این روزها حملات باندی بر سر نمایش انتخابات نظام، کماکان ادامه دارد. اما علت این کشمکش چیست؟ و چرا آنها نمیتوانند شعله این جنگ را پایین بکشند، در حالی که هر دو باند از عواقب آن بهشدت وحشت دارند؟
برای فهم بهتر مضمون حملات باندی، خوب است مواضع هر باند بر ضد باند رقیب، جداگانه بررسی شود.
در باند خامنهای در مجموع دو حرف وجود دارد. یک طیف میگویند باید روحانی را حذف کرد. برای نمونه مهدی محمدی، عضو تیم مذاکرهکننده پاسدار جلیلی میگوید چرا باند روحانی قشونکشی کرد که روحانی تک دورهای نشود؟ یا رسانههای رژیم 16اسفند حرف یک تحلیلگر نظام را بازتاب دادند که وجود خبری مبنی بر کنارهگیری ظریف در دولت بعدی را، نشانه شکست قطعی روحانی دانست و گفت: «کنارهگیری ظریف نشانه شکست ایده اصلی دولت روحانی است. [چرا که] روحانی معتقد به حل مشکلات اقتصادی از طریق آمریکا و کشورهای اروپایی بود». بعد هم نتیجه میگیرد که وقتی این ایده اصلی روحانی شکست خورده، دیگه جایی برای روحانی باقی نمیماند، چون ایده دیگری ندارد. یک طیف دیگر در باند خامنهای میگویند نه، حذف روحانی بعید است. باید روحانی را تا هر جا که میتوانیم تضعیف کنیم. یکی از اینها باهنر، نایبرئیس پیشین مجلس ارتجاع است... روزنامه حکومتی اعتماد هم به این دو طیف در باند خامنهای اشاره کرده و مینویسد هر چه جلوتر میاییم، ایده حذف روحانی کمرنگتر میشود و به این سمت میرود که روحانی بیاید، اما تضعیف شده.
اما حرف باند روحانی چیست؟
باند روحانی تلاش میکنند روی ضعف خامنهای سوار شوند و به این وسیله از باند رقیب امتیاز بگیرند. دیروز جلودار زاده، عضو مجلس ارتجاع از باند روحانی گفت: «روحانی کشتی شکسته در حال غرق شدن... را نجات داده است». یعنی اوضاع نظام را به یک کشتی در حال غرق شدن تشبیه کرده و تهدید میکند که این روحانی است که میتواند این کشتی را نجات بدهد. پریروز هم ربیعی، وزیر کار رژیم خطاب به باند رقیب گفت: «اگر کشور هنوز دست شما بود، اکنون وضعیت ما بسیار ناگوار بود».
از طرف دیگر در این کشمکش، باندهای نظام هر روز ابعاد جدیدی از دزدی و فساد همدیگر را افشا میکنند. در حالیکه به خوبی میفهمند که اینها به ضرر نظام است. مشخصاً روحانی چندی پیش هشدار داد که آخر همه ما کشتی نشینان یک کشتی هستیم، اگر کشتی غرق بشود، همه با هم غرق میشویم! پریروز پزشکیان، نایبرئیس مجلس ارتجاع به همین موضوع اشاره کرد و گفت: «خودخواهیها باعث آسیب به کشور و مردم شده است. پول، پست، شهرت و مسائلی از این قبیل باعث جنگ و دعواهای گروهی، حزبی و سیاسی میشود».
بنابراین این درست است که هر دو باند نظام، بهشدت خواهان حفظ نظام هستند، تا بتوانند هر چه بیشتر غارت کنند؟ اما وقتی در جنگ باندی، یک باند میبیند باند رقیب مجرای چپاول را بر آن باند تنگ میکند، دیگر اینجا اولویت برایش منافع باندی است؛ برای همین حتی به قیمت ضربه به کلیت نظام، با حمله و هجوم به باند رقیب، میخواهد دست او را از منابع خودش کوتاه کند. حتی خامنهای در صحبتی که با بسیجیهایش تحت عنوان راهیان نور داشت، به رئیسجمهور نظام خودش حمله کرد و گفت سیاستهای او باعث فشار دشمن شده است.
اما سؤال این است که بالاخره این رویاروییهای درون رژیم به کجا خواهد رسید؟
اینکه آیا خامنهای روحانی را حذف میکند یا به آن تن میدهد، تصمیمی است که بر اساس شرایط متحول داخلی و بینالمللی، خود خامنهای باید بگیرد. اما یک چیز بهطور قطعی روشن است، تمامیت نظام بر اثر همین حملات متقابل باندهای نظام دچار تضعیف و فرسودگی هرچه بیشتر میشود. برای همین هم روحانی روز 7اسفند 95 نسبت به این موضوع هشدار داد و گفت: «این خیانت به کشور و نظام است، همه ما کشتینشینان یک کشتی هستیم». ولی واقعیت این است که به قول معروف با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشود و با حرف زدن از وحدت و دوستی، وحدت و انسجام حاصل نمیشود و هر روز که میگذرد، جنگ و جدال بیشتر و رژیم ضعیفتر میشود.