سخن روز
در جنایت ضدانسانی مسمومسازی زنجیرهیی دختران معصوم دانشآموز که بیش از ۳ماه است بر روی اعصاب و روان مردم جریان دارد، روز دوشنبه ۱۵اسفند شاهد بهروی صحنه آمدن نمایشی بودیم که با کارگردانی و بازیگری خامنهای در ضمن درختکاری بهاجرا در آمد. خلیفه سفاک و شیاد ارتجاع پس از ۱۰۰روز سکوت، از جریان مسمومسازی با عنوان «جنایت بزرگ و غیرقابل اغماض» یاد کرد و سپس با اما و اگر افزود: «اگر واقعاً دستهایی در کار باشد و افرادی، گروههایی در این زمینه دخالت داشته باشند، بایستی دستگاههای مسئول سررشتهٔ این جنایت را پیدا کنند».
پس از اولین پرده این نمایش که هدف آن شستن دستهای ضحاک ولایت از این جنایت ضدبشری بود که بهقول خودش «در حق معصومترین عناصر یک جامعه یعنی کودکان» انجام شده، پردهٔ دوم نمایش با بیانیهٔ شماره۲ وزارت کشور رژیم بهصحنه آمد. در این بیانیه گفته شده: «در آزمایشهای انجام شده در کمتر از ۵درصد مراجعین مواد محرکی یافت شده که منجر بهبدحالی دانشآموزان و بروز علائمی شده است» (خبرگزاری دولتی ایرنا ـ ۱۵اسفند).
پاسدار وحیدی وزیر کنونی کشور کابینهٔ رئیسی جلاد که سالها سرکردهٔ نیروی تروریستی قدس بوده و در تنظیم این بیانیه، از همدستی وزارت بهداشت و درمان دولت رئیسی برخوردار بوده، در ادامه تأکید میکند: «در نشست مشترک کمیته علمی وزارت بهداشت و درمان، بنا بهاطلاعات ارائه شده استانداران... معلوم شد که بیش از ۹۰درصد ابراز ناراحتی دانشآموزان ناشی از اضطراب و نگرانیهای ایجاد شده در فضای کلاس و مدرسه بوده است».
صرفنظر از تناقض این دو گزاره در یک بیانیه، وحیدی آدمکش از خط و نشان کشیدن هم غفلت نمیکند، اما نه خطاب بهسمپاشان و مسمومکنندگان، بلکه خطاب بهدانشآموزان مسموم شده و خانوادههای آنها که صدا بهاعتراض بلند کردهاند: «تعدادی از عناصر مخل روان و سلامت جامعه، که با نشر اکاذیب و تشویش اذهان در کنار هیاهوی کور بیگانگان در ایجاد جو ملتهب و اضطراب تلاش داشتهاند، توسط مراجع قضایی تحت پیگرد قرار گرفتهاند که رسیدگی فوری و قاطع مورد انتظار است» (همان منبع).
بهنظر میرسد که در اینجا نمایش تمام است؛ چرا که معلوم شد قاتل همان مقتول است! اما کارگردان هنوز رضایت نمیدهد و این رقص جنون و اضطراب را بر روی اعصاب و روان مردم را ادامه میدهد، نه فقط با ادامهٔ سریال مسمومسازی در دهها شهر و مدرسهٔ دیگر، بلکه با برانگیختن طوفانی از گرد و غبار دروغ و تناقضگویی و اظهارات سخیف در رسانههای حکومتی؛ نگاه کنید:
«وزارت کشور (در بیانیهٔ شمارهٔ۳) با اعلام بازداشت برخی از عناصر دخیل در مسمومسازی دانشآموزان توضیح داد: یکی از اعضای این تیم با انتقال و انتشار مواد تحریککننده از طریق فرزند خود بهداخل مدرسه، پس از بدحالی برخی دانشآموزان برای ایجاد ناامنی روانی اقدام بهفیلمبرداری و ارسال بهرسانههای معاند میکرد... در سایه تلاشها و مجاهدتهای سربازان گمنام در واجا، سپاه پاسداران و فراجا در ۶استان خوزستان، آذربایجان غربی، فارس، کرمانشاه، خراسان و البرز، تعدادی از افرادی که بهتهیه مواد تحریککننده و انتشار آن در بین دانشآموزان عزیز اقدام کرده بودند که بهبروز عوارض و ناراحتی برای دانشآموزان منجر شده است، شناسایی و دستگیر شدند» (خبرگزاری دولتی ایرنا ـ ۱۶اسفند).
رسانه شورای عالی امنیت: «عامل بدحالی دانشآموزان در برخی موارد خودشان بودهاند که از سر بازیگوشی بوده... کار رسانههای معاند است که القا کنند جمع کثیری از دختران دانشآموز هدف حمله شیمیایی قرار گرفتهاند... همانگونه که مهمترین تکنیک روانی بهکار گرفته شده در جریان «اغتشاشات»، اکثریتنمایی با هدف القای توهم بیشمار بودن بود... در ماجرای مسمومیتها هم، این رسانهها میکوشند اینگونه القا کنند که جمع کثیری از دختران دانشآموز در سراسر کشور هدف حمله شیمیایی! قرار گرفتهاند» (اعتماد آنلاین ـ ۱۶اسفند).
«کارشناسان و متخصصان تاکنون دو فرضیه را در این خصوص پررنگتر میدانند یکی احتمال شیطنت نوجوانانه در داخل مدارس و دیگری ترس جمعی که متخصصانی مانند جهانپور سخنگوی اسبق وزارت بهداشت بر آن تأکید دارند» (خبرگزاری سپاه پاسداران ـ ۱۴اسفند).
این نمایش، فرهنگ لغات خود را هم دارد که رسانههای حکومتی سعی میکنند آن را جا بیندازند: «اطلاق مسمومیت، اطلاق درستی نیست اطلاق محرک درست است» (قانعی دبیر ستاد فناوری ریاستجمهوری ـ تلویزیون رژیم ۱۵اسفند). بهجای مواد سمی هم باید گفت: «مواد محرک». «مسموم شدن» هم درست نیست؛ چنان که رئیسی جلاد گفت، باید گفت: «بدحالی»! ضمن آنکه کل ماجرا هم «هیاهو و التهابآفرینی» و «القای دشمنان» و «شیطنت و بازیگوشی دانشآموزان» بوده است.
انبوهی از این قبیل لاطائلات و ضدونقیضگوییها که گوشهیی از آن نیز در این مختصر نمیگنجد... یادآور طوفان دروغی است که ضحاک ولایت در پروژهٔ اهریمنی کرونا برپا کرده بود تا با کشتههای کرونا راه قیام مقدر را سد کند. او اکنون نمایش اهریمنی دیگری را بهمرحله اجرا گذاشته تا باز هم برای نظام خود که بر اثر ضربات ۵ماههٔ قیام له و لورده شده، فرجهٔ بقا بخرد؛ اما آیا این از زمرهٔ همان مانورها و اشتباهات مهلکی که دیکتاتورها در آخرین مرحله حیات رژیمشان مرتکب میشوند نیست؟