سخن روز
هرچه به پایان مهلت ضربالاجل آمریکا در مورد برجام نزدیک میشویم، فضای وحشت و ابراز نگرانی باندهای حاکم نسبت به سرنوشت برجام و پیامدهای خروج آمریکا از آن، ملتهب تر میشود. این مسأله روزانه در بازتابهای عناصر و رسانههای حکومتی مشاهده میشود. رژیم نمیتواند بین دو انتخاب که هر کدام کاملاً مشخص است، تصمیم بگیرد و وضعیت را تعیین تکلیف کند.
درمجموع مطابق آنچه در رسانهها میخوانیم و از مهرههای رژیم میشنویم، به نظر میرسد هنوز در این موردتصمیمی گرفته نشده، چرا که اگر تصمیمی گرفته شده بود باید دستگاه تبلیغاتی آن در جهت توجیه این تصمیم یا لااقل زمینهسازی برای آن کوک میشد در حالی که میبینیم رسانههای دو باند، کاملاً از دو جهت مخالف هم میخواهند رژیم را به سمت خود بکشند و برهم پیشی بگیرند. اعضای باند روحانی نگران سپری شدن زمان هستند و میگویند باید زودتر پای مذاکره برویم و از برجامهای بعدی صحبت میکنند. فلاحت پیشه عضو مجلس ارتجاع از همین باند میگوید: در واقع ما باید عقلانیت بیشتری را در سیاست خارجیمان حاکم کنیم و نباید وارد فضای انتحاری شویم که ممکن است برایمان طراحی شود.یک مثلث شوم در قبال ایران شکل میگیرد که در رأس آن، رادیکالیسم ترامپی در آمریکاست.
الان بیش از پیش نیازمند یک عقلانیت هستیم. مثلث رادیکالی شوم سعی بر این دارد که با پاره کردن برجام، ایران را وادار کنند که یک مسیر انتحاری را در پیش بگیرد. حسن بهشتیپور از همین باند میگوید: در توافق باید از برخی از خواستهها ها صرفنظر کرد تا توافق به دست آید(خبرگزاری ایرنا 17فروردین). نفردیگری از همین باند به نام ناصر هادیان میگوید: برای ایران درست نیست که بگوید در رابطه با موضوعی با طرفهای بینالمللی مذاکره نمیکند، حتی اگر این موضوع، بحث موشکی آن باشد(سایت رویداد24-17فروردین).
متقابلاً باند خامنهای یا همان دلواپسان باند خامنهای هشدار میدهند که اگر کوتاه بیاییم و تسلیم بشویم کارمان زار است و آمریکا ما را تا ته خط ذلت خواهد برد.
پاسدار محمود معلمی (جانشین اسبق ادارهکل سیاسی سپاه پاسداران) میگوید:
«ما معتقدیم که اینها نقشه و کلک است و بهدنبال شروع کردن برجام 2هستند، اگر همینجا مقاومت نکنیم طبیعتاًً باید تا هفتمین برجام هم عقب برویم که هفتمین برجام اینطور که مشخص است تغیر ساختار نظام جمهوری اسلامی است، اینها میخواهند قدرت دفاعی ایران را بگیرند تا بعد بتوانند حتی حمله نظامی هم بکنند»(خبرگزاری فارس 16فروردین).
این همان مسیری است که خود خامنهای آن را تنزل بیپایان خوانده و گفته بود امروز اگر توافق موشکی را بپذیریم، فردا دخالت منطقهیی را مطرح میکنند و بعد حقوق بشر و بعد میگویند شورای نگهبان نباشد و بعد ولایت فقیه و راه میبرد به موجودیت جمهوری اسلامی.کیهان خامنهای هم مینویسد: خروج از برجام برای آمریکا فاجعه و برای ما فرصت طلایی است!
