آغاز پنجاه و هفتمین سالگرد خجسته سازمان پر افتخار مجاهدین ایران را سرفرازانه گرامی میداریم!
۵۶ سال ایستادگی سرخ فام و مقاومتی پرشور و پایدار که در سخت ترین شرایط و در نبردی نابرابر با دو دیکتاتوری خونخوار شاه و شیخ و حامیان بین المللی و منطقه ای آنها، حتی یک لحظه در مقابل دشمن ضدبشری کوتاه نیامده و فترت و سستی هرگز در قاموس آن کمترین جایی نداشته است.
مقاومتی شکوهمند با دهها هزار تن از رشیدترین فرزندان پاکباز مجاهد انقلابیش و اقیانوسی از انواع فداهای پیدا و نهان و ارتشی عظیم از بیشماران حامیان و هوادارانی که در هیچ جای جهان و در هیچ نیرو و جریان سیاسی در طول تاریخ مبارزات میهنمان متصور نبوده است.
خوشا بر ما که این موهبت و گنجینه بی بدیل مبارزاتی در خاک ایران، در کنام شیران و مبارزان، اندیشمندان و بزرگان علم و ادب و هنر زاده شد.
همزمان با بزرگداشت شکوهمند آغاز پنجاه و هفتمین سالگرد میلاد خجسته سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران، انتخابات درون تشکیلاتی سازمان مجاهدین خلق نیز برگزار شد. در این انتخابات خانم زهرا مریخی مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران مجددا برای یکدوره دیگر بر این موضع مسئولیت خطیر ابقا گردید و چندین تن از زنان برجسته نسل جوانمجاهد نیز بعنوان معاونین ایشان در این انتخابات برگزیده شدند.
این گزینش خجسته و تاریخی بخصوص معاونان مسئول اول سازمان نیز دستاوردی کاملا چشمگیر و قابل تأمل است. خوشبختانه بدلیل پویایی و بالندگی سازمان مجاهدین، خواهران جوان و ذیصلاح توانسته اند در میدان عمل مبارزه و در پیکار سالیان در عرصه ایدئولوژیک و آنچه که از آن بنام انقلاب درونی سازمان یاد میشود، چنین صلاحیتهای درخشان، شگفت انگیز و دشمن شکنی را کسب و بارز کنند.
طبعا بعنوان یک ایرانی آزادیخواه تولد سازمان و نیز این مجموعه انتخابات در درون سازمان مجاهدین مایه سرفرازی و شعف و غرور ملی هر انسان آزاده و آزادیخواه ایرانی است وشایان تبریکات بسیار میباشد.
این تحول فرخنده و گرانقدر در درون خود و نیز در سپهر سیاسی میهنمان و در میان خلق بپاخاسته ایران و بطور خاص برای عموم افراد وابسته به خانواده بزرگ مقاومت که در طی دهها سال در کنار سازمان و شورا این مبارزه را به پیش برده اند، حاوی ارزشها و انگیزه های عظیم مبارزاتی است که از جهات گوناگون مبشر تحولات و دستاوردهای بزرگی در امر سرنگونی می باشد. طبعا کارکردهای این رویداد شکافنده و پیش برنده در پروسه مبارزه با رژیم زن ستیز تاثیرات مثبته خویش را بسرعت در اشکال گوناگون در درون جامعه ایران نیز بارز و جاری خواهد ساخت.
- انتخابات و عنصر صلاحیت در سازمان مجاهدین
این تحول و دستاورد ارزشمند مبارزاتی را البته میتوان از منظرهای مختلف مورد مداقه قرار داد. اما در اینجا سعی بر آن شده تا بیشتر بر نحوه و پروسه این انتخابات و محتوای ارزشمند آن تاکید شود.
