صادر شد و خواستار معذرت خواهی روحانی از مردم شد:
«لازم است رئیسجمهوری محترم، صادقانه و با صراحت، نسبت به خسارتهای وارده در برجام که بهخاطر عدم رعایت خطوط قرمز ترسیمی توسط رهبر معظم انقلاب... پدید آمده، از مردم عزیز ایران عذرخواهی کرده، تجربه توافق برجام را چراغ راه آینده قرار دهند».
اما هنوز -به قول معروف- مرکب این بیانیه خشک نشده، اصالت بیانیه توسط تعدادی از اعضای همین خبرگان زیر سؤال رفت و این کار مورد تقبیح قرار گرفت. از جمله آخوندهاشمزاده هریسی، عضو خبرگان، اعلام کرد که «این بیانیه همه خبرگان نیست. تقاضای عذرخواهی کردن رئیسجمهور بابت برجام، نظر مجلس خبرگان نیست... جامعه تبدار است... این اتفاقات فقط موجب ناراحتی و بیزاری مردم میشود...».
نفر بعدی آخوند مقتدایی عضو دیگر خبرگان ارتجاع بود که اعلام کرد: «مخالفان دولت روحانی در داخل کشور، در شرایط فعلی نباید همان خوشحالی که نتانیاهو نخستوزیر اسراییل دارد را داشته باشند».
آخوند ابطحی، عضو دیگر خبرگان هم اعلام کرد که بیانیه خبرگان، نظر همه اعضا نیست و اینکه اگر میدانستم بیانیه را امضا نمیکردم. و بالاخره نفرات دیگری نیز وارد این دعوا شدند.
آیا این جنگ و دعوا ادامه همان تضادها و کشمکشهایی است که همیشه در رژیم بوده، یا پدیده جدیدی است و ویژگیهای خاص خودش را دارد؟ با کمی تعمق دیده میشود که این کشمکشها، به یک اعتبار ادامه همان تضادهاست، اما به یک اعتبار دیگر، با کیفیت جدیدی از انباشته شدن و تراکم و تکامل آن تضادها مواجه هستیم. چرا که:
اولا الآن میبینیم که جنگ و کشمکش به رأس و بالاترین نقطه هرم قدرت رژیم کشیده شده.
ثانیاً همه ارگانها و نهادهای نظام از مجلس تا خبرگان و تا سپاه، دولت، قوه قضاییه و... را دربرگرفته.
ثالثاً در خود این نهادها هم شاهد شقه و شکاف هستیم. مثلاً در خود مجلس شاهد درگیری نمایندههای دو باند هستیم. یا در خود خبرگان تا الآن سابقه نداشت که خبرگان موضعی بگیرد و بیانیهیی بدهد و برخی از اعضای آن در برابرش موضع بگیرند و مخالفش صحبت کنند.
این شکافهای درون باندی را در باند روحانی و حتی در درون دولت هم مشاهده میکنیم. مثلاً مشاور دولت روحانی در برابر وزیر این دولت موضعگیری میکند، یا مهرهها و رسانههای این باند از مواضع مختلف به روحانی انتقاد میکنند. مثلاً:
زیباکلام: اعتبار روحانی بهشدت دارد سقوط میکند / خود روحانی هم در اینکه دولتش بیاعتبار شده، کم تقصیر نداشته، جریان تندرو، آینده را از آن خودش میبیند / تندروهای خودمان هم از روز اول اجازه ندادند که برجام یک نفسی بکشد.
آیا این جنگ و کشمکش تنها بین خبرگان و دولت و در محدوده این دو نهاد بالای رژیم است؟ و به همین جهت آن را دعوا و شقه و شکاف در راس رژیم میگوئیم؟!
خیر! منظور از رأس، در نقطه خود خامنهای است که روز چهارشنبه گذشته(۲اردیبهشت ۹۷) گفت: گفتم اگر میخواهید قرارداد ببندید، تضمین لازم را بگیرید و بعد ببندید. یکی از شروطی که گفتم این بود که رئیسجمهور آمریکا باید امضا کند. مسئولان محترم زحمت کشیدند و عرق ریختند و خب، نتوانستند. و بعد اضافه کرد من به این ۳کشور هم اعتماد ندارم... اگر توانستید تضمین بگیرید که خب، البته من بعید میدانم. اگر نتوانستید تضمین قطعی بگیرید، دیگر نمیشود برجام را ادامه داد.
این باعث شد که باند روحانی هم با بیانهای مختلف در رسانهها و از جمله در جلسه ۲۳اردیبهشت مجلس به رخ خامنهای کشیدند که برجام از اول تا آخر با هدایت و نظارت خود خامنهای بوده و امضا شده است. به دنبالش تبلیغاتچیهای خامنهای هم با تمام قوا تلاش میکنند این را جا بیاندازند که خامنهای این سفارشات را کرده بود، اما دولت روحانی گوش نکرد.
در این میان دولت روحانی هم ساکت ننشست و با صدور یک بیانیه ۸مادهیی با عنوان «آنها که کارشکنی کردند بهجای عذرخواهی طلبکار شدهاند / تناقضگویی نکنید» به بیانیه خبرگان پاسخ داد، موضع آنها را محکوم کرد و علاوه بر تأکید روی نقش خامنهای، مطرح کرد که راهحل بدهید، بگویید اگر برجام را امضا نمیکردیم چه میشد و اگر الآن هم پای ادامه برجام نیاییم چه کار کنیم. در قسمتی از این بیانیه آمده است:
«متأسفانه آنان که باید عذرخواه مواضع نادرست خود در گذشته باشند، طلبکارانه به دستاوردهای ملی میتازند و حاضر نیستند به این سؤال پاسخ دهند که خسارتهای تحریم ظالمانه بر ملت ایران چه میزان بوده و برای پیشگیری به موقع از آن خسارتها چه کردهاند؟ آنها هیچگاه حاضر نیستند از ناتوانی خود در ارائه راههای جایگزین برجام سخن بگویند و صادقانه بابت رویکرد غلط و کارشکنیهای خود در روند پیشرفت کشور، از ملت عذرخواهی کنند. آنها در تعارضی آشکار، هم دلواپس حضور آمریکا در برجام بودهاند و هم شاکی خروج آمریکا از برجام.
علاوه بر خود دولت، حامیان دولت و سایر اعضای باند روحانی هم به خبرگان حمله کردند. از جمله:
واکنش علی مطهری به نامه احمد جنتی درباره برجام این بود که: آیا تکلیف شرعی دستگاه دیپلوماسی را جنابعالی تعیین میکنید یا مقام رهبری؟
جالب اینکه دو طرف دعوا، بهرغم آگاهی نسبت به خطیربودن شرایط و خواندن روضه وحدت برای یکدیگر، اما حتی نمیتوانند حتی بهطور موقت هم که شده بین خودشان آتشبس برقرار کنند.
علت این است که سوخت و مایه این جنگ و جدال از قضا همین شرایط بهغایت خطرناک و چشمانداز سرنگونی است. اما آنها قادر نیستند جلو آن را بگیرند. چرا که بستر، بستر سازش و مصالحه نیست. بستر بحران، خود به خود جنگ را دامن میزند، اما مهم این است که باندهای حاکم با این جنگ و جدالها بهطور مداوم یکدیگر و کل رژیم را تضعیف میکنند و شرایط سرنگونی را برای مردم و مقاومت ایران هموار مینمایند. این منطق تاریخ است و از آن گریزی ندارند.