۱۴۰۱ خرداد ۲۷, جمعه

مخرج مشترک «... روحت شاد»! پرانان


سرکوب و اعتراض...   اشباح وزارتی

بلغورکنندگان «... روحت شاد»! اشباحی هستند که از آشکار کردن خود ابا دارند. سر و صدایشان وقتی بلند می‌شود که بتوانند خود را چند ثانیه آشکار کنند و به همان سرعت از آکت عظماپسند خود یک فیلم بگیرند و در حاشیه‌های گنگ، دنباله‌هایشان را ایزگم کنند. ساچمه‌یی و باتون نیروی ضدشورش هیچ‌گاه به سمت آنان نمی‌چرخد؛ زیرا «خودی»! هستند و مأموریت از تاریکخانهٔ اشباح به آنان ابلاغ می‌شود. اغلب فیلم‌ها و تصویرهای آنان در شبکه‌های مجازی بلر و دستکاری شده است. حکم موشی را دارند که در دیگ غذا می‌افتد تا آن را بی‌مصرف کند؛ اما تا بخواهی رسانه‌های فارسی زبان و بوق‌های رنگارنگ وابسته به «از ما بهتران»! آنها را اگراندیسمان می‌کنند تا یک خط دیکته‌شده را به خورد افکار عمومی بدهند.

پروژهٔ در ماه نشاندن امام دجالان

۴۳ سال پیش نیز دیکته‌کنندگان سیاست در ایران، در بحبوحه‌ٔ زهواردررفتگی شاه، خمینی را از گور تاریخی‌اش بیرون کشیدند تا در قوارهٔ یک «رهبر» به مردم قالب کنند. چو انداختند که عکس او در ماه دیده شده است. این کثیف‌ترین شیوهٔ جنگ روانی و رذیلانه‌ترین نوع پروپاگاند بود. چنان این گزاره را حقنه کرده بودند که اگر کسی عکس دجال را در ماه ندید به چشمان خودش شک کند. این‌گونه بود که یک آخوند پیزوری ابریق به‌دست چرکین قبا را ابتدا «آیت‌الله العظمی»! کردند، سپس به او لقب «رهبر انقلاب» دادند و کم‌کمک واژهٔ لایتچسبک «امام» را نیز به تریج قبایش چسباندند. این‌گونه بود که آن انقلاب بزرگ که امتداد قانونمند جنبش مشروطه و نهضت ملی کردن صنعت نفت بود و آرمانهای سرداران ملی را پی‌می‌گرفت، سر از اسلام ارتجاعی خمینی درآورد. خمینی با شیادی منحصر به‌فرد خود توانست بر امواج خون شهیدان سوار شود، مجلس خبرگان خود را به جای مجلس مؤسسان به افکار عمومی تحمیل کند. او حرفهایی را که در زیر درخت سیب و در پاریس با برچسب «همه با هم»! زده بود، به‌سرعت زیر پا گذاشت و نقاب از چهرهٔ دراکولایی خود برانداخت.

مردم انقلاب نکرده بودند تا به جای جواهرات تاج و عکس فکل کراواتی شاه، عمامهٔ گنبدی و وجنات عبوس شیخ را بنشانند. آنها انقلاب کرده بودند تا کشوری را که می‌توانست در دوران صدارت امیرکبیر، به‌لحاظ اقتصادی به رشدی هم‌تراز ژاپن کنونی برسد، از چنگال استبداد سلطنتی برهانند و به ارتجاع شاهنشاهی در فلات ایران پایان دهند.

                       مخرج مشترک ارتجاع و استعمار

مخرج مشترک «... روحت شاد» پرانان در اهداف زیر خلاصه می‌شود:

۱ـ شعار اصلی مردم «مرگ بر خامنه‌ای» است. این شعار استراتژی سرنگونی تام و تمام نظام ولایت فقیه و باندهای ضدخلقی آن را نمایندگی می‌کند. این شعار، برانداختن استبداد دینی با «کانون‌شورشی» و «آتش جواب آتش» را نمایندگی می‌کند. وقتی شعار دیگری غیر از این داده می‌شود، صحنه را از رادیکالیسم و جدیت می‌اندازد، مانند این است که وسط تیر و تیرکشی در محلهٔ امیرخیز تبریز و جوشاجوش مشروطه، یکی بیاید شعار «نادرشاه روحت شاد»! سر بدهد و مراسم مرده‌کشی راه بیندازد. به‌همان اندازه مضحک. به‌همان میزان مشکوک.

۲ـ اکنون همانها که دریافته‌اند شیخ دیگر بر تخت ولایت ماندنی نیست و نمی‌شود جنبش دمکراتیک مردم ایران را سرکوب کرد، انحراف این جنبش را نشانه رفته‌اند. در این نقطه است که منافع ارتجاع و استعمار روی هم می‌افتد. ولیعهدتراشی برای شیخ، همان پروژه‌یی را پی‌می‌گیرد که ولیعهد‌تراشی برای شاه تعقیب کرد. آنها می‌خواهند بگویند مردم ایران محکوم هستند به دور تسلسل بی‌پایان حاکمیت شاه و شیخ تن بدهند. یکی باید زمینه را برای دیگری آماده کند. این درست همان کاری است که خمینی در رفراندم جمهوری اسلامی انجام داد. دو برگه، یکی قرمز (نه به جمهوری اسلامی) و دیگری سبز (آری به جمهوری اسلامی) به مردم عرضه کرد و صحنه را طوری چید که انداختن برگهٔ قرمز در صندوق برابر با بازگشت به گذشته باشد. بدیهی بود که کسی سلطنت را قبول نداشت و برای سرنگونی آن قیام کرده بود.

۳ـ «... روحت شاد» پرانان می‌خواهند این گزاره را القا کنند که مردم از انقلاب و قیام پشیمان شده‌اند. آنها انقلاب ضدسلطنتی را «فتنهٔ ۵۷» می‌نامند تا به این ترتیب از آن انقلاب بزرگ انتقام بکشند. اگر فرصت و امکان بیابند تمام شخصیت‌های انقلابی و ملی ایران از قبیل مصدق، کوچک‌خان و ستار و باقر و نیز پیشگامان نهضت مشروطیت را نیز تخطئه خواهند کرد. زهی خیال باطل!

۴ـ آنها در قدم اول می‌خواهند جنبش سرنگونی را منحرف کنند و در گام‌های بعدی خمینی دیگری را با شعار «همه با هم» کذایی از ماه بیرون بکشند؛ اما مردم ایران پس از ۴دهه تجربهٔ خمینی و جانشینانش دیگر از همان سوراخ گزیده نخواهند شد. جنبش دمکراتیک مردم ایران اکنون از ارتش آزادیبخش، کانون‌های شورشی، آلترناتیو انقلابی با برنامهٔ دولت موقت برخوردار است. اعتبار خود از یک مقاومت انقلابی و رودی خروشان خون شهیدان آزادی می‌گیرد. رادیکالیسم این جنبش دیگر اجازهٔ تکرار سناریوهای ارتجاعی و استعماری برای ایران را نخواهد داد. کانون‌های شورشی هوشیار و گوش‌به‌زنگ در صحنه حضور دارند تا طرح و برنامهٔ وزارت اطلاعات را بر سر خامنه‌ای و حامیان استعماری‌اش خراب کنند. افشای فرصت‌طلبی و موج‌سواری بخشی از کارزار سرنگونی است و آزادیخواهان می‌دانند چگونه به آن قیام کنند.