۱۴۰۱ اسفند ۲۱, یکشنبه

ویژگی دیپلماسی مجاهدین و علت حمایت‌های جهانی


                            دیپلماسی مجاهدین

این پرسش را بسیار خوانده و شنیده‌ایم که چرا پارلمانترهای اروپایی و آمریکایی و دیگر قاره‌ها و کشورها از مجاهدین خلق بیشترین حمایتها را می‌کنند؟

توجه به مبارزات مجاهدین از جانب شخصیت‌های سیاسی و حقوقی جهان ــ که حتی در دهه‌ٔ ۵۰ هم که مجاهدین زندان بودند جریان داشته ــ چه بنیادهایی دارد؟

مگر دنیای سیاست ــ به‌خصوص بخش دیپلماسی آن ــ تماماً بر منافع متقابل دولتها استوار نشده است؟ مگر مجاهدین خلق یک حاکمیت سیاسی‌اند که بین آنها و پارلمانترها و حقوق‌دانان جهان منافع متقابل وجود داشته باشد؟

«قطعنامه ۱۰۰» که مشمول حمایت ۲۲۵ نماینده کنگره آمریکاست، محصول یکی از آخرین فعالیت‌های دیپلماتیک مجاهدین خلق است. چرا و چگونه چنین وزنه‌ٔ سیاسیِ سنگینی در تحولات بین حاکمیت ملایان از یک‌طرف و قیام ۱۴۰۱ و مبارزه‌ٔ مجاهدین از طرف دیگر محقق می‌شود؟

دیوارهای بلند و قطور راهبند دیپلماسی

در عالم سیاست، ما در دنیایی میان منافع دولتها و گروه‌های غیردولتی هستیم. دنیایی که اگر یک قطب سیاسی و نظامی، تمام جهان را به‌سمت منافع خود سوق دهد، پیروزی و شکست انقلاب‌ها و دولتها را مشروط به تأمین منافع خود می‌کند. گذار تجربی از پایان دهه‌ٔ ۹۰میلادی تاکنون، گواه شاهکار گروه‌هایی است که توانسته‌اند در چنین دنیای اکسیدکننده‌ٔ آرمان‌خواهی و آزادیخواهی، کماکان بر همان اصالتها و آرمانها بایستند و این مسیر را با تمام رنج‌های همه‌جانبه‌اش بپیمایند، بن‌بست‌شکنی و راهگشایی کنند و ادامه دهند.

در چنین دنیایی، آمریکا و اروپا سه دهه‌ٔ متمادی است که به‌خاطر منافع کلان اقتصادی‌شان، سیاست مماشات با ملایان حاکم بر ایران را پیشه کرده و تجارت را جایگزین سیاست نمودند. اینان با وجود رأی مثبت دادن به محکومیت‌های جهانی ملایان، چشم‌شان را به سریال نقض حقوق‌بشر، اعدام‌ها، قتل‌عام‌ها و دخالت‌های منطقه‌یی نظام ملایان می‌بندند تا رونق بازار نفت و دلار و یورو در توازن و تبادل با ملایان باقی بماند!

در چنین دنیایی، هر نیروی مستقل مثل شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق با چنین دیوارهای بلند و قطور برای راهبرد دیپلماسی مواجه می‌شود؛ دیپلماسی‌یی که یکی از راههای مهم و کارا برای رساندن صدای مردم ایران و دفاع از منافع ملی ایران در اروپا و آمریکا است.

