۱۴۰۲ اردیبهشت ۱۴, پنجشنبه

عمق بحران


                                     سخن روز

پس از جراحی‌های سنگین با خون‌ریزی زیاد توسط خامنه‌ای که حاصل آن انتصاب رئیسی جلاد بر مسند ریاست شد، ولی‌فقیه پروژه‌اش را «شیرینی سال» نامید!

جلاد ۶۷ هم در نخستین اظهاراتش پس از گماشته شدن توسط خامنه‌ای گفت: «حتماً با مجلس... به‌منظور باز کردن گره‌ها... تلاش خواهیم کرد» (۲۹خرداد۱۴۰۰).

اما کمتر از ۲سال بعد اوضاع چنان شده که خامنه‌ای در ملأعام عید فطر خطاب به سران سه قوه‌اش می‌گوید در کارهای یکدیگر «گره» ایجاد نکنید.

مجلس یکدست خامنه‌ای هم که اکثریت قریب به اتفاق آنها به رئیسی نامه نوشته و خواهان ریاست‌جمهوری او شده بودند، حالا می‌گویند ۹۵درصد آنها «از دعوت رئیسی برای ریاست‌جمهوری پشیمان هستند» (حیدری-۱۲ اردیبهشت).

در جریان جنگ گرگها بیش از نیمی از اعضای مجلس ارتجاع شمشیر را برای رئیسی از رو بسته و وزرایش را زیر تیغ می‌برند و به‌ویژه برکناری فاطمی امین، وزیر صمت رئیسی و پیامدهای ادامه‌دار آن در درون ساختار فرسودهٔ نظام، به‌همه نشان دادند که «شیرینی سال» خامنه‌ای با سرعت در حال مسموم شدن است.

کار شکست پروژه رئیسی به جایی رسیده که ۸ تشکل بسیج دانشجویی تهران خواستار استعفا و برکناری مخبر معاون اول رئیسی شده و به او می‌نویسند: «نزدیک به ۲سال از روی کار آمدن دولت سیزدهم می‌گذرد که... باید به راهبردهایی واحد و عینی در جهت مدیریت جنگ با دشمنان» نظام می‌رسیدید» اما «دولت سیزدهم حتی به‌راهبردهای واحد نزدیک هم نشده است؟!» (۱۰ اردیبهشت).

روزنامهٔ حکومتی اعتماد از باند محذوف نیز از گوشه دیگری وارد جنگ گرگهای هار و هراسان شده و می‌نویسد حتی برکناری وزیر صمت هم «تحول‌ساز نیست» و «مشکلاتی که در نظام وجود دارد، ریشه‌ای‌تر از آن است که آیند این مدیر و روند مدیر دیگر آن را» درمان کند (۱۲ اردیبهشت).

میرلوحی، عضو پیشین شورای حکومتی شهر تهران هم با اشاره به‌خطر قیام ابراز وحشت می‌کند که فکر نکنید «جامعه منتظر نتایج برنامه‌های دولت رئیسی» می‌ماند (۱۲ اردیبهشت)

به رخ کشیدن خطر جامعه شورشی توسط حذف‌شدگان ولایت خامنه‌ای، بیانگر وحشت آنها از پایان کار نظام است و به قصد سهم‌خواهی از خلیفه درمانده صورت می‌گیرد. اما این هراس از جامعه‌یی که منتظر نخواهد ماند، در ورای جنگ گرگها، بازتاب این قانونمندی است که خبر می‌دهد بحران عمیقی که از عمق ساختار نظام تا رأس هرم قدرت کشیده شده، در تحلیل نهایی از تضاد اصلی خلق و ضدخلق ناشی می‌شود.

بحرانی که در نارضایتی یک جامعه انفجاری ریشه دارد و حاصل ضربات سنگینی است که قیامهای پی‌درپی و مقاومت پایدار مردم ایران بر رژیم وارد کرده است.

بحرانی تعمیق شونده که ارتعاش سنگین آن از درون هر چه بیشتر پیچ و مهره‌های داربست نظام را هرز می‌کند و زمینهٔ سرنگونی محتوم آن توسط قیام و ارتش آزادی را آماده می‌سازد.