بحران موجود در کشور که همگان شاهد آن هستند، این روزها شدت و حدت بیشتری پیدا کرده است. بحران ارز و سقوط ارزش ریال که عملاً یک هرج و مرج عظیم اقتصادی و ارزی را به مملکت و اقتصاد کشور حاکم کرده و به تبع آن، موج تازه گرانی و کاهش روزمره قدرت خرید مردم، زندگی و معیشت عمومی را تحت فشار قرار داده است. این بحران تاثیر خودش را در دستگاه سیاسی آخوندها نیز از مجلس گرفته تا دولت و سایر نهادهای حکومتی گذاشته است. نمونه اش جلسه متشنج سهشنبه ۲۱فروردین مجلس ارتجاع بود که سیف رئيس کل بانک مرکزی را برای پاسخگویی به وضع موجود آورده بودند ولی جلسه آنقدر متشنج بود که اجازه صحبت به او نمیدادند. سیف هم بیشتر عدم اطمینان نسبت به آینده را بهعنوان یک عامل مهم بحران نام میبرد.
از سوی دیگر موج اعتراضات اجتماعی از جمله اعتراضات و درگیریهای عمدهیی مثل تظاهرات کشاورزان اصفهان و درگیری هموطنان عرب در اهواز و دیگر نقاط خوزستان، هردم آتش این بحران را شعلهورتر کرده و وضعیتی بهشدت انفجاری را نشان میدهد که تاکنون این چنین سابقه نداشته است. این وضعیت طبعاً تحتالشعاع یک بحران عمدهتر سیاسی و بینالملی است که روی همه این مسایل سایه انداخته و آن موضوع هنوز تعیین تکلیف ناشده برجام است. در شرایطی که فقط یک ماه تا پایان مهلت ضربالاجل آمریکا در مورد برجام باقی مانده، هنوز به نوعی سکوت در قبال آن ادامه دارد و رژیم تا بهحال بهطور علنی اعلام نکرده که بالاخره تصمیمش و سیاستش در مورد این ضربالاجل چیست؟ آیا تصمیمی گرفته شده؟ آیا در لابلای خبرها میشود نشانههایی از آن یافت که بالاخره نشان بدهد رژیم تصمیم گرفته یا نه؟ و اگر گرفته تصمیم چیست؟ و چرا اعلام نمیکند؟ آری نشانههایی دیده میشود ولی لزوما حاکی از تصمیمگیری نیست. یا از باند روحانی است که همواره هشدار میدهند اگر برجام از دست برود نتایجش فاجعهبار است. و البته خود روحانی گفت که نقض کنننده برجام نخواهند بود و یا موضع آن یکی باند است که میگویند برجام عملاً از طرف آمریکا لغو شده و لغو رسمیش به نفع ماست و باید زودتر از آن خارج شویم و...
دراین میان تنها شواهدی که بشود گفت نشان از تصمیم گیریهایی میتواند باشد، ملاقاتهای روزهای ۱۹و ۲۰فروردین خامنهای با سرکردههای نظامی و مقامهای غيرنظامی رژیم بود که این دو دیدار پیاپی قاعدتاً بایستی راجع به موضوع مهمی باشد و چه بسا راجع به همین تصمیمی است که از آن صحبت میکنیم. ولی هیچ اطلاعات مفیدی از این دو دیدار منتشر نکردند بجز مشتی نصایح دجالگرانه در باب فضیلت ماه رجب و اینکه کلید حل مشکلات، «دعا، یاد خدا و اصلاح دلها» است و ماه رجب عید کسانی است که قصد اصلاح قلوب خود را دارند.«تقوا» و «اجتناب از گناه، خیانت و دنیاطلبی» که عامل ایستادگی است و برای مسئولان از اوجب واجبات است و در گرو تقویت ارتباط با خدا است.
تنها موضوع قابل اعتنایی که دیروز خامنهای در میان حرفهایش مطرح کرد راجع به تلگرام و پیامرسان دستساز رژیم بود. چیزی که رژیم تلاش دارد آن را جایگزین تلگرام کند اما کسی به دستگاه دستساز و تحت مدیریت رژیم هیچ اعتمادی ندارد. حالا خامنهای دارد برای جلب اعتماد مردم خطاب به مسسولان این جریان، توصیه میکند که باید امنیت و حریم داخلی مردم و کشور را حفظ کنند، تعرض به امنیت و حریم داخلی مردم «حرام شرعی» است و نباید انجام شود. متصدیان کار در دستگاههای دولتی و قضایی مراقبت کنند تا حریم داخلی زندگی مردم و اسرار آنها محفوظ بماند.