دیپلماسی و جاذبه‌های وجدانهای بشری

هوشیاری ملی و ذکاوت سیاسی در این تشخیص است که در روبه‌رو شدن با چنین دیواری قطور، منافع ملی ایران شامل استقلال، آزادی، دموکراسی، برابری و حقوق‌بشر را در بیرون از دولتهای اروپا و آمریکا پیش برد. ابزار و سلاح آن افشاگری و روشنگری میان وجدانهای بیدار بشری است. باید سراغ اثرگذاران سیاسی، حقوقی، مدنی و فرهنگی رفت تا از طریق آنان، جبهه‌ٔ صدای مردم و مقاومت ایران را در مقابل مماشاتگران با ملایان قوی و قوی‌تر نمود. باید آن‌قدر رفت، آمد، شکست خورد، خسته نشد، دوباره برخاست، رفت و روشنگری کرد تا حق مقاومت برای آزادی در مبارزه با ملایان را نه فقط از نظر سیاسی که از نظر حقوقی و قضایی هم به‌رسمیت بشناسند. باید این جبهه را آن‌قدر گسترد و محکم نمود که کانون جاذبه‌ٔ وجدانهای بشری برای استیفای حقوق مردم ایران در برابر استیلای اشغالگر آخوندی و مماشاتگران و حامیان آن باشد.

نکته‌ٔ بسیار قابل توجه منطبق بر منافع ملی ایران این است که چقدر می‌توان با دیپلماسیِ مردمی و مترقی از جبهه‌ٔ جهانیِ نظام آخوندها کند و به جبهه‌ٔ مقاومت برای آزادی افزود. حتی اگر سوژه‌ٔ مورد نظر در قلب بورژوازی باشد، چقدر می‌توان او را نسبت به حمایت از ملایان خنثی کرد و نسبت به حقوق‌بشر مردم ایران انگیزه بخشید.

کوه کندن با سوزن در جهان تک‌قطبی

در جهان تک‌قطبی با محوریت سرمایه‌داری جهانی، کشاندن وزنه‌های قوی سیاسی، حقوقی و فرهنگی به‌نفع مقاومت و مطالبات مردم در مقابل حاکمیت اشغالگر ولایت فقیهی، هیچ معنایی جز کوه‌کندن با سوزن، جز هزینه کردن از عشق به میهن و مردم و متعهد بودن عملی به تأمین منافع ملی‌شان ندارد.

جدی بودن در مبارزه با حاکمیت آخوندی و پرداخت بهای این جدیت ــ به‌خصوص در قانونمندی‌های جهان تک‌قطبی ــ سطح بالای شعور سیاسی و دیپلماتیک را از آبشخور منافع ملی و تاریخیِ میهن و مردم‌اش استخراج، تأمین و جاری می‌کند.

رابطه‌ٔ دیپلماسی با چگونگیِ تشخیص تضاد اصلی

در فعالیت دیپلماتیک هم مثل مبارزه‌ٔ سیاسی در داخل کشور، در پله‌ٔ اول همه‌چیز بستگی به این دارد که تضاد اصلی ایران را چه تشخیص بدهیم و منافع ملی ایران را چه بدانیم. پله‌ٔ دوم این است که راهبرد چه دیپلماسی را در عرصه‌ٔ پرتلاطم سیاست بین‌الملل پیش بگیریم.

مثال: با رفتن شاه و آمدن خمینی، آیا تضاد اصلی ایران کماکان بقایای شاه و آمریکا بودند؟

پاسخ آری یا نه گفتن به این پرسش، دو مسیر سیاسی و دیپلماسی و فعالیت روزانه‌ٔ کاملاً جداگانه و متعارض را پیش پای دولت حاکم، گروه‌های سیاسی و اقشار اجتماعی می‌گذارد.

در بررسی پاسخ به این مثال، اگر تضاد اصلی ایران و منافع ملی آن را درست تشخیص دهیم، همه‌ٔ عناصر برشمرده در این مثال سر جایشان قرار می‌گیرند و به راه‌حل واقعی در دیپلماسی دست خواهیم یافت.