به این ترتیب مشخص است این دو باند بر سر این مسأله کلیدی و حیاتی، هر کدام تلاش میکند نظام را در سمت و سوی تحلیل و ارزیابیهای خودش سوق دهد. با همه این احوال الآن حدود یک ماه بیشتر به پایان مهلت ضربالاجل آمریکا نمانده و این یک ماه هم به سرعت سپری میشود، اما هنوز رژیم آن تصمیم نهایی را نگرفته است. آیا نمیتواند تصمیم بگیرد، یا اینکه امید دارد به قول معروف از جایی فرجی حاصل بشود؟
خوب است به این سوال در صحنهٴ واقعیت کمی فکرکنیم. این پرشی است که در حرف ساده است اما در عالم واقعی تصمیمگیری بین بد و بدتر یا به عبارتی بین مرگبار و مرگبارتر واقعاً کار د شواری است. به همان سختی سرکشیدن جامزهر. در اینجا به نظر میرسد مشکل اصلی ضعف خود خامنهای و فقدان اتوریتهٴ اوست که قادر نیست قاطعانه چنین تصمیم سختی را بگیرد. در همین رابطه کسانی از باند روحانی، در صحبتها و موضعگیریهایشان به او گوشزد میکنند که اگر تصمیم نگیری، برایت تصمیم میگیرند و اگر تعیین تکلیف نکنی دیگران تعیین تکلیفت میکنند. ولی اگر همین صحنه را با روش خمینی و تصمیمگیریهای او مقایسه کنیم، تفاوت را خواهیم دید. خمینی وقتی تصمیم گرفت زهر آتش بس را بخورد،گفت کسی سؤال نکند، علتش را بعداً خودم میگویم و البته بعداً هم هیچ وقت نگفت. اما خامنهای بهدلیل ضعف یا ناچار است کلی گویی و دوگانه گویی کند و به نعل و به میخ بزند یا سکوت کند یا ضد و نقیض حرف بزند.
ممکن است گفته شود که این کش دادنها و یا دوگانهگویی و سکوت همانطور که گفته شد، ناشی از سختی تصمیمگیری است، چرا آن را به حساب ضعف خامنهای میگذارید؟ در این زمینه سه رشته نشانه و شواهد مشخص وجود دارد که دلالت بر ضعف خامنهای میکند:
1- زبانها علیه خامنهای باز شده و حرفهایی را خطاب به او و علیه او میگویند که هیچ وقت سابقه نداشته و نمونههایش این روزها زیاد است. مثلاً:
شیرازی او را با فرعون مقایسه میکند و ولایت فقیه را شرک مطلق توصیف میکند.
ابوالفضل قدیانی میگوید: آقای خامنهای اگر صادق است بیاید و خود را در معرض انتخاب عمومی بگذارد و یا لااقل اجازه انتخاباتی برای مجلس خبرگان بدهد که کاندیداهایش بازتاب دهندهٴ سلایق سیاسی متنوع موجود در کشور باشند. صد البته که مستبد چنین کاری نخواهد کرد. هر چند در چشم او دیوار حاشا بلند است اما دیگر زمان آن گذشته است که کسی بتواند با بگیر و ببند و خفقان، واقعیت را برای بخشی از مردم وارونه جلوه دهد.... (سایت کلمه 16فروردین97)
احمدینژاد: حمله به قضاییه و تمامی ارگانهای منتخب خامنهای و تلویحا شخص خودش طی نامهها و پیامهای متعدد.
تاجزاده: خامنهای با این همه قدرت چرا پاسخگو نیست؟(رادیو زمانه-بهمن96)
جعفرزادهٴ ایمن آبادی نماینده کنونی مجلس: مبارزه با فساد باید از دفتر خود رهبری و زیر مجموعههای رهبری شروع شود (رویداد 24-13فروردین97)
2-کسانی مثل علمالهدی و آخوند صدیقی و امام جمعهها که مرتب به تعریف و تمجیدهای مشمئز کننده از خامنهای میپردازند. چه ضرورتی به اینها هست؟ جز اینکه نیاز او را به چوب زیر بغل نشان میدهد.
3-دلواپسان هم که با شدت هر گونه کوتاه آمدنی را نفی میکنند و از برجام هفتم حرف میزنند. آنها در واقع میخواهند خامنهای مردد و بلاتکلیف را در جهتی که خودشان میخواهند بکشانند و هل بدهند. منظور آنها از برجام هفتم، نفی و سقوط نظام ولایت فقیه است.
این سه رشته شواهد نشاندهندهٴ ضعف خامنهایست. و خامنهای هم که نشان داده فشار پذیر است و تسلیم فشار ایادی خودش میشود، برعکس خمینی که فشار پذیر نبود.