اما صحنه خیلی مضحکی است که خامنهای بالاترین مقامهای کشوری و لشگری خودش را جمع کرده تا درباب فضیلت ماه رجب و پیام رسان کذا صحبت کند؟! اینکه طبعاً نمیتواند اصل موضوع باشد. ضمن اینکه خود این رویداد یعنی دیدار با جمع مقامهای لشگری و کشوری اما بدون اعلام محتوای آن نکتهٔ مهمی است که گویی او نمیتواند تصمیمی را که گرفته علناً اعلام بکند. اگر هم هیچ تصمیمی نگرفته، این هم خودش نکتهٔ قابل توجهی است.
اگر سؤال شود که چرا خامنهای این همه مردد و بلاتکلیف است؟ چرا نمیتواند تصمیم بگیرد یا اگر تصمیم گرفته چرا نمیتواند اعلام کند؟ طبعاً سختی و مهلک بودن تصمیم در این مورد به ذهن میآید. و البته این کاملا واقعی است کما اینکه سلیمانی سرکردهٔ نیروی تروریستی قدس میگفت این دیگر مرگ است. اما در ورای این حرفها، عوامل سرسختی وجود دارد که شرایط بحرانی را در رژیم رقم میزند و آن را دچار بنبست میکند. اولین آن همین ورشکستگی و فلج اقتصادی از یک سو و اعتراضات اجتماعی از سوی دیگر است. کما اینکه تشنج مجلس رژیم را در رابطه با همین افزایش قیمت دلار شاهد بودیم. واقعاً تصمیم های راهبردی درشرایط کنونی رژیم شبه انتحار است یا بدتر است و یا بدتر از بدتر که باید یکی را انتخاب کند و خودشان در درون خودشان هم به آن میگویند زهرخوردن.
نگاهی به صحنهٔ همین امروز جامعه واقعیتها را نشان میدهد. بحران گرانی افسارگسیخته ارز و آن روی آن سقوط ارزش پول ملی و طبعا انعکاس آن در جامعه وروی خود رژیم واقعاً جامعه را درآستانهٔ انفجار قرار داده است. آخر حادثهٔ کمی نیست در عرض چند روز مردم تا ۴۰درصد قدرت خرید خود را از دست دادهاند. رژیم خودش میگوید نگرانی نسبت به آینده و احتمال لغو برجام بر این وضع اثر گذاشته است. رئيس بانک مرکزی را به مجلسشان آوردهاند که علت را توضیح دهد اما اجازهٔ صحبت نمیدهند و به او رسماً میگویند تو خیانت کردهای. از طرف دیگر شاهد اعتراضات جوشان اجتماعی هستیم. امروز کشاورزان اصفهان شعار توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد میدهند. خوب اینها دیگر معیشتی براشان نمانده است و رژیم هم هیچ راهحلی برای آنها ندارد.
پس تا اینجا به نقش دو عامل اقتصادی و عامل اجتماعی و تاثیرشان در وضعیت انفجاری اشاره کردیم. عامل سوم خود خامنهای و ضعف اوست و این که نمیآید صریح نظر و تصمیمش را اعلام کند. خوب یک جنبهاش سختی آن است ولی یک جنبهٔ دیگرش هم تقابل باندهای متخاصم و ضعف او در قبال آنها است که حتی ممکن است تصمیمش را اعلام کند ولی بهخاطر همین موانع ناگزیر شود دوباره عوض کند. لذا خودش را ناگزیر میبیند با احتیاط و تامل عمل کند و موضعش را سریع اعلام نکند. آخر در همین روزها میشنویم که یکی او را فرعون خطاب میکند و دیگری او را گوبلز و سومی رسماً مستبد میخوانند. لذا با این وضعیت متزلزل، هر گونه تصمیمگیری و اعلام آن برایش سخت و خطرناک است. مطالبات این مردم که تا بهحال سرکوب شده بود بعد از قیام سر باز کرده و رژیم نه میتواند سرکوب کند و نه میتواند بیاعتنا باشد. در مورد برجام هم هر تصمیمی که اعلام کند پذیرش برجام یا رد برجام، به قول رحمانی فضلی جرقه است که باعث اشتعال میشود و نیروهایش هم از دست میروند.
