۱۴۰۱ آبان ۱۷, سه‌شنبه

عمامه‌پرانی، یک هجو تاریخی‌ست، نه یک فحش سیاسی یا اهانت اخلاقی. محسن خیمه دوز


وقتی پدیدۀ «عمامه‌پرانی» در ایران امروز ظهور کرد روحانیت برای اولین‌بار فهمید اضطراب به خاطر پوشش یعنی چه. فهمید چهل سال آزار و اذیت زنان با حجاب مبتذل اجباری یعنی چه.

اینک جامعه برای پوشش روحانیت نیز ناامن شده و روحانیت هم باید بترسد از اینکه با لباس و با عمامه در فضای عمومی ظاهر شود. ترسی که قاتلان لمپن گشت ارشاد سال‌ها در دل زنان و دختران ایران ایجاد کرده بودند اینک در زیست حاملان عمامه در حال شعله‌ور شدن است.

این اضطراب نوین البته فقط یک عکس‌العمل طبیعی در برابر آزار و اذیت چهل ساله روحانیت در حق زنان کشور نیست بلکه نشانه‌ای‌ست از فروپاشی تقدس‌های قلابی که از هجوهای کوچک و پراکنده آغاز می‌شود. هجویاتی که نه فحش‌اند، نه اهانت سیاسی.

حکومت فقاهتی هم خودش چنین تقدس‌زدایی را مقابل رژیم شاه تجربه کرد. وقتی ساختار سلطنت می‌گفت : «شاه، سایۀ خداست»، انقلابی ۵۷ شعار داد : «شاه فراری شده، سوار گاری شده» و با این شعار، تقدس شاه تاج‌دار را شکستند تا راه را برای کسب قدرت عمامه‌دارها باز کنند. امروز روحانیت نه می‌تواند مانع تقدس‌شکنی نسل نوین شود و نه درست است که این عمل هجوسازی در مورد تقدس قلابی را با فحش یا بی‌احترامی اخلاقی اشتباه بگیرند. هجوسازی، ضروریِ شکستنِ تقدس‌های قلابی‌ست. و عمامه‌پرانی نماد بارز این ضرورت تاریخی‌ست که نسل نوین ایران آن را به عرصه آورده است. و البته طبق سنت تاریخ، روحانیت آخرین قشری‌ست که معنای آن را متوجه خواهد شد.