۱۴۰۱ خرداد ۲۵, چهارشنبه

نکیسا بامداد: حاکمیت ملی



 مردم ایران با وجود دو انقلاب بزرگ در تاریخ یک صد ساله خود و با وجود تاریخی از خلق حماسه های پرشکوه اما تا به امروز از داشتن یک حاکمیت ملی و مردمی که برآمده از عزم و اراده و رای مردم ایران باشد محروم مانده اند.


این موضوع بویژه از این جهت حایز اهمیت است که بار دیگر بر سر یک بزنگاه تاریخی به لحاظ سیاسی ایستاده ایم. دورانی که مردم شریف ایران همراه با اپوزیسیون مردمی و کانون های شورشی عزم سرنگونی رژیم مرتجع آخوندی را بیش از هر زمان دیگر جزم کرده اند و در این حال ارتجاع و استعمار به تکاپور افتاده و با بکارگیری بنگاه های خبر پراکنی، فرصت طلبان و بقایای فاسد رژیم گذشته همراه با مشتی خائن و مزدور با برخورداری از حمایت های درونی و بیرونی با بوق و کرنا وارد شده اند و همه در یک کر همآهنگ ژست اپوزیسیون به خود گرفته و روخوانی های رضا پهلوی را لانسه می کنند. سناریویی ارتجاعی استعماری در تاریخ سیاسی ایران که تا کنون چند بار تکرار شده و مردم ستمدیده ایران را نزدیک به صد سال زیر ظلم سیاه ترین دیکتاتوری ها قرار داده است.

سال ۱۳۵۷ ژنرال هایزر (درحالیکه محمدرضا شاه -پادشاه ایران- خبر نداشت!) با یک هیات مستشاری یک ماه در ایران بود. فرح در خاطراتش نوشته است: " دخالت آمریکا در امور داخلی ایران به اندازه ای رسیده بود که دیگر حتی ما را هم در جریان امور قرار نمی دادند. مثلا ژنرال رابرت هایزر مدتها بود به ایران آمده و فعالیت می کرد در حالیکه ما اصلا اطلاع نداشتیم ". ماموریت هایزر در ایران، جلوگیری از رادیکالیزه شدن انقلاب ضد شاهی، تسلیم ارتش در برابر خمینی، تعیین تاریخ خروج شاه و فراهم آوردن مقدمات ورود خمینی بود. 

امیر حسین ربیعی فرمانده نیروی هوایی شاه که مخالف اقدامات هایزر بود گفت: " آمریکا دم شاه را گرفت و مثل یک موش مرده او را بیرون انداخت". این میزان خفت و خواری تنها از خاندانی بر می آمد که هیچ اختیاری از خود نداشت.

شگفتا این اتفاق یک بار دیگر در شهریور ۱۳۲۰ نیز رخ داده بود. زمانیکه انگلیس دم رضا شاه را گرفت و مثل موش از ایران بیرون انداخت. شگفتی های بسیاری در این دو عزل و نصب وجود دارد که خاطره تاریخ هرگز آن را فراموش نخواهد کرد. از جمله هم پدر و هم پسر توسط بیگانگان نصب و عزل شده بودند و هر دو آنها در خارج از ایران فوت کردند. حالا هم استعمار برای حفظ منافع سیاسی و اقتصادی خودش باز به فکر نصب یک گماشته دیگر از همان خانواده افتاده است. 

لازم است خاطر نشان شود که اگر درد و رنج مردم ایران در دوران سیاه ستمشاهی از حافظه تاریخی آنها پاک شده اما مردم ایران نه فراموش کرده اند و نه بخشیده اند. اگر آنها آگاهانه فراموش کرده اند که حکومت شاهنشاهی در ایران جزو یکی از سرکوبگرترین و مخوف ترین نوع حکومت دیکتاتوری در جهان بود پس خوب است این را هم  بدانند که جنایت های حکومت آخوندی نه تنها چهره جنایتکارانه شاه سابق را سفید نمی کند بلکه حکومت آخوندی با همه جنایت هایش را باید مکمل و ادامه همان حکومت پیشین دانست. مردم ایران و بویژه مبارزان و پیشتازان آزادی هرگز فراموش نمی کنند که پایه گذاری ساواک و زندان و شکنجه به سبک مدرن از جمله دستآوردهای حکومت شاه بود که جهموری اسلامی بر روی همان سیستم زندان و شکنجه ساواک شکل گرفت و ادامه یافت. 

نتیجه دخالت دست های کثیف و آلوده ارتجاع و استعمار و مشتی سرسپرده داخلی آن شد که مردم ایران روزگاری سیاه و تلخ را تا به امروز تجربه کرده و می کنند. چون در همه انقلاب ها و تحولات سیاسی ایران، بیگانگان برای منافع سیاسی و اقتصادی خویش، پیشاپیش درصدد آلترناتیوسازی برآمده و نمایندگان واقعی مردم را با بهره برداری از امکانات و پول و کانال های سیاسی و خبری دور زده و در نهایت با دسیسه و توطئه، یک حکومت دست نشانده را بر مردم ایران تحمیل کرده اند. این تراژدی دردناک در همه تحولات سیاسی یک صد ساله ایران بارها تکرار شده و همواره قیمت آزادی و استقلال را بخشی از انقلابیون و آزادیخواهان و روشنفکران ملی و میهنی داده و می دهند. ولی اجانب هر بار با خرید فرصت طلبان و گماشتگان فرومایه با توطئه و شانتاژ، انقلابیون را حذف و مشتی بی ریشه و خائن و مزدور را با بزک و دوزک بر کرسی قدرت نشانده اند. 

نکته قابل توجه اینکه شاه دست نشانده حتی پیش از خروجش از دادن دستور آزادی زندانیان سیاسی که شامل بخشی از رهبران احزاب و جریان های سیاسی در زندان بود نیز دریغ کرد که همین مساله بیانگر سفت کردن جای پای خمینی جنایتکار در قدرت بود تا هیچ مانعی برایش وجود نداشته باشد.

اکنون باز هم دست هایی در کار آمده تا همین سناریو برای چندمین بار توسط ارتجاع و استعمار تکرار شود. یعنی حالا که رژیم آخوندی به مرز سرنگونی رسیده می خواهند آن را با پسمانده های حکومت فاسد گذشته به نوعی جایگزین کنند تا از شکل گیری یک حاکمیت ملی و مردمی جلوگیری شود. در حالیکه اینبار مردم ایران با برخورداری از تجربه یک صد ساله مبارزات تاریخی خود و با هوشیاری و بهره گیری از رهبری هوشیار و نیروهای ضد استثماری و سرنگونی طلب، راه را برای راه حل های ارتجاعی و استعماری بسته و زمینه شکوفایی انقلاب دمکراتیک نوین با شرکت تمامی اقشار و طبقات مردم ایران را فراهم خواهند ساخت.

مردم ایران خواهان یک حاکمیت ملی و مستقل با حفظ تمامیت ارضی با شعار نه شاه و نه شیخ هستند. مردم ایران از همه نیروهای سرنگونی طلب، شورشی و مجاهد حمایت می کنند که طی ۴۳ سال گذشته پرچمدار آزادی بوده اند.