اما ببینیم چه راهحلی برای برونرفت از این شرایط دارد؟
این بستگی به بررسی تابلوهای مختلف و بازتاب آنها دارد. اگر آمریکا از برجام خارج شود برای رژیم ماندن در برجام اصلا صرف نمیکند و برایش مزایایی ندارد. راه دیگر که بخشی از عناصر رژیم آن را مطرح میکنند این است که میگویند آمریکا بیرون برود ولی ما با کمک اروپا باقی میمانیم. اما چنین راهی نیازمند این است که اروپا تصمیم یه یک رویارویی با آمریکا بگیرد چون آمریکا در این صورت تحریمها علیه رژیم را افزایش خواهد داد و خیلی از موجودیتهای حقیقی و حقوقی غیر آمریکایی از جمله شرکتهای اروپایی در معرض آن قرار میگیرند. تازه خود اروپا هم اگر فیالواقع بخواهد برجام را حفظ کند باید در آن تغییراتی بدهد و شروطی را اضافه کند که اینها شرایط مطلوبی نه برای رژیم و نه برای اروپا خواهد بود. تابلوی دیگر اینکه آمریکا بیرون بکشد و رژیم هم بیرون بکشد درچنین صورتی مشکلی قانونی برای آمریکا نخواهد بود اما مطابق قانون برجام، هر گونه خروج رژیم برایش پیآمد دارد و مطابق مکانیزم ماشه و قطعنامه ۲۰۳۱ملل متحد تحریمهای قبلی برمی گردد و رژیم هم مشمول ماده ۷میشود که تهدید نظامی و جنگ هم بالای سرش خواهد بود. لذا هیچکدام این راهها برایش برونرفت از بنبست نیست.
میماند این شق که در برجام بماند و آمریکا را هم نگهدارد و خودش پای خوردن زهر برجامهای ۲و ۳و بقولی که اخیراً معروف شده تا برجام ۷را پذیرا شود، آیا در این صورت بحران اقتصادیش حل نمیشود و راه نفسش باز نمیشود؟ خیر مگر برجام هستهیی توانست مسائل اقتصادیش را حل کند که برجامهای بعدی؟! در این رابطه چه حرف باند روحانی درست باشد که با برجام تحریمها لغو شد و راه تعامل ما با دنیا باز شد و... و چه حرف آن باند دیگر که میگوید برجام جز خسارت چیزی نبود، به هر حال نتیجه هرچه باشد همین وضعیت کنونی است که با برجام هیچ مسألهیی حل نشده و نمیتواند هم حل شود چون پاسخ مسائل ایران و رژیم اقتصادی نیست، مسأله خود این رژیم است.
ثانیا رفتن پای برجامهای ۲و ۳و...درگام اول عقب نشنی از پروژه موشکی و دخالتهای منطقه ایست که در این صورت دیگر برای رژیم ولایت فقیه چیزی باقی نمیماند و عناصرحیاتی اش را از دست میدهد. از نظر اقتصادی هم خود عناصر رژیم میگویند معضلات اقتصادی که ما با آن مواجهیم اصلاً ربطی به برجام نداشته وندارد.
پس خوب است حرف آخر را از زبان عناصری از خودشان که این روزها زبانشان روی ولیفقیه باز و دراز شده بشنویم که به صحنه آمده و بن بستهای واقعی رژیم را با فاکتهایی که خودشان دستاندرکار آن بودهاند بیان میکنند. اما ما اکنون به گفتهای از صادق زیباکلام در روزنامه جمهوری اکتفا میکنیم که خطاب به باندهای رژیم میگوید: «...معقدم زمان آن فرا رسیده و دیگر دیر شده ما باید یک سری واقعیتها را در میان بگذاریم آیا این حضرات متوجه این نمیشوند که در مجموع این بازی نسنجیده و غلط، در نهایت عدم کارآمدی نظام را تبلیغ میکند؟ آیا این حوادث سالهای گذشته بهویژه سال قبل به همه نیاموخت که مردم از جناحها و جريانهای سیاسی دیگر عبور کرداند؟ و برای آنها چپ و راست و معتدل و اصلاحطلب و اصولگرا و امثال اینها برچسبهای کلیشهیی سالهای دور هیچ معنا و مفهوم و ارزشی ندارد و تفاوت و تغییری ایجاد نمیکند؟!».
