۱۳۹۷ فروردین ۲, پنجشنبه

مشکل ایران: راه حل در دستان مردم و مقاومت آن میباشد


روزنامه الشرق الاوسط(لندن) ۲۹/۱۲/۹۶ : « به قلم سید احمد غزالی، نخست وزیر سابق الجزایر و رئیس کمیته همبستگی عربی اسلامی با مقاومت ایران- دهها سال است که من موضوع ایران را دنبال میکنم. رژیم (ایران) انقلاب مردمیِ گسترده‌ای که از مقبولیت بالایی برخوردار بود و جوامع عرب و مسلمان به آن همچون نمونه‌ای برای خلاصی از سیطره غرب نگاه میکردند را در نطفه خفه کرد. خیلی زود وضعیت تغییرنمود زیرا رژیم بواسطه رفتاری که با مردم ایران داشت و یا اقداماتی که علیه همسایگان عرب و مسلمانش اتخاذکرد از (این انقلاب)منحرف شد
. ما در الجزایر با حکومت‌ِ بعد از شاه ارتباط و تعاملی مثبت داشتیم و موضعی جانبدارانه اتخاذ نکردیم. اما بعد از حدود یک دهه همزمان با وقایعی که الجزایر شاهد آن بود از جمله عملیات تروریستی که بدست گروههای اسلامی بنیادگرا به مورد اجرا گذاشته شد و منجر به کشته شدن هزاران تن از مردم گردید بسیاری از حقایق مخفی برایمان فاش گردید که از عجیب ترین و سرسختانه ترین آنها تاکید بر این حقیقت بود که شکی در قرار داشتن رژیم آخوندی پشت این گروهها و حمایت سیاسی و مالی و نظامی از آنها برجای نماند. و یکبار دیگر ما به تنهایی تصمیمیعمیقو سرنوشت ساز که در ضرورت قطع روابط با رژیم ایران در سال 1992 نمود پیدا کرد رااتخاذ نمودیم. در آن سالیان درک ما از مجاهدین خلق و مقاومت ایران مبتنی بر داده های دیگران خصوصا آمریکائیها بود با این مضمون که آنها گروههایی مسلح و نزدیک به تروریسم هستند. اما بعد از اینکه با آنها از نزدیک آشنا شدم دریافتم که این مقاومت اولین قربانی تروریسم بوده است. و عملا سیاست استمالت و دلجویی که غرب و بطور خاص آمریکا آنرا دنبال میکرد آنها را در لیستهای تروریستی کشورهای مختلف غربی قرار داد. در ابتدا بواسطه وکلاء و حقوقدانان نبردی سهمگین آغاز شد و سپس شخصیتهای سیاسی و پارلمانترها و نمایندگان کنگره و متفکران آمدند، بطوریکه تعداد حامیان، به هزاران تن از منتخبان مردم 28 کشور در اتحادیه اروپا و ایالات متحده رسید. و همه این افراد با مشارکتی قوی خود را پشت آرمانی عادلانه یعنی مقاومت ایران و آرمان مردم ایران قرار دادند. فراموش نمیکنیم که حذف سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست سازمانهای تروریستی نیازمند میزان زیادی کار توسط اعضای مقاومت ایران و حقوقدانان بین المللی بود تا دادگاههای انگلستان و اروپا و فرانسه و آمریکا احکام خود را به نفع این مقاومت صادر کنند. همچنین دفاع از حقوق اعضای مقاومت که از سال 2003 تا 2016 در کمپهای اشرف و لیبرتی در عراق بودند انرژی و فعالیتهای مقاومت و حامیانش در غرب و کشورهای مختلف جهان را به خود اختصاص داد.