رابطه‌ٔ دیپلماسی با سرنوشت ملتها و منافع دولتها

در صحنه‌ٔ سیاسیِ بین‌المللی شاهدیم که کشورهای اروپایی و آمریکا، چه در مماشات با رژیم ملایان و چه در تحریم آن، بیشترین تأثیر را بر تحولات ایران داشته‌اند و دارند. این تأثیر، قدمتی لااقل ۷۰ ــ ۸۰ساله دارد. این تأثیر، آمیخته‌یی از اقتصاد و تجارت و سیاست است که منافع این کشورها را در تبادل با نظام ملایان تأمین می‌کند. از این رو مبنای وحدت و تضادشان با رژیم آخوندی، سه عامل اقتصاد، تجارت و سیاست است.

در صحنه‌ٔ سیاسی داخل ایران شاهد یک دیکتاتوری مطلق سیاسی ــ مذهبی هستیم که تضاد سیاسی‌اش با کشورهای فوق بر سر توسعه‌طلبی‌اش و صدور به‌اصطلاح انقلاب است. اما همین دیکتاتوری، بیشترین تجارت و معامله را با کشورهای اروپایی و آمریکا دارد. به همین دلیل مماشات این کشورها با ملایان، هیچ نمونه‌ٔ مشابهی در مورد دیگر دولتهای ادواریِ تاریخ ایران نداشته است!

اکنون صحنه‌ٔ بین‌المللی و صحنه‌ٔ داخلی را با هم تلفیق کنیم تا راهبرد سیاسی ـ دیپلماتیک را برای پاسخ به تضاد اصلی ایران و حفظ منافع ملی کشورمان بیابیم. حاصل این تلفیق چنین است:

یک دیکتاتوری مذهبی بی‌مهابا جنایت و چپاول می‌کند، صاحبان اصلی سیاست دنیا هم برای تأمین منافع‌شان با آن مماشات می‌کنند و چشم‌شان را به جنایات و چپاول آن علیه مردم ایران، می‌بندند. به این عامل، عامل جدید «جهانی شدن» را هم بیافزاییم که در چنین جهانی، رقم زدن سرنوشت ملتها با منافع قدرتها رابطهٔ متقابل پیدا کرده است؛ یعنی اگر قدرتهای اقتصادی و سیاسیِ جهان بخواهند یا نخواهند که یک دیکتاتوری سرنگون بشود یا نشود، این عامل می‌تواند در مبارزات و مطالبات ملتها علیه دیکتاتوریها تأثیر مثبت یا منفی بگذارد.

اهداف دیپلماسی مجاهدین

پیچیدگیِ چنین وضعیتی، هوشیاری فوق‌العاده‌یی در تشخیص راهبرد سیاسی ـ دیپلماتیک برای پاسخ به تضاد اصلی ایران یعنی حاکمیت ولایت فقیه می‌طلبد. عطف به بحث درباره‌ٔ جهان تک‌قطبی در شروع مقاله، باید با دو هدف سراغ اهرم‌های فشار بین‌المللی علیه نظام ملایان رفت؛ نخست تیغ سیاست مماشات با آن را کند کرد و در صورت ممکن، شکست، سپس حمایت از مبارزه و قیام علیه نظام ملایان را کسب کرد؛ تا جایی که حقانیت و مشروعیت این مبارزه و تشکل‌های موجود را به‌رسمیت بشناسند.

نکته‌ٔ ظریف و مردمی در این دیپلماسی از پایین به بالا این است که این سیاست‌مداران و حقوق‌دانان بین‌المللی هستند که به میز منافع ملی ایران می‌پیوندند؛ نه آن‌که نیرویی که سراغ حمایت اینان رفته است، خدمتگزار منافع آنان شده است.

بنایراین هدف مقاومت ایران و مجاهدین خلق از آوردن شخصیت‌های سیاسی و حقوقی از پنج قاره‌ٔ جهان به حمایت از مبارزه با نظام ملایان، هم خنثی کردن سیاست دیرینه‌ٔ مماشات است، هم فشار بر رژیم آخوندی برای کند کردن تیغ سرکوب و کشتار و نقض حقوق‌بشر، هم معرفی آلترناتیو سازمان‌یافته برای جایگزینی دیکتاتوری ولایت فقیهی.