انتخاب مجدد خواهر مجاهد خانم زهرا مریخی علیرغم میل باطنی ایشان و بدلیل اصرار مرکزیت سازمان انجام گرفت. در واقع این امر پیشنهادی اساسی بوده که در سطوح مختلف سازمان بطور جدی در این خصوص درباره ادامه مسئولیت ایشان مطرح بوده است. در مراسم بزرگداشت سازمان تمام مسئولین تراز بالای مجاهدین در سخنرانیهای خود، با تاکید بر صلاحیتهای ارجح و محرز و ارزشهای والای مبارزاتی، تشکیلاتی و حجیت ایدئولوژیکی ایشان بر این حقیقت پای میفشردند که در شرایط خطیر کنونی هرگونه جابجایی در این عالیترین موضع تشکیلات، با منافع عالیه سازمان و مقاومت ایران همخوانی ندارد. این جمعبندی طبعأ بدنبال بحثهای کشاف و دقیق در درون سازمان و در تمامی سطوح انجام گرفته و سازمان یکپارچه بر اصولی بودن و حقانیت آن به ایقان کامل رسیده است. اما خواهر مسئول اول، خود بعنوان یک مجاهد خلق شخصا روی انتخاب مسئولان دیگری بطور خاص از میان خواهران مسئول تازه نفس و نسل جوان پایفشاری میکرده است. طبق سنت رایج در مناسبات سازمان، هر مسئولی باید تلاش کند تا افراد تحت مسئولیت خویش را به مراتب بالاتر تشکیلاتی ارتقا دهد. اتفاقأ موفق ترین و ذیصلاح ترین مسئولان در این سازمان کسانی هستند که بتوانند افراد تحت مسئولیت خویش را چنان در پروسه کار تشکیلاتی و ایدئولوژیکی به درجات مسئولیت پذیری بالاتری ارتقا دهند که خود در دور بعد، صلاحیت و ارجحیت و بقول معروف هژمونی آنان را پذیرفته و جایگاه و موضع خویش را با آنها جابجا کنند. این همان عنصر بالندگی و سیالیتی است که از ویژگیهای برجسته این سازمان است و همواره آن را پویا،جوان و پرقدرت نگاه داشته و از تندبادهای مخرب تضادهای درون سازمانی که معمولا گریبانگیر عموم احزاب و سازمانهای دیگر است، مصونیت بخشیده برحذر داشته است. طبعا این عنصر پوینده در طول سالیان مبارزه بلاوقفه و مستمر باعث دوام و قوام تشکیلات منسجم سازمان گردیده و انرا در مقابل سونامی های موجود، پایا، مانا و بیمه و حفظ کرده است.
- کار جمعی و دموکراتیسم شورایی و مشارکتی
یکی از بارزترین وجوه ممیزه شیوه و سازمان کار در مجاهدین انجام وظایف در قالب شکل «کار جمعی» است. طبعا در این فرم بغایت پیشرفته، افراد با استعانت و روحیه جمعی میتوانند دستاوردهای قابل ملاحظه ای کسب کرده و در عین حال هر یک نیز در پروسه این روند کار جمعی به لحاظ فردی نیز صلاحیتهای خود را ارتقا بخشیده و آنرا در کیفیت و مدارهای بالاتری بارز کنند. بنابراین فرد در درون جمعی همنفس، همدل و همنوا، می تواند بر ضعفهای خود آگاه و در مراحل بعد بر آنها چیره شده و با استفاده اصولی از نیرو و توان جمع به توانمندیهای خود در امور جاری و تشکیلاتی، ایدئولوژیک بیافرازید و به مدارهای بسا بالاتر دست یابد. شیوه تصمیم گیری هم با رعایت نظر و صلاحدید جمعی و به شکل شورایی مبتنی بر آیه «وشاورهم فی الامر» یعنی در امور و انجام کارها با یکدیگر مشورت کنید صورت میگیرد. این موضوع در عالیترین سطوح رهبری سازمان و بصورت یک اصل همواره انجام میشده و مسئول اول وقت سازمان برادر گرانقدرمان مسعود رجوی رهبر مقاومت، الگوی ستایش انگیز چنین شیوه ای است. ایشان شورای ملی مقاومت را هم در همین راستا بنیان نهاده و بر سر در شورا نیز همین آیه نصب العین مقاومت گشته است.