اماانرژی اعضای مقاومت و حامیانشان در کشورهای جهان که همه این قید و بندها را در هم شکستهر روز بیش از قبلروشن میسازد کهمردم ایران میتواند خود را آزاد نماید. آنچه طی هفته‌های اخیر در داخل ایران به رهبری این مقاومت اتفاق افتاده است پاسخ مثبت مردم ایران به این خواسته بزرگ میباشد. در اینجا به شاه بیت استراتژیِ محقق کردن صلح و آزادی مردمانمان برمیگردیم. این استراتژی دو بخش متصل به هم دارد. اول اینکه رژیم حاکم بر ایران منبع بی‌ثباتی در کشورهای دیگر بوده و از بهم ریختگی سایر کشورها تغذیه میکند و بقائش مرهون پیشرفت این سیاست میباشد و به کنترل بر همه کشورهای عربی و اسلامی چشم دوخته است. میخواهم یک شهادت شخصی را نیز اضافه کنم و بگویم: شاه هم این دیدگاه را داشت. من در جلسه سازمان اوپک در الجزایر در مارس 1975 حضور داشتم و شاه هنگام توصیف کارهایی که در کشورش انجام داده بود در مقابل همتایانش گفت: دستاوردهایی که ذکر نموده، نوید میدهد که ایران در آینده قادر خواهد بود که در سال 1980 چهارمین و چه بسا سومین کشور بزرگ صنعتی و نظامی در جهان بشود! شرکای غربی ایران به خوبی میدانند، اولین چیزی که ایرانیها از بیست سال پیش در مذاکراتشان خواهان آن میباشند اعمال فشار بر این مقاومت است. علی خامنه‌ای بعد از تظاهراتی کهطی آن صدها هزار تن از ایرانیان در 142 شهر شرکت کردند گفت: سازمان مجاهدین خلق پشت همه چیز قرار دارد. آیا این حرف اعترافی به این موضوع نیست که سازمان مجاهدین خلق سازمانی به دور از مردم ایران نیست؟ و عکس آن صادق میباشد؟ این سازمان از زمان حکومت شاهد در اعماق قلبها ریشه دوانده و همچنین عامل تعیین کننده‌ای بود که منجر به سرنگونی شاه شد. جمهوری اسلامی از زمان بنیانگذاری، 120 هزار تن از اعضای اپوزیسیون ایران و هواداران آنرا اعدام نموده و صدها هزار تن از آنان را زندانی کرده است. همچنین 30 هزار تن از آنها قربانی قتل عام سال 1988 و اجرای فتوای صادره از سوی خمینی بودند. و امسال ملل متحد برای اولین بار در تاریخ خود به این موضوع پرداخت. موضوعی که بیشک و بزودی منجر به حضور مسئولین دست اندرکار در مقابل دادگاههای بین المللی میشود. آری یک جنبش تاریخی با مواضعی ثابت و تجربه‌ای در نوع خود بی نظیر در فداکاری و غلبه بر توطئه های رژیم و مجددا سربلند کردن در داخل ایران و رهبری قیام وجود دارد. این حقایق با روشنترین بیان خاطر نشان میسازد که یک جایگزین وجود دارد و ما در ایران با بن بست روبرو نیستیم. بالعکس اکنون ایران بعد از تظاهرات مردمی با شیوه‌ای بسیار متمدنانه و در رد همه سیاستهای داخلی و خارجی رژیم، لبریز از امید میباشد. در پایان میخواهم نتیجه بگیرم، آنچه از سال 2011 در سوریه اتفاق افتاده و می افتد و متوقف نشده خصوصا با توجه به آنچه اکنون در غوطه شرقی رخ میدهد تا وقتی ارتش ایران در کنار رژیم سوریه برای نابودکردن نیروهای ملی سوریه در آنجاست نمیتواند به راه حلی برسد. بنابراین بایستی با ادبیاتی ثابت صحبت کنیم و از آنچه در سخنرانیهای مقاومت ایران و بطور خاص سخنان خانم مریم رجوی بیان میشود دفاع نماییم. این صحبتها بر مبانی زیر استوار است: تا وقتیکه این رژیم در ایران بر سر کار میباشد صلح در عراق و سوریه و ثبات در خاورمیانه و صلح در یمن و یا دمکراسی یا نوسازی نهادهای عراق و سوریه امکانپذیر نخواهد بود. همچنین خانم مریم رجوی تاکید میکنند که راه حل در جنگ خارجی نیست چرا که جنگ به مردم آسیب رسانده و کشور را تخریب میکند و در نهایت رژیم را تقویت میکند، لذا راه حل نه در سیاست سازش و مماشات بلکه در دستان مردم و مقاومت ایران است که شایستگی و صلاحیت خود را به اثبات رسانده زیرا تنها جایگزین برای خیرِ کشور و مردم و صلح و ثبات در تمام منطقه‌ ماست. ».