۱۴۰۰ آبان ۱۸, سه‌شنبه

برجام؛ معنای سه شرط رژیم

 

                                    سخن روز

بسته بودن ۴ماههٔ سالن مذاکرات گراندهتل؛ بلاتکلیفی ۵+۱، رژیم مشغول بازی موش و گربه؛درآخرهم یک نمایش آرتیستی دریایی پیش‌درآمد اعلام روزآغازدورهفتم مذاکرات توسط رژیم، همزمان با کرونا گرفتن ناگهانی امیرعبداللهیان؛حالاهم۳شرط مسخره برای طرف مقابل!

امروز سخنگوی وزارت‌خارجهٔ آخوندها در نشست خبری، جهت بازگشت رژیم به تعهدات برجامی، برای آمریکا ۳شرط گذاشت:-آمریکا بپذیرد که مقصر وضعیت کنونی برجام است!

-تمامی تحریم‌ها را یکباره لغو کند!

- تضمین دهد هیچ دولت دیگری در آمریکا از برجام خارج نخواهد شد!

هر کدام از ۳ شرط نعلی است که به‌صورت وارونه به پای یابوی در گل گیر کردهٔ ولایت بسته‌اند. چرا که سراپا غیرواقعی و غیرعملی است.

این‌که ایالات متحده بپذیرد مقصر وضعیت درهم ریختهٔ کنونی برجام است، نه با منطق تعادل‌قوا همخوان است، نه با واقعیت. چرا که دولت بایدن طی ۱۰ماه گذشته تمام تلاش خود را جهت احیای برجام کرد؛ اما به گفتهٴ مشاور امنیت ملی کاخ‌سفید «رژیم ایران تاکنون نشان نداده خواهان برگشت به تعهدات برجامی است» (سولیوان-۱۷ آبان).

شرط دوم که آمریکا تمامی تحریم‌ها را یکباره لغو کند، حتی اگر در یک فرض، دولت بایدن یا هر دولت دیگری در آمریکا هم‌چنین خواستی داشته باشد، نمی‌تواند. چرا که حجم بسیار زیادی از تحریم‌ها علیه رژیم توسط کنگرهٔ آمریکا اعمال شده؛ مانند تحریم‌های ایلسا، آیسا و کاتسا (معروف به مادر تحریم‌ها). هر دولتی هم اگر خواهان لغو این تحریم‌ها باشد، باید طرح آن را از سد مجلس نمایندگان و سنای آمریکا بگذارند که اکثریت آنها از هر دو حزب، بر ضرورت ادامه و حتی افزایش تحریم‌ها علیه رژیم، اتفاق‌نظر دارند.

شرط سوم که دولت بایدن تضمین دهد هیچ دولت دیگری از برجام خارج نخواهد شد هم حرفی پوشالی است. چرا که برجام یک «توافق» است و نه یک «قانون». توافقی توسط دولت اوباما که هر دولت دیگری می‌تواند آن را لغو کند، همان‌طور که دولت ترامپ این کار را کرد.

آیا این واقعیت‌های روشن، از دید خامنه‌ای، رئیسی و وزارت‌خارجهٔ رژیم پنهان است؟ پس چرا چنین شروطی می‌گذارند؟

پاسخ دو واژه است: «بن‌بست» و «بحران»!

«بن‌بست» همان دوراهی مرگ است که خلیفهٔ ارتجاع در زمینهٔ اتمی گرفتار آن است. اگر بخواهد پای مذاکراتی بروند که به لغو تحریم‌ها منجر شود، باید جام‌های زهر مرگبار بعدی را سر بشکند؛ در این صورت دیگر چیزی از هژمونی خامنه‌ای و تمامیت رژیم ولایت فقیه باقی نمی‌ماند و همان می‌شود که خامنه‌ای با دو کلمه آن را در خرداد۹۵ ترسیم کرد: «تنزل بی‌پایان».

اگر هم به‌رویارویی و ماجراجویی ادامه دهد که پرونده رژیم راهی شورای امنیت شده و فشارهای مگاتنی جهانی باز هم بیشتر می‌شود.

«بحران» هم این است که نمی‌توانند همین بن‌بست را به‌صراحت بگویند؛ چرا که منجر به‌وارفتگی و ریزش بیشتر نیروهایشان می‌شود.

از این رو سیاست یکی به نعل، یکی به میخ و دوگانه‌گویی را انتخاب کرده‌. اما آیا این سیاست می‌تواند صورت مسألهٔ اصلی، یعنی همان «بن‌بست» و ماندن بر سر دوراهی مرگ را از روی میز رژیم بردارد؟