سخن روز
ساعت ۱۲شب که شدت سرمای استان قزوین و گلستان منفی ۶درجة سانتیگراد؛ استان قم منفی ۳درجه سانتیگراد؛ استان خراسان شمالی منفی ۴درجه سانتیگراد و متوسط شدت سرما در تمامی ایران زیر صفر درجهٔ سانتیگراد بود، یکباره و بدون اطلاع قبلی برق بسیاری از شهرستانها قطع شد.
این قطعی تا ساعت ۴و نیم صبح ادامه داشت و میلیونها تن از مردم که بهجز وسایل گرمایشی برقی، امکان دیگری برای گرمایش نداشتند، نیمهشب در برابر سرمای کشندهٔ زمستان بیحفاظ ماندند.صبح ۱۵دی، مقامات و رسانههای رژیم به صحنه آمدند و بهطور رسمی اعلام کردند: تا اطلاع بعدی مردم باید قطعیهای طولانی برق را تحمل کنند.
شرکت برق استان قزوین اعلام کرد ﻫر شب ﺍﺯ ساﻋت ۲۴ تا ۴ و ۳۰دقیقه، برق بسیاری ﺍﺯ مشترکاًن ﺍستاﻥ قطع میشود.
رادیو و تلویویزن حکومتی اعلام کرد برق مناطق وسیعی از شهر گرگان در اقدامی برنامهریزی شده، اما بدون اطلاعرسانی قبلی بهمشترکاًن قطع شده است (۱۵دی).
رادیو و تلویویزن رژیم در استان گلستان گفت: هماکنون برق ۸۰درصد مشترکاًن شهر گرگان قطع شده است (۱۵دی).
خبرگزاری حکومتی مهر گزارش داد: شرکت توزیع نیروی برق استان قم اعلام کرد با توجه بهشرایط ویژه در تأمین سوخت مورد نیاز نیروگاهها، تا اطلاع بعدی هر روز برق از ساعت ۲۴ تا ۴ و ۳۰ بامداد قطع میشود (۱۵دی).
این قطعی برق سراسری و طولانی و«برنامهریزی شده»در حالیست که تنها ۳هفتهٔ پیش آخوند روحانی وعده داد:«برق کاملاً مجانی»خواهد شد و«۳۰درصد مردم پول برق پرداخت نخواهند کرد!»(جلسهٔ هیات دولت-۱۹ آذر۹۹).
مخیر کردن مردم میان«قطعی برق» یا «مازوت» برای غارت بیشتر
کارگزاران رژیم مدعی میشوند بهعلت مصرف بالای گاز توسط مردم، نمیتوانند گاز مورد نیاز نیروگاههای برق را تأمین کنند؛ بنا بر این«نیروگاهها مجبورند برای تولید برق از مازوت استفاده کنند، در غیر این صورت مجبوریم قطعی برق را تحمل کنیم!»(کلانتری- رئیس سازمان حفاظت محیطزیست رژیم-۱۵دی).
معنای این حرف چیزی نیست جز قرار دادن مردم میان دوراهی«بیبرقی و گرفتار شدن در سرمای زیر صفر درجه»و«تنفس آلودهترین گازهای تولید شده از سوختن مازوت». یعنی مقامات رژیم، آن هم در شرایط کرونایی، تنها اختیاری که به مردم میدهند انتخاب نوع مرگ است.
آیا واقعاً مشکل کمبود گاز است؟
در کشوری که ذخایر کشفشدهٔ گاز آن تا امروز«۳۳تریلیون و ۲۰۰میلیارد متر مکعب»است و ۱۷و۲دهم درصد کل گاز جهان را داراست (گزارش بریتیش پترولیوم-دسامبر ۲۰۱۷) و از نظر حجم ذخایر گازی، بعد از روسیه مقام دوم جهان را دارد، ادعای کمبود گاز برای نیروگاهها سراپا مسخره و فریبکارانه است. آن هم زمانی که رژیم دست کم به پنج کشور گاز صادر میکند و تنها میزان اعلام شدهٔ صدور گاز ایران به عراق، روزانه ۲۵میلیون مترمکعب است که«پنج نیروگاه کلیدی عراق را تأمین میکند»(خبرگزاری حکومتی ایرنا-۱۶دی۹۹).
پس روشن است برخلاف ادعاهای رژیم، مشکل کمبود گاز نیست. مشکل سیاست غارتگرانهٔ خامنهای و روحانی است که به بهای ورود آلودهترین آلایندهها به ریه مردم ایران میخواهند پولهای نجومی به جیب بزنند. سیاستی که بهای آن این است که«سالانه هزاران ایرانی بر اثر آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند»(فراهانی- عضو شورای حکومتی شهر تهران-۱۵دی). واقعیت این است که رژیم برای به جیب زدن پول بیشتر، میخواهد حجم بیشتری از گاز به خارج صادر کند که لازمهٔ آن واگذاری حجم کمتری از گاز به نیروگاههای داخلی برق است. از این رو به جای گاز، به نیروگاهها سوخت مازوت میدهد که بدترین و مسمومترین نوع سوخت برای آلوده کردن هوا است. همزمان برای رد گم کردن تقصیر را هم گردن مردم میاندازند که«اگر به میزان یک درجه از مصرف وسایل گرمایشی (توسط مردم) کم شود، نیازهای صنایع برای گاز که سبب قطع گاز آنها شده، جبران میشود»(بندپی-استاندار رژیم در تهران-۱۰دی۹۹).
بله، اکنون با قطع ناگهانی و طولانی مدت برق، آن هم در سرمای زیر صفر درجه، حرف خامنهای و روحانی با مردم ایران این است که اگر برق میخواهید، به سوخت مازوت تن بدهید تا ما بتوانیم انبوهی گاز بیشتر صادر کنیم و دلارهای آن را برای دستگاه سرکوب، تروریسم و البته حسابهای بانکی خودمان هزینه کنیم!
اما پارادوکس خامنهای و روحانی در این بازی جنایتکارانه با جان و سلامت مردم، این است که از یکطرف در شرایط خفگی اقتصادی نمیخواهند از مصرف مازوت مرگبار صرفنظر کنند از طرف دیگر با خشم مردمی که کارد به استخوانشان رسیده مواجهند. بهویژه رژیم تجربه گران کردن بنزین و قیام آتشین آبان۹۸ را هم دارد و بهشدت بیم دارد که قطع برق و گروگان گرفتن سلامت مردم باعث جرقه قیام دیگری شود که بنا به پیشبینی کارشناسان رژیم فراتر از قیام آبان۹۸ بسا بنیانکن خواهد بود. این است که با سرعت بخشیدن به ماشین اعدام و نمایشهای خیابانی دست و پا شکستن میکوشد پیشاپیش با ایجاد فضای رعب، مانع از این انفجار در تقدیر شود.