معرفی معاونین مسئول اول توسط خواهر مجاهد زهرا مریخی مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران
سازمان مجاهدین خلق ایران در پنجاه و هفتمین سالگرد تأسیس خود، یکبار دیگر وارد انتخاب مسئول اول شد. بهاین ترتیب تشکیلات مجاهدین با ورود به سن ۵۷سالگی، دوباره بازتعریف و جوان گشت و با شرایط سیاسی ـ اجتماعی خود منطبق گردید.
سوالی که ممکن است به ذهن خطور کند این است که چهنیازی به برگزاری انتخابات برای تعیین مسئول اول؛ آنهم در این شرایط خطیر؟ آیا مجاهدین نمیهراسند که با ایجاد تغییر در لایههای فرماندهی و مسئول این سازمان، از فرصتهای سیاسی و شکار آنها غافل شوند و به میزانی انرژی مبارزاتی آنها صرف دوام و قوام تشکیلاتشان؛ وانگهی چه ضرورتی برای انجام چنین کاری وجود دارد؟
جان مطلب در اینجاست.
انقلاب ایدئولوژیک با مضمون ضداستثماری
سازمان مجاهدین بهعنوان سازمان پیشتاز و صاحب شعار سرنگونی، نمیتواند یک ساختار ایستا و ثابت داشته باشد. نمیتواند و نباید پیوسته خود را نو و متحول نکند و دینامیسمآفرینی نداشته باشد. اگر تغییر را از خود آغاز نکند نمیتواند و شایسته نیست که خواهان تغییر در جامعه و برهمزدن مناسبات مدافع وضع موجود باشد. بلکه بهتأکید باید گفت این سازمان برای آزاد کردن انرژیهای انفجاری اعضا و کادرهای آگاه و انتخابگر خود، باید پیوسته در حال تغییر و دگرگونی و انقلاب درونی در راستای ضرورتهای تکاملی باشد.
جامی، در مثنوی هفتاورنگ (سبحهالابرار) سروده است:
چون ز هستیش نباشد اثری
چون به هستی رسد از وی دگری؟!
ذات نایافته از هستی بخش
چون تواند که بود هستی بخش؟!
خشک ابری که بود ز آب تهی
ناید از وی صفت آب دهی
اگر مجاهدین صحبت از انتخاب آزادنه و آگاهانة انسان در دوراهی تکامل به میان میآورند، اگر اراده و خواست انسان را مبنا قرار میدهند، بنابراین بهصورت قانونمند دگرگونی را از خود و تشکیلاتشان آغاز میکنند. نام این پدیده و فرایندهای آن «انقلاب ایدئولوژیک درونی» نام دارد. مضمون این انقلاب کشف موانع و پایبندهای ضدتکاملی و کنار زدن آنها با انتخابی آگاهانه و آزادانه در یک مبارزة جمعی است. از این رو این انقلاب یا تحول درونی یک جوهر ضداستثماری دارد.
عبور جمعی از موانع مبارزاتی
یک مجاهد خلق برای ماندگاری در مبارزه از روز اول انتخاب میکند که وابستگیهای اسارتآفرین را کنار بگذارد. فدا کردن زندگی آرام و بیدغدغه، موقعیتهای اجتماعی، امتیازهای طبقاتی، تشخصها و حتی علاقهها و علقههای فردی و خانوادگی و... تا خود را یکسره وقف مبارزه برای آزادی مردمش کند.
در ورود به تشکیلات انقلابی باید تضادهای عدیدهیی را حل کرد. مانند حلشدن در زندگی و مناسبات جمعی، ویژهنکردن خود، زیر پا گذاشتن منافع و مصالح شخصی، احترام به دیگران و بهرسمیت شناختن آنها، اصرار نکردن بر نظر و برداشتهای خود و صرفنظر کردن از آنها در مقابل نظر جمع، به جیب نریختن تلاش دیگران، برداشتن قسمت سخت کارها و داوطلب بودن برای مسئولیت بیشتر در راستای مبارزه، بی چشمداشت کار کردن و...
عبور جمعی از این موانع ایدئولوژیک، باعث آزاد شدن انرژیهای ناب و پالودة انسانی میشود، گره خوردن این انرژیهای آزادشده، دینامیسمی را ایجاد میکند که تمام در مسیر سرنگونی رژیم ولایت فقیه و رهایی مردممان ماده میشود. کانونهای شورشی نیز برآمده از همین دینامیزم هستند.
بانک انرژیهای انفجاری
مجاهدین از کجا توان و پتانسیل استخراج میکنند؟ بهعبارت دیگر بانک انرژیهای انفجاری آنها در کجاست؟
پاسخ یکی بیش نیست.
در ذات و گوهر انسانی آنها، در انتخابهای نو به نو و تجدید پیمان برای تحقق آرمان آزادی خلق. این ذاتهای انتخابگر، مسئول و آگاه وقتی در کنار هم قرار میگیرند و به هم میپیوندند، مانند اورانیوم با غنای بالا، قابلیت شکافتن و آزاد کردن انرژی انفجاری دارند.
سازمان مجاهدین بهاعتبار برخورداری از کادرهای ذیصلاح و توانمند در شورای مرکزی و نیز در بدنة تشکیلاتی، پیوسته با موضوعی بهنام رشد فزاینده صلاحیتها و خلق ارزشهای نو انسانی مواجه است. از این رو همواره باید ساختار خود را از نو بچیند و متحول شود. محصول چنین تحولی قرار گرفتن مسئولان جدید در سازمان کار رزم است.
جهشهای ایدئولوژیک و کارزار سرنگونی
در انتخابات انجام شده، بهمناسبت پنجاه و هفتمین سال تأسیس سازمان، شاهد یک همردیف مسئول اول و ۶ معاون مسئول اول از بین کادرهای جوان مجاهدین بودیم.
ناگفته نماند که مجاهدین حتی مسئول اول خود را نیز با شاخصهای جدید و ارزشهای روزآمد انتخاب میکنند؛
بنابراین در پنجاه و هفتمین سال تأسیس، ما با سازمان مجاهدینی نو و جوان مواجه هستیم. این است راز ماندگاری، بالندگی و ادامهداری مجاهدین. نکتة مهم این است که سرچشمة این انرژی پایانناپذیر است؛ زیرا با زنان و مردان آگاه و انتخابها و توانمندیهای شگفت آنها سر و کار دارد.
سازمان مجاهدین با این جهشهای مستمر ایدئولوژیک خود را در نوک پیکان مبارزه برای آزادی قرار میدهد. بهعبارت دیگر این جهشهای ایدئولوژیک پیشدرآمدی است برای برداشتن خیزهای بلند در کارزار سرنگونی.