همه میدانند که کار و تصمیم گیری نه به صورت فراکسیون و دسته بندی های رایج بلکه بر اساس شیوه اقناعی صورت میگیرد. مسئول شورا ساعتهای طولانی و گاه روزها برای اقناع جمع روی موضوعات گوناگون با بحثهای کشاف و دقیق و با به اقناع رساندن کلیت جمع، امور را در شورا به پیش برده است . نویسنده در طول سالیان شاهد این شیوه ارزشمند و مفید مسئول شورا بوده ام و همین امر طبعا از مصادیق بارز این روش ممتاز مدیریت و هدایت مسئولانه در مقاومت میباشد. در واقع اگر اعضا بر سر موضوعات گوناگون و حساس در مقاومت به ایقان و اقناع کامل نرسند و موضوعی را صرفا بطور مشروط بپذیرند، طبعا قادر نخواهند بود مدافع فعال و جنگنده ای برای آن باشند و این حقیقت برای پیشبرد اهداف یک مقاومت امری الزامی و بغایت حیاتی است.
بنابراین در این مقاومت و بطریق اولی در درون مجاهدین هیچ امری که مستلزم درک و پرداخت بهای جمع است بصورت دستوری و فرمایشی پیش نرفته و نمیرود . بطور مثال مقوله
«انقلاب ایدئولوژیک درون مجاهدین»، هرگز با دستور و یا کمترین فشار تشکیلاتی صورت نگرفته است. برای پیشبرد این امر خطیر، رهبری سازمان و بطور خاص مسعود و مریم رجوی بالاترین انرژی و مایه گذاری را برای اعضای سازمان پرداخته اند. من و بسیاری دیگر از رفقای شورایی بارها در سطوح مختلف بعنوان ناظر در این جلسات حضور پیدا کرده و از نزدیک شاهد چنین پرداخت کلانی از سوی ایشان بوده ایم.
نکته جالب دیکر اینکه در متد شورایی و حتی در درون مجاهدین، مسئولین بالای سازمان در رابطه با موضوعات سیاسی رایج همیشه اتفاق نظر ندارند و در تابلوهای مختلف سیاسی چشم اندازها را بررسی میکنند تا اینکه به نقطه نظر و موضعگیری واحدی برسند. این امر در جلسات شورا بطرز چشمگیری بارز است و مسئولان مجاهدین لزوما دیدگاههای همسان و یکدستی در موارد مختلف ابراز نمیکنند. اما پس از جمعبندیهای دقیق که اتفاقا بر همین سیاق انجام میشود، موضع سازمان شکل میگیرد و افراد، مدافع و مروج آن خواهند بود. پس اطاعت تشکیلاتی و کورکورانه در این سازمان و مقاومت ما هرگز جایی نداشته و ندارد.
- انتخابات برای تعیین مسئول اول سازمان
برای تدقیق بیشتر در خصوص این موضوع با عنایت به مطالبی که فوقأ اشاره شد، میتوان بوضوح دریافت که در این امر خطیر نیز اعضای سازمان با حساسیت مسئولانه و دقت نظر انقلابی در انتخاب مسئول اول سازمان خویش مشارکت کرده و او را بر مسند این موضع تشکیلاتی میگمارند. بنابراین بحث و گفتگو، چالش و تعاطی افکار برای چنین امر مهمی در لایه های مختلف انجام میشود و آنها به نتیجه واحدی در جهت حفظ منافع عالیه سازمان و امر سرنگونی دست میابند و در یک نشست جمعی انرا با قیام و قعود و یا هر شکل دیگری به رای میگذارند. این رای گیری علنی است چرا که افراد از پیش تصمیم خود را گرفته و در ابراز آن بر خلاف بسیاری سازمانها و احزاب دیگر هیچ منفعت شخصی نداشته و در پروسه مبارزه و در طول بحثهای کشاف، صلاحیت کاندیدای مربوطه محرز و به اثبات رسیده است. در دوره های گذشته اتفاقا ما شاهد حضور چند کاندیدا هم بوده ایم که دست بر قضا آنها خود به کاندیدای باصلاحیت بالاتر از خویش رای میداده اند.
گویا برخی یا از سر ابهام و یا عناد به این شیوه ای که اتفاقا در خیلی از پارلمانهای دموکراتیک هم مرسوم است ایراد گرفته اند که چرا انتخابات مجاهدین بصورت رای گیری مخفی انجام نشده است!؟
اتفاقا این موضوع نگارنده را بر آن میدارد تا به نکاتی در این باب اشاراتی نماید.
