۱۴۰۱ خرداد ۲۷, جمعه

معلمان، بازنشستگان؛ «مرگ بر رئیسی»


پس ازانتصاب رئیسی جلاد بریاست‌جمهوری توسط خامنه‌ای،بوق‌های تبلیغی نظام تلاش کردند باپروپاگاندا اصطلاح ناچسب«سید محرومان»راجا بیندازند. اما نه‌تنها هیچ‌گاه این اصطلاح مطرح نشد،بلکه امروزشعار«مرگ بر رئیسی»تبدیل به‌اصطلاح وشعاررایج اعتراضات و تظاهرات اقشار مختلف شده است.

پس از این‌که اعتراض و تظاهرات سراسری بازنشستگان با‌ شعار «مرگ بر رئیسی» وارد دومین هفتهٔ خود شد، روز ۲۶خرداد معلمان هم در ۳۸شهر به‌خیابان‌ها آمدند و فریاد زدند «مرگ بر رئیسی» و «معلم زندانی آزاد باید گردد».

این وضعیت نشان از شرایطی خاص در جامعهٔ ایران دارد. وضعیتی که از ۴زاویه بسیار مهم است:

یکم: اعتراضات با‌ شتاب رو به‌گسترش است. فواصل تظاهرات‌ها، خیزش‌ها، قیام‌ها و حرکتهای اعتراضی پیاپی کم شده و اکنون تبدیل به‌امری روزمره شده است. همزمان شعارها هر چه رادیکال‌تر شده و رأس نظام را نشانه می‌رود؛ به‌ویژه شعار «مرگ بر رئیسی». این روند به‌طور قانونمند در یک نقطه جهش کرده و به‌صورت قیام‌هایی بزرگ و پیوسته بارز خواهد شد.

دوم: اتحاد اجزای جبهه خلق هر روز مستحکمتر می‌شود. علت این است که اقشار مختلف ایران دردی مشترک دارند و جملگی از ظلم، غارت و استثمار رژیم حاکم به‌ستوه آمده‌اند. بنابراین راه حل را هم جملگی مقابله با ریشهٔ دردها، یعنی نظام ولایت فقیه یافته‌اند. برای همین هم شاهد اعتراضات همزمان بازنشستگان، معلمان، کاسبها، کارگران و سایر اقشار هستیم.

سوم: ماشین سرکوب رژیم هر چند با وحشی‌گری کار می‌کند، اما گسترش اعتراضات نشان می‌دهد توان این ماشین فرسوده در برابر شدت خشم و نفرت اجتماعی پیاپی کارآیی خود را از دست می‌دهد و جامعه در حال عبور از سرکوب است. برای نمونه بگیر و ببندهای روزهای قبل از میان معلمان و فرهنگیان، حتی دستگیری دست‌کم ۲۰تن از آنها نتوانست از برگزاری تظاهرات سراسری پنجشنبه معلمان جلوگیری کند. برعکس باعث شد شعار ممنوعهٔ «معلم زندانی آزاد باید گردد» بیش از هر زمان در تظاهرات سراسری فریاد شود.

چهارم: همه‌گیر شدن شعار «مرگ بر رئیسی» یک ضربه کارا به‌استراتژی خامنه‌ای است. چرا که خلیفهٔ ارتجاع برای مقابله با خطر حرکت گسل‌ها و تبدیل آنها به‌زلزله، استراتژی روی کار آوردن دولت جوان حزب‌اللهی را در پیش گرفت. به‌همین منظور در اسفند۹۸ با قلع و قمع باند رقیب توسط شورای نگهبان مجلس ارتجاع را یکدست کرد؛ در مرداد۱۴۰۰ با انتصاب رئیسی استراتژی‌اش را تکمیل کرد و خیز برداشت تا با حاکمیت یکدست شده و جلاد۶۷ جامعه را مرعوب و ساکت کند.

اما جامعه نه‌تنها خروشان‌تر شد، نه‌تنها اعتراضات و خیزشها و قیام‌ها افزایش یافت، بلکه امروز همه‌گیر شدن شعار «مرگ بر رئیسی» تیر خلاص به‌استراتژی دولت جوان حزب‌اللهی خامنه‌ای است.

این وضعیت چشم‌اندازی خطرناک را برای ولی‌فقیه ارتجاع ترسیم می‌کند. اکنون پرسش روی میز خامنه‌ای این است که با گسترش اعتراضات و خیزش‌ها و از طرف دیگر شکست آخرین استراتژی آوردن جلاد۶۷، چه کند؟