۱۳۹۶ بهمن ۲۰, جمعه

گسل قیام و زلزله‌ای بالاتر از زلزله پنج ریشتری!


نفرت و خشم مردم ایران از حکومت  ولایت فقیه، ابراز نفرت آنها نسبت به آن  در جریان قیام ایران، و اعتراضات اقشار مختلف کشور در ماههای اخیر، تقریباً تمام مهره‌ها و رسانه‌های هر دو باند را به این قطعیت رسانده است که وضعیت کنونی نه برای مردم و نه برای حاکمیت قابل ادامه دادن نیست. در این زمینه است که برای بسیاری از آنها این امر یقینی شده که توفان سهمگین‌تری در راه است و ادامه این راه به فاجعه و نابودی همه کشتی‌نشینهای نظام ولایت منجر خواهدشد.


اما به‌دلیل بن‌بست سرنگونی که مردم در جریان قیام ایران حکومت آخوندی  را در آن گیرانداخته‌اند، و به‌دلیل این دیگر برای آن راهی برای خروج از بن‌بست سرنگونی باقی نمانده است، عناصری که هشدار می‌دهند هشدارها و اعلام خطرهایشان از حد حرف و تکرار فراتر نمی‌رود.

علت هم این است که آنها در درون این مرداب  و این باتلاق که مطلقاً هیچ راه برون رفتی از آن ندارند دنبال راه نجات می‌گردند، که به مصداق الغریق یتشبث بکل حشیش است.

هر قدر هم که دست و پا بزنند حاکمیت منحوس آخوندی و خودشان را بیشتر در باتلاق سرنگونی فرو میبرد.

 حسام الدین آشنا مشاور آخوند روحانی در رابطه با بن‌بست و شرایطی که رژیم در آن گیر افتاده می‌گوید: "در صورت ادامه وضع موجود احتمالاً همه بازنده خواهند بود"

این آخوند بی‌عمامه در ادامه تصریح می‌کند" کسانی  که افکار عمومی را نادیده می‌گیرند باید منتظر باشند که با سیلی‌های محکم‌تری از سوی افکار عمومی مواجه شوند.باید باور کنیم که این اعتراضات یک هشدار جدی برای تصمیم‌گیران بود. معلوم نیست که چه تعداد از این هشدارهای جدی دیگر خواهیم داشت اما آنچه که معلوم است این است که اگر این هشدارها را جدی نگیریم با فاجعه مواجه خواهیم شد"

این هشدار مشاور آخوند حسن روحانی در ادامه هشدارها و غلط کردم گویی‌های  بسیاری از مهره‌هایی است  که آنها نیز توصیه‌شان این است که هشدارهای قیام آفرینان و به‌ویژه هشدار سرنگونی طلبانه آنها جدی گرفته شود.

بنابراین هستند بسیاری از کسان که وضعیت موجود را جدی می‌گیرند و نسبت به وضعیت گذشته غلط کردم گویی می‌کنند چرا که سرنگونی برای آنها نیز امر جدی و محتوم شده است.

در همین رابطه هم هست که اذعان می‌کنند "صدای مردم" را شنیده‌اند، اما دیرهنگام و در زمانی است که کار از کار گذشته و   مشکلی از مشکلات لاینحل و به بن‌بست رسیده را حل نمی‌کند.

وانگهی زمانی به‌طور جدی می‌تواند مشکلی حل شود که به شرایط بحرانی و بن‌بست نرسیده باشد که هیچ راه‌حل جدی و عملی هم برای خروج از آن وجود نداشته باشد.

در حال حاضر بسیاری هستند  که عملکرد  رژیم را باعث به‌وجود آمدن چنین شرایط بغرنج و خطرناکی برای حکومت می‌دانند، اما آن‌چنان که این مهره دولت روحانی می‌گوید: "اگر روند کنونی اصلاح نشود، پیش‌بینی می‌کنیم که در آینده شاهد وقوع اعتراضات بیشتری در حوزه‌های گوناگون باشیم. بنا‌ به‌نحوه مواجهه با اعتراضات ممکن است با ورود دهک‌های پایین جامعه به اعتراضات و احتمال افزایش جدی خشونت مواجه شویم."،  در چارچوب این حاکمیت و به‌خصوص در مرحله سرنگونی آن روند کنونی نه تنها اصلاح شدنی نیست، بلکه سرنگونی آن در تقدیر است.

زیرا به قول عبدالله ناصری یکی از عناصر موسوم به اصلاح‌طلب میان جوانان و حاکمان "گسست بسیار عمیق و شیار عظیمی وجود دارد"  که این گسست ممکن است" به زلزله‌ای با ریشترهای بالاتر از زلزله پنج ریشتری" بیانجامد.

شکی هم نیست که این زلزله (زلزله قیام و انقلاب) به‌وقوع خواهد پیوست و ارکان آن را به لرزه می‌اندازد  و ستون فقرات آن را خرد و خمیر خواهد کرد.

چنین سرنوشتی است که  محمد رضا جلایی‌پور یکی دیگر از افراد باند موسوم به اصلاح‌طلب را  به این قطعیت رسانده است  " افزایش درصد کسانی که نظام را قابل اصلاح نمی‌دانند(بخوانید خواستار سرنگونی آن هستند) هشدار دهنده است" (خبرگزاری ایسنا 18بهمن98)

علی شکوری راد یکی دیگر از عناصر این باند نیز پیش‌بینی‌اش از شرایط این است که " پشت سر آشوب، تخریب و انقلاب هم می‌آید" و به اصلاح  طلبان قلابی رهنمود می‌دهد به "این شعار" (شعار سرنگونی طلبانه مردم و شعار عبور از اصلاح طلبان) فکر کنند و در آن تأمل کنند.

در این گفته‌ها  آنچه که قابل تأمل و به قول معروف عبرت روزگار است، این است که  این گفته‌ها مربوط به کسانی است که سالیان طولانی با یدک کشیدن عنوان خط امامی  یعنی خط خمینی ملعون، خودشان در سرکوب مردم و چپاول آنها و در جنایت علیه انقلابیون خصوصاً سرکوب و شکنجه اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران  ید طولایی داشته‌اند. اما در یکی دو دهه اخیر در جهت فریب مردم و حفظ حکومت، پوستین خط امامی را به کناری انداخته، و ماسک اصلاح طلبی قلابی را به چهره زدند. اکنون که روزگار و قیام مردم ایران نظام آخوندی  را در ورطه سقوط نزدیک کرده است، باز هم در جهت حفظ  این حاکمیت به هشدار و اخطار روی آورده‌اند که البته هیچ تاثیری در روند شتابنده سرنگونی رژیم ندارد. قطعاً در آینده نیز این روند شتابنده سرنگونی رژیم با کنار زدن تمامی خار و خاشاک‌های از سرراه ازجمله خار و خاشاک‌های موسوم به اصلاح طلب، با قدرت تمام به پیش خواهد تاخت.