اولأ کاملا بر خلاف سنت مرسوم در همه احزاب، موضوع کاندیداتوری یک فرد در مجاهدین هرگز شخصا و از سوی فرد مزبور صورت نمیگیرد. همیشه این دیگر همرزمان هستند که فردی ذیصلاح را آنهم به مفهوم صلاحیت در چارچوب ها و انگاره های خاص الخاص مجاهدین بعنوان کاندیدا معرفی میکنند. چه بسا کاندیدای مزبور شخصا با این امر هم موافق نباشد. در مجاهدین، اصلی است که از آن بعنوان «نفی تئوری اول من» یاد میکنند. بر پایه این اصل طلایی منافع فردی در پیشگاه منافع جمع و انقلاب فاقد ارزش و کاملا منتفی است. امر نفی خویشتن خویش و منافع اخص فردی البته به اشکالی در میان عرفا و نیز انقلابیون هم مطرح بوده است. اما در بین مجاهدین بعنوان یک دیدگاه و اصلی خدشه ناپذیر و از موضع آکتیو و مثبت، آزاد کننده و انرژی بخش، استقس تشکیلات را شکل میدهد. این دیدگاه در تقابل و در بطلان تئوری فردیت که همه چیز را برای خود میخواهد و بازدارنده و مخرب است، بصورتی مستمر در کار مبارزاتی و تشکیلاتی اعضای سازمان قرار میگیرد.
بر همه روشن است که درست بر خلاف رسم جاری در سازمان مجاهدین، حتی در میان احزاب دموکراتیک در کشورهای غرب، انتخابات درون حزبی بویژه برای انتخاب رهبر با تنش و درگیری های جدی و گاه خصومتبار و آشکار میان جناحهای مختلف صورت میگیرد. درگیری های حزب کارگر و محافظه کار انگلستان در دوران اخیر خود شاهد این مدعاست!
اما مجاهدین که چنین نیستند. آنها که هیچگاه نه در دوران شاه و نه خمینی ملعون بدنبال پست،مقام و جایگاهی نبوده و نیستند . به جرأت میتوان گفت که وجود و حضور هر مجاهد خود منافی هرگونه شائبه اینچنینی است. به همین مناسبت خواهر مجاهد خانم مریخی بر کاندیداتوری افراد مورد نظر خویش اصرار میورزد تا فرد دیگری عهده دار چنین مسئولیتی گردد و خود هژمونی تشکیلاتیش را با دل و جان و ایدئولوژیکمان بپذیرد. اما او که فرمانده ارتش آزادیبخش وی را بدرستی «سردار صبر و ظفر » نامیده، نهایتا بر این اتفاق نظر جمع تشکیلات که بدنبال ابقای ایشان برای یک دوره دیگر است موافقت می نماید و با معاونین پرتوان و ذیصلاح خویش از نسل جدید، که خود امری غرورآفرین است به حوزه مسئولیت خود برمیگردد تا دمار از دودمان رژیم برآرد!
متاسفانه چنین حقیقت زیبایی در هیچ جای جهان کنونی سیاست، وجود خارجی ندارد. چرا که مجاهدین هم انسانهایی هستند که با اعضای احزاب کنونی در میان ملل مختلف، در محتوای کار مبارزاتی و آرمانی خویش، یک دنیا تفاوت فاحش دارند. بدون کمترین اسائه ادب به اعضای احزاب در دنیای حاضر، طبعا ما هم در دنیای دیگری سیر میکنیم. جهانی از رزم و خون و شکنجه و مبارزه ای قهرآمیز که دشمن بر ما تحمیل کرده و سازمانی که ۵۶ سال از پیکرش خون جاری است، با دهها هزار کشته و اسیر. طبعا این سازمان و مقاومت را که نمیشود با حزب دموکرات امریکا و یا دموکرات مسیحی خانم مرکل و دیگر احزاب در شرق و غرب عالم مقایسه کرد! آنها قرنها مادون تضادهای خونین خلق ما و مقاومتمان با دولت جنایتکار و خونریز حاکم هستند. البته آنها هم در طول حیات سیاسیشان برای تحقق آرمان و نیل به اهداف خویش و رسیدن به آزادی، جانفشانیهای ستایش انگیزی کرده اند که در پیشگاه تاریخ فراموش ناشدنی است.
