سخن روز
۳۰ اعدام در ۲۰روز! این شمهای از حاکمیت خونریزی است که بر ایران خیمه زده و قیمت بقای حاکمیت خود را از جان مردم و جوانان ایران میگیرد
. هفتهٔ چهارم آذر: ۱۲ اعدام۶دی- ۴ اعدام (۳ اعدام در زندان زاهدان-یک اعدام در زندان مرکزی قم)
۷دی- ۲ اعدام (یک اعدام در زندان سنندج-یک اعدام در زندان مرکزی اردبیل)
۱۰دی- یک اعدام در زندان سنندج
۱۱دی- ۴ اعدام (یک اعدام در زندان رشت-۳ اعدام در زندان وکیلآباد مشهد)
۱۳دی- ۴ اعدام (جمعی) در زندان سپیدار اهواز
۱۴دی- ۳ اعدام در زندان زاهدان
همزمان شاهد مواضع کارگزاران رژیم هستیم که تلاش میکنند هر چه بیشتر فضای سرکوب و ارعاب را در جامعه گسترش دهند.جانشین سرکردهٔ نیروی انتظامی پاسدار جنایتکاری به نام قاسم رضایی میگوید:«اگر در درگیری نفر را گرفتید و من ببینم سالم اینجا ایستاده، باید پاسخ دهید چرا؟! اگر قمه دستش بوده باید دستش شکسته شود!»(رضایی-۱۲دی۹۹)؛ و سردژخیم قضاییه خامنهای هم خط و نشان میکشد و برای تشدید سرکوب از قضات جانی نظام میخواهد متناسب با«وضعیت و شرایط»حکم بدهند (رئیسی-۸دی).
اما علت این خط و نشانکشیدنها و بالا رفتن جنایت اعدام چیست؟
«وضعیت و شرایط»؛ نگرانیها و هراسها
پاسخ در همان است که رئیسی، سردژخیم قضاییه نظام گفت:«وضعیت و شرایط». شرایطی که به گفتهٴ ارگانها و کارگزاران رژیم«باید از آن ترسید»چرا که«دیگر آتشفشان گرسنگان هیچگونه ترمزی را نمیپذیرد»(روزنامهٔ حکومتی آرمان-۶دی۹۹)؛ و وضعیتی که اعضای مجلس ارتجاع هم نسبت به آن هشدار میدهند«بهشدت نابسامان است»و بیفایدگی مانورها و نمایشات سران نظام را یادآوری میکنند که«روحانی هم خودش را به در و دیوار میزند تا با حاشیهسازی ذهن مردم را از اصل موضوع دور کند»اما فایدهای ندارد! (عنابستانی-عضو مجلس ارتجاع-۶دی۹۹).
این هشدارها و و ابراز وحشتها بیعلت نیست.نگاهی به وضعیت فلاکتبار جامعه آخوندزدهٔ ایران، از گرسنگی، بیکاری و فقر فراگیر و خشم انفجاری جامعه، پاسخ چرایی این هراس سران رژیم است.هراس از مردمی که میبینند چگونه سرمایههایشان در چمدانها و بستههای ۲۲میلیون دلاری، تحویل تروریستهای وابسته به نظام میشود و صرف کشتار مردم منطقه میشود (اظهار محمود الزهار-مقام ارشد حماس-۷دی۹۹)؛ مردمی که در برابرشان«مدیران (حکومتی) از حقوق اختصاصی، ماشین اختصاصی، راننده اختصاصی، منزل اختصاصی و حتی آسانسور اختصاصی استفاده میکنند»اما آنها باید«در صفهای طویل یک کپسول گاز و دبهای آب شرب»ساعتها بایستند (اقبال شاکری-عضو مجلس ارتجاع-۱۰دی)؛ مردمی که بهگفته رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران«هر سال حدود ۴۰هزار نفر در کشور بهدلیل غلظت آلایندگی ذرات معلق کمتر از دو و نیم میکرون در هوا جان خود را از دست میدهند»(ایرنا ۱۳دی). و در برابرشان مافیای حکومتی برای اینکه سود ناشی از فروش مازوت را از دست ندهد، مازوت را در کارخانهها تبدیل به دود و آلودگی کرده، و وارد ریه همین مردم میکند؛ مردمی که«حتی نمیتوانند گوشت یا برنج خریداری کنند»و«حتی اگر حقوق ناچیزشان دوبرابر هم بود»با این هزینههای سنگین باز هم توان تأمین پایهایترین نیازمندیهایشان را هم نداشتند (تاجیک، عضو شورای حکومتی کار-۱۴دی)؛ مردمی که«میدانند این تورم بالا، بیکاری، ورشکستکی کارخانهها و بانکها، کاهش صادرات و کشاورزی»بهعلت غارت سرمایههای آنها توسط مقامات نظام«و مهاجرت داراییهای کشور به جیب از ما بهتران در کانادا است»(روزنامهٔ حکومتی مستقل-۱۴دی)؛ و مردمی که در قربانگاه کرونا هستند و میبینند جهان با شتاب در حال واکسیناسیون عمومی و رایگان است، اما آنها«باید بدانند از واکسن در ایران خبری نیست»(روزنامهٔ حکومتی همدلی-۱۳دی).
آری خشم این مردم برای قاصبان حق حاکمیتشان خطرناک است.این مردم برای غارتگران عمامه بهسری که تنها طی ۳سال (سالهای ۹۵ تا ۹۸) شاخص فلاکت آنها را از ۱۹درصد به ۵۳درصد رساندهاند (روزنامهٔ حکومتی اقتصاد سرآمد-۱۴دی)، بسیار خطرناک هستند.هشدارهای پیاپی مهرههای حکومتی که«نارضایتی مردم روزبهروز بیشتر میشود.آیا مردم باید به کف خیابان بیایند و خروجی کارهای خود را ببینند؟ اقتصاد و تورم را ببینند؟ آقایان هم در چاردیواری کاخ شورای نگهبان بنشینند و از توهمات خود حرف بزنند؟»(فاضل میبدی-از آخوندهای حوزهٔ قم-۱۳دی) مؤید این وضعیت است.
وضعیتی که از چشم خامنهای، روحانی، رئیسی و سایر سران و سرکردگان رژیم پنهان نیست.از این رو تلاش میکنند با بالا بردن شدت سرکوب، که شاخص آن هم افزایش جنایتکارانهٔ اعدام است، جامعه را مرعوب کنند.
البته شرایط آنقدر انفجاری است که دیگر اعدام و سرکوب هم نمیتواند مانع آن انفجار بزرگ در تقدیر شود.
آری همه چیز گواه آن است که«آتشفشان گرسنگان»و استثمار شدگان فوران خواهد کرد و«چاردیواری کاخ شورای نگهبان»و بیت ولایت و قضاییهٔ جلادان و تمامی ارگانهای رژیم ولایت فقیه را تا خشت آخر، از بن برخواهد کند.