۱۳۹۹ دی ۱۶, سه‌شنبه

ترجیع‌بند هراس با قافیه نگرانی از معادلات منطقه

 

                    تحولات منطقه و رژیم آخوندی

در سالگرد پست شدن قاسم سلیمانی به آدرس جهنم، در حالی که عربده‌های تو خالی«انتقام سخت»همراه با«مشت‌های آسمان‌کوب قوی»! سوژهٔ اول تبلیغات حکومتی بود ولی شدت و حرارت آن در اندک مدت فروکش کرد.

بحث از انتقام سخت، بیش و پیش از آن که یک اقدام اجرایی تاریخ‌دار و مشخص باشد، به طاقچهٔ راهبردهای دور و دراز و نسیه نظام پیوست؛ حتی پاسدار قاآنی صحبت از انتقام در درون آمریکا و از میان آمریکایی‌ها کرد؛ یعنی چیزی مشابه پرونده سلمان رشدی که برای رژیم کارکرد تبلیغاتی داشت.

در همان روزهای روی بار بودن دیگ هفت در هم جوش انتقام سخت و تقاص گرفتن، معلوم بود که این عر و تیزها کارکرد تبلیغاتی و مصرف رو به درون دارد و برای بند و بش زدن به هیمنهٔ ترک خوردهٔ نظام به کار می‌رود؛ زیرا در پساپشت آن هراسی عمیق از نقل و انتقالات نظامی آمریکا و خبر رفت و برگشت ناو هواپیمابر یو. اس. اس نیمیتز به چشم می‌خورد. نظام ولی‌فقیه حسابی حواسش جمع بود که نیروهای نیابتی‌اش دست از پا خطا نکنند.

هشدار هراس‌آلود

در همان روزها قاسم محبعلی، با اشاره به توئیت محمدجواد ظریف در مورد احتمال حملهٔ ناگهانی آمریکا گفت:

«ایران باید به‌خوبی مدیریت بحران کند و علاوه بر این نیز، باید آسیب‌پذیری خودش را شناسایی و کنترل کند. ایران باید مراقب تحرک احتمالی برخی نیروهای داخلی و برخی نیروهای خارجی خود در منطقه باشد تا مبادا در زمین دشمن بازی کنند. هم‌چنین ایران از طریق دیپلماسی باید این اطمینان را به جامعه جهانی بدهد که هیچگاه دنبال جنگ‌افروزی نبوده و نیز باید به کشورهای همسایه این پیام را رسانده و جو مصنوعی و خودساخته ایران هراسانهٔ اسراییل و آمریکا در خاورمیانه بشکند». ! (انتخاب. ۱۱دی۹۹)

این دیپلمات پیشین نظام، در اظهاراتی دیگر، ضمن خطرناک ارزیابی کردن اوضاع برای رژیم تا مستقر شدن رئیس جمهوری بعدی آمریکا در کاخ‌سفید گفت:

«این روزها باید احتیاط بیشتری از جانب ایران و سایر طرف‌های منطقه‌یی مد نظر قرار گیرد تا این‌که مبادا اتفاق غیرقابل کنترلی رخ دهد و طرف‌هایی که علاقه‌مند نیستند سیاست خارجی آمریکا به‌خصوص در حوزه خاورمیانه تغییراتی داشته باشد، بحران ساخته و در سایه آن منافع خود را پیش ببرند» (جهان‌صنعت. ۱۵دی۹۹).

او همان‌گونه که پیش‌تر گفته بود، نگران«گروه‌های آتش به‌اختیار»(مزدبگیران نیروی تروریستی قدس) در عراق است که مبادا بی‌گدار به آب بزنند و بارقه‌های فرصت‌آفرین برای دمیدن روح به کالبد سیاست مماشات را بسوزانند.

نگرانی مشترک با دو ادبیات متفاوت

در حالی که باند مغلوب نظام لرزان و ترسان از بالا رفتن غلظت نظامی منطقه و نگران از به‌هم خوردن میز بازگشت آمریکا به برجام است، باند غالب از منظری دیگر همین نگرانی را ابراز می‌کند و با وحشت چشم به فرجام برجام و آینده رژیم دوخته است. این دو باند ـ با ادبیات مربوط به خود ـ نسبت به بی‌آیندگی و وضعیت درب و داغان رژیم یک حرف مشترک دارند.

در این رابطه وطن امروز (۱۵دی۹۹) در خلال بحثی در مورد«اصالت برجام» و «مکانیسم ماشه» می‌نویسد:

«اگر همین الان، یکی از دولتهای عضو توافق هسته‌ای (غیر از آمریکا)، بنا بر خواست و اراده سیاسی و غیرحقوقی خود یا بر اساس زدوبند آشکار یا نهان با دولت ترامپ، قصد احیای تحریم‌های چند جانبه علیه ایران را داشته باشد، تکلیف چه خواهد بود؟ آیا در آن صورت، «سند برجام»و«قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت» می‌توانند جلوی این روند را بگیرند؟! قطعاً خیر!»

این رسانه در ادامه حول بازگشت احتمالی و نسیه بایدن به برجام نیز نمی‌تواند از ابراز نگرانی خودداری کند.

«اگر دولت جدید بایدن، بدون آن که تحریمی را علیه ایران در عمل لغو کند و حتی در ظاهر بدون پیش‌شرط، به عضویت برجام درآید و سپس بخواهد به‌عنوان یک عضو برجام مکانیسم ماشه را علیه کشورمان فعال کرده و در نهایت، پرونده ایران را از کمیته مشترک برجام به شورای امنیت ارجاع دهد، چه کسی می‌تواند جلوی این روند را بگیرد؟!» (همان منبع).

توفانهای بنیان‌کن

آنچه مسلم است تحولات آتی منطقه به زیان دیکتاتوری تروریستی آخوندی است. این نظام با دو پای سرکوب در داخل و تروریسم در خارج، بیش از ۴دهه باد کاشته است، اکنون باید توفان درو کند؛ توفانی که در داخل کشور با سلسله قیامهای بزرگ و در خارج از مرزهای ایران، به‌صورت امواجی از تنفر نسبت به تروریسم و بانیان آن خود را نشان می‌دهد. به‌زیر کشیدن پوسترها و بنرهای مربوط به سرپاسدار جنایتکار، قاسم سلیمانی این توفان را در یکمین سالگرد هلاکتش به نمایش گذاشت.

توفانهای بیشتر؛ توفانهای سهمگین و بینان‌کن بی‌گمان در راهند و تا برکندن آخرین خشت برج و باروی شب‌پرستان خون‌آشام از غرش باز نخواهند ایستاد.