بله این آن بحرانی است که حتی اگر رژیم در برجام ۲تا ۷هم بماند پیامدهای سیاسی آن را هم پذیرا شود، ولی دیگر جامعه از اینها و از این رژیم عبورکرده و همه اینها به گفته او کلیشههایی است که دیگر کارساز نیست و هیج اهمیت و ارزشی ندارد». پس درود بر همان شعار ناب و اصیل مردمی که به ثبت رساند« اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا ».
از سوی دیگر موج اعتراضات اجتماعی از جمله اعتراضات و درگیریهای عمدهیی مثل تظاهرات کشاورزان اصفهان و درگیری هموطنان عرب در اهواز و دیگر نقاط خوزستان، هردم آتش این بحران را شعلهورتر کرده و وضعیتی بهشدت انفجاری را نشان میدهد که تاکنون این چنین سابقه نداشته است. این وضعیت طبعاً تحتالشعاع یک بحران عمدهتر سیاسی و بینالملی است که روی همه این مسایل سایه انداخته و آن موضوع هنوز تعیین تکلیف ناشده برجام است. در شرایطی که فقط یک ماه تا پایان مهلت ضربالاجل آمریکا در مورد برجام باقی مانده، هنوز به نوعی سکوت در قبال آن ادامه دارد و رژیم تا بهحال بهطور علنی اعلام نکرده که بالاخره تصمیمش و سیاستش در مورد این ضربالاجل چیست؟ آیا تصمیمی گرفته شده؟ آیا در لابلای خبرها میشود نشانههایی از آن یافت که بالاخره نشان بدهد رژیم تصمیم گرفته یا نه؟ و اگر گرفته تصمیم چیست؟ و چرا اعلام نمیکند؟ آری نشانههایی دیده میشود ولی لزوما حاکی از تصمیمگیری نیست. یا از باند روحانی است که همواره هشدار میدهند اگر برجام از دست برود نتایجش فاجعهبار است. و البته خود روحانی گفت که نقض کنننده برجام نخواهند بود و یا موضع آن یکی باند است که میگویند برجام عملاً از طرف آمریکا لغو شده و لغو رسمیش به نفع ماست و باید زودتر از آن خارج شویم و...
دراین میان تنها شواهدی که بشود گفت نشان از تصمیم گیریهایی میتواند باشد، ملاقاتهای روزهای ۱۹و ۲۰فروردین خامنهای با سرکردههای نظامی و مقامهای غيرنظامی رژیم بود که این دو دیدار پیاپی قاعدتاً بایستی راجع به موضوع مهمی باشد و چه بسا راجع به همین تصمیمی است که از آن صحبت میکنیم. ولی هیچ اطلاعات مفیدی از این دو دیدار منتشر نکردند بجز مشتی نصایح دجالگرانه در باب فضیلت ماه رجب و اینکه کلید حل مشکلات، «دعا، یاد خدا و اصلاح دلها» است و ماه رجب عید کسانی است که قصد اصلاح قلوب خود را دارند.«تقوا» و «اجتناب از گناه، خیانت و دنیاطلبی» که عامل ایستادگی است و برای مسئولان از اوجب واجبات است و در گرو تقویت ارتباط با خدا است.
تنها موضوع قابل اعتنایی که دیروز خامنهای در میان حرفهایش مطرح کرد راجع به تلگرام و پیامرسان دستساز رژیم بود. چیزی که رژیم تلاش دارد آن را جایگزین تلگرام کند اما کسی به دستگاه دستساز و تحت مدیریت رژیم هیچ اعتمادی ندارد. حالا خامنهای دارد برای جلب اعتماد مردم خطاب به مسسولان این جریان، توصیه میکند که باید امنیت و حریم داخلی مردم و کشور را حفظ کنند، تعرض به امنیت و حریم داخلی مردم «حرام شرعی» است و نباید انجام شود. متصدیان کار در دستگاههای دولتی و قضایی مراقبت کنند تا حریم داخلی زندگی مردم و اسرار آنها محفوظ بماند.