- یک خاطره تاریخی
در اینجا توجه شما را به یک واقعه دیگر و البته خاطره انگیز جلب میکنم و آن داستان انتخاب خانم مریم رجوی توسط شورای ملی مقاومت بعنوان رئیس جمهور دوران انتقال است که خود حکایت درس آموزی در مقاومتمان است. ایشان در طول اجلاس شورا بطرز جدی و مصرانه با این پیشنهاد مخالفت میورزید. بعد از ساعتهای طولانی بحث و حمایت یکدست وتأکید مستمر تمام اعضای شورا، خانم رجوی برای مدت کوتاهی اجلاس را ترک کرده بود و من بطور اتفاقی ایشان را با حالتی برافروخته در پشت سالن بهارستان دیدم . از آن لبخندهای پرمهر خواهر مریم دیگر خبری نبود و من حالت خاصی از نگرانی توأم با اندوه را در ایشان احساس می کردم که مرا بسیار متاثر کرد. به خودم جرأت دادم و خدمتشان رفتم و عرض ادبی کردم. خواهر با همان متانت و مهربانی میگفت چگونه میشود این موضوع را پذیرفت و…! آن زمان درک این موضوع برای همه ما بسیار دشوار بود اما بعدها دستگیرمآن شد که این مخالفت از یک محتوای عمیق مجاهدینی و انقلابی یک رهبر پاکباز که بی هیچ چشمداشتی
«همه چیزش » را فدای انقلاب کرده برمیخاسته که خواهرمان را در چنین محذوریت تاریخی و اعتقادی قرار داده بود که نمیخواست این موضع را با وجود صلاحیت ارجح مسعود رجوی که او را رهبر عقیدتی خویش میداند پذیرا شود.
درود بر این اقیانوس فدا و پاکبازی که ازبالاترین نقطه همچون باران بر این سازمان میبارد و طراوت، شکفتن، بالندگی و حیات نو می آفریند.
در جریان انتخابات معاونین مسئول اول که از میان خواهران بسیارجوان اما پرصلابت و با صلاحیت صورت یافت، همه شاهد بودیم که آنها نیز یکصدا این مسئولیت را از آن و در شآن و صلاحیت دیگر خواهران همرزشان عنوان میکردند.
بنابراین، با عنایت به چنین فرهنگ انقلابی و انسانی متعالی که از دستاوردهای این دوران انقلاب است بحث رای گیری مخفی و علنی در مورد کسانی که رقابتی با یکدیگر ندارند بسیار بی ربط، نازل و خارج از موضوع است.
نگارنده در این نوشته بهیچوجه در مقام تفسیر و توضیح اصول مبارزاتی و تشکیلاتی مجاهدین نبوده است. چرا که چنین تبیینی در صلاحیت ودر ید قدرت مجاهدین است وبس. من صرفا بر اساس تجارب قریب چهاردهه همگامی و همنفسی و همجانی با سازمان مجاهدین، درک و دریافتهای خویش را هر قدر کوچک که البته بر همگان نیز واضح و مبرهن است، برای کمی روشنی بخشیدن بر مبحث مهمی که این روزها مطرح است، بیان نمودم
باشد تا با برخورداری از رهبری پاکبازمان و سازمان مجاهدین پرافتخارمان که گنجینه تاریخی ایران عزیزمان است، و با یاران شورایی و اشرف نشانهای سرفراز و کانونهای پرشور و بیقرار شورشی، بتوانیم مردم دردمند و رنجدیده و بلادیده مان را هر چه زودتر از شر رژیم منحوس و ضدبشر ولایت فقیه برهانیم.
باشد تا آنها بتوانند شأن و مرتبت انسان ایرانی خویش را بازیابند و طعم آزادی و کرامت انسانی را بچشند و نیکبخت گردند.
یقینا آن روز زیبا و شکوهمند در دسترس و تحقق یافتنی است