محصول درک قانون‌مندی‌ها ــ مکافات نپرداختن تشخیص تضاد

نکته‌ٔ کانونی در دو جبهه‌ٔ داخلی و بین‌المللی این است که رژیم آخوندی با صرف میلیون‌ها دلار و تومان، در کار شیطان‌سازی بر سر تغییر دادن تضاد اصلی و منافع ملی ایران است. آماج اصلی این سیاست، مقاومت ایران در هیأت شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق می‌باشد؛ چرا که دیپلماسی مقاومت ایران با درک قانون‌مندی‌های جهان تک‌قطبی و ضرورت آوردن وجدانهای بیدار بشری به میز منافع ملی ایران، توانسته است ضربات کاری و گاه کمرشکن بر صدور ارتجاع و مماشات و توسعه‌طلبی و بمب‌سازی آن وارد نماید. حالا گو عده‌یی در دام و بلندگو و ترفند شیطان‌سازی آخوندها بیافتند و با نشناختن تضاد اصلی و منافع ملی، تشخیص ندادن دیپلماسی راهبردیشان و نپرداختن بهای سنگین این سیاست، برای دیکتاتوری ضدبشری ولایت فقیهی عمر و زمان بخرند! وقتی چنین واقعیتهایی درباره‌ٔ تأثیر سیاست جهانی بر سرنوشت ایران درک نمی‌شود، برخی جبهه‌ٔ مبارزه با ارتجاع هار آخوندی را مشوش و شبهه‌ناک می‌کنند.

ویژگی‌های برجسته‌ٔ دیپلماسی مجاهدین

واقعیت‌های اثبات شده‌ٔ داخلی و بین‌المللی طی ۴۱سال مبارزات دیپلماتیک مجاهدین، از هر نظر گواهی می‌دهند که این دیپلماسی چند ویژگی برجسته دارد:

ــ تمرکز بر دشمن اصلی ایران، پایداری بر این تمرکز و دچار اعوجاج نشدن در تعیین اولویت‌های مبارزه، اصالت‌آفرین است. طرف‌های جهانی، این پایداری بر استقلال و اصالت ناشی از آن را خوب تشخیص می‌دهند.

ــ این دیپلماسی بر اعتبار یک مبارزه‌ٔ طولانی و استراتژیک علیه هر گونه دیکتاتوری و وابستگی استوار است.

ــ بیشترین نثارها و فداها را در داخل و خارج کشور با مبارزه‌یی حرفه‌یی در وفاداری به آرمان تاریخی مردم ایران یعنی استقلال و آزادی و برابری پرداخت کرده است.

ــ بیشترین هوشیاری را در تشخیص و تمرکز بر تضاد اصلی ایران یعنی نظام ولایت فقیه طی ۴۴سال گذشته داشته و یک قدم از این مبارزه و مسیر منحرف نشده است.

ــ برای حفظ تشکیلات و سازماندهی به‌مثابه تنها تضمین استمرار مبارزه و وفاداری بر آرمان آزادی و برابری، سنگین‌ترین بهای متصور را در داخل ایران و خارج کشور پرداخته است. همین ظرف و ساختار هم موجب موفقیت‌های بی‌نظیر سیاسی و دیپلماتیک در پنج قاره‌ٔ جهان شده است.

ــ محصول همواره نقد و بالفعل چنین ویژگی‌هایی، رقم خوردن تعادل‌قوای داخلی و بین‌المللی به نفع مردم ایران بوده است. آخرین نمونه‌ٔ دست‌آورد این دیپلماسی ملی، میهنی، مردمی کسب حمایت ۲۲۵ نماینده‌ٔ کنگره‌ٔ آمریکا برای قیام جاری ۱۴۰۱ با تأکید بر حقانیت مبارزات نسل‌های ایرانیان علیه دو دیکتاتوری سلطنتی و فقاهتی برای رسیدن به محبوب آزادی و برابری در کشورشان است.