اما صحنه خیلی مضحکی است که خامنهای بالاترین مقامهای کشوری و لشگری خودش را جمع کرده تا درباب فضیلت ماه رجب و پیام رسان کذا صحبت کند؟! اینکه طبعاً نمیتواند اصل موضوع باشد. ضمن اینکه خود این رویداد یعنی دیدار با جمع مقامهای لشگری و کشوری اما بدون اعلام محتوای آن نکتهٔ مهمی است که گویی او نمیتواند تصمیمی را که گرفته علناً اعلام بکند. اگر هم هیچ تصمیمی نگرفته، این هم خودش نکتهٔ قابل توجهی است.
اگر سؤال شود که چرا خامنهای این همه مردد و بلاتکلیف است؟ چرا نمیتواند تصمیم بگیرد یا اگر تصمیم گرفته چرا نمیتواند اعلام کند؟ طبعاً سختی و مهلک بودن تصمیم در این مورد به ذهن میآید. و البته این کاملا واقعی است کما اینکه سلیمانی سرکردهٔ نیروی تروریستی قدس میگفت این دیگر مرگ است. اما در ورای این حرفها، عوامل سرسختی وجود دارد که شرایط بحرانی را در رژیم رقم میزند و آن را دچار بنبست میکند. اولین آن همین ورشکستگی و فلج اقتصادی از یک سو و اعتراضات اجتماعی از سوی دیگر است. کما اینکه تشنج مجلس رژیم را در رابطه با همین افزایش قیمت دلار شاهد بودیم. واقعاً تصمیم های راهبردی درشرایط کنونی رژیم شبه انتحار است یا بدتر است و یا بدتر از بدتر که باید یکی را انتخاب کند و خودشان در درون خودشان هم به آن میگویند زهرخوردن.
نگاهی به صحنهٔ همین امروز جامعه واقعیتها را نشان میدهد. بحران گرانی افسارگسیخته ارز و آن روی آن سقوط ارزش پول ملی و طبعا انعکاس آن در جامعه وروی خود رژیم واقعاً جامعه را درآستانهٔ انفجار قرار داده است. آخر حادثهٔ کمی نیست در عرض چند روز مردم تا ۴۰درصد قدرت خرید خود را از دست دادهاند. رژیم خودش میگوید نگرانی نسبت به آینده و احتمال لغو برجام بر این وضع اثر گذاشته است. رئيس بانک مرکزی را به مجلسشان آوردهاند که علت را توضیح دهد اما اجازهٔ صحبت نمیدهند و به او رسماً میگویند تو خیانت کردهای. از طرف دیگر شاهد اعتراضات جوشان اجتماعی هستیم. امروز کشاورزان اصفهان شعار توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد میدهند. خوب اینها دیگر معیشتی براشان نمانده است و رژیم هم هیچ راهحلی برای آنها ندارد.
پس تا اینجا به نقش دو عامل اقتصادی و عامل اجتماعی و تاثیرشان در وضعیت انفجاری اشاره کردیم. عامل سوم خود خامنهای و ضعف اوست و این که نمیآید صریح نظر و تصمیمش را اعلام کند. خوب یک جنبهاش سختی آن است ولی یک جنبهٔ دیگرش هم تقابل باندهای متخاصم و ضعف او در قبال آنها است که حتی ممکن است تصمیمش را اعلام کند ولی بهخاطر همین موانع ناگزیر شود دوباره عوض کند. لذا خودش را ناگزیر میبیند با احتیاط و تامل عمل کند و موضعش را سریع اعلام نکند. آخر در همین روزها میشنویم که یکی او را فرعون خطاب میکند و دیگری او را گوبلز و سومی رسماً مستبد میخوانند. لذا با این وضعیت متزلزل، هر گونه تصمیمگیری و اعلام آن برایش سخت و خطرناک است. مطالبات این مردم که تا بهحال سرکوب شده بود بعد از قیام سر باز کرده و رژیم نه میتواند سرکوب کند و نه میتواند بیاعتنا باشد. در مورد برجام هم هر تصمیمی که اعلام کند پذیرش برجام یا رد برجام، به قول رحمانی فضلی جرقه است که باعث اشتعال میشود و نیروهایش هم از دست میروند.
اما ببینیم چه راهحلی برای برونرفت از این شرایط دارد؟
این بستگی به بررسی تابلوهای مختلف و بازتاب آنها دارد. اگر آمریکا از برجام خارج شود برای رژیم ماندن در برجام اصلا صرف نمیکند و برایش مزایایی ندارد. راه دیگر که بخشی از عناصر رژیم آن را مطرح میکنند این است که میگویند آمریکا بیرون برود ولی ما با کمک اروپا باقی میمانیم. اما چنین راهی نیازمند این است که اروپا تصمیم یه یک رویارویی با آمریکا بگیرد چون آمریکا در این صورت تحریمها علیه رژیم را افزایش خواهد داد و خیلی از موجودیتهای حقیقی و حقوقی غیر آمریکایی از جمله شرکتهای اروپایی در معرض آن قرار میگیرند. تازه خود اروپا هم اگر فیالواقع بخواهد برجام را حفظ کند باید در آن تغییراتی بدهد و شروطی را اضافه کند که اینها شرایط مطلوبی نه برای رژیم و نه برای اروپا خواهد بود. تابلوی دیگر اینکه آمریکا بیرون بکشد و رژیم هم بیرون بکشد درچنین صورتی مشکلی قانونی برای آمریکا نخواهد بود اما مطابق قانون برجام، هر گونه خروج رژیم برایش پیآمد دارد و مطابق مکانیزم ماشه و قطعنامه ۲۰۳۱ملل متحد تحریمهای قبلی برمی گردد و رژیم هم مشمول ماده ۷میشود که تهدید نظامی و جنگ هم بالای سرش خواهد بود. لذا هیچکدام این راهها برایش برونرفت از بنبست نیست.
میماند این شق که در برجام بماند و آمریکا را هم نگهدارد و خودش پای خوردن زهر برجامهای ۲و ۳و بقولی که اخیراً معروف شده تا برجام ۷را پذیرا شود، آیا در این صورت بحران اقتصادیش حل نمیشود و راه نفسش باز نمیشود؟ خیر مگر برجام هستهیی توانست مسائل اقتصادیش را حل کند که برجامهای بعدی؟! در این رابطه چه حرف باند روحانی درست باشد که با برجام تحریمها لغو شد و راه تعامل ما با دنیا باز شد و... و چه حرف آن باند دیگر که میگوید برجام جز خسارت چیزی نبود، به هر حال نتیجه هرچه باشد همین وضعیت کنونی است که با برجام هیچ مسألهیی حل نشده و نمیتواند هم حل شود چون پاسخ مسائل ایران و رژیم اقتصادی نیست، مسأله خود این رژیم است.
ثانیا رفتن پای برجامهای ۲و ۳و...درگام اول عقب نشنی از پروژه موشکی و دخالتهای منطقه ایست که در این صورت دیگر برای رژیم ولایت فقیه چیزی باقی نمیماند و عناصرحیاتی اش را از دست میدهد. از نظر اقتصادی هم خود عناصر رژیم میگویند معضلات اقتصادی که ما با آن مواجهیم اصلاً ربطی به برجام نداشته وندارد.
پس خوب است حرف آخر را از زبان عناصری از خودشان که این روزها زبانشان روی ولیفقیه باز و دراز شده بشنویم که به صحنه آمده و بن بستهای واقعی رژیم را با فاکتهایی که خودشان دستاندرکار آن بودهاند بیان میکنند. اما ما اکنون به گفتهای از صادق زیباکلام در روزنامه جمهوری اکتفا میکنیم که خطاب به باندهای رژیم میگوید: «...معقدم زمان آن فرا رسیده و دیگر دیر شده ما باید یک سری واقعیتها را در میان بگذاریم آیا این حضرات متوجه این نمیشوند که در مجموع این بازی نسنجیده و غلط، در نهایت عدم کارآمدی نظام را تبلیغ میکند؟ آیا این حوادث سالهای گذشته بهویژه سال قبل به همه نیاموخت که مردم از جناحها و جريانهای سیاسی دیگر عبور کرداند؟ و برای آنها چپ و راست و معتدل و اصلاحطلب و اصولگرا و امثال اینها برچسبهای کلیشهیی سالهای دور هیچ معنا و مفهوم و ارزشی ندارد و تفاوت و تغییری ایجاد نمیکند؟!».
بله این آن بحرانی است که حتی اگر رژیم در برجام ۲تا ۷هم بماند پیامدهای سیاسی آن را هم پذیرا شود، ولی دیگر جامعه از اینها و از این رژیم عبورکرده و همه اینها به گفته او کلیشههایی است که دیگر کارساز نیست و هیج اهمیت و ارزشی ندارد». پس درود بر همان شعار ناب و اصیل مردمی که به ثبت رساند« اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا ».