این روزها مبارزه با فساد (که در طول مقاله منظور از فساد، فساد مالی است) از سوی قوه قضائیه، تحت ریاست ابراهیم رئیسی ابعاد بیسابقهای یافته است. این در حالی است که رهبر ایران، آیتالله علی خامنهای، معتقد است که فساد در ایران به صورت موردی است نه سیستمی. او در جائی عنوان میکند: “با اطلاعات کامل میگویم هرگز فساد در نظام نه گسترده و نه سیستمی است، فساد در همه جای دنیا هست”. آقای خامنهای مشخص نکرده است که بر اساس کدام اطلاعات، فساد در ایران سیستمی و گسترده نیست.
ما کمی بعد به این مسئله که آیا فساد در ایران سیستمی هست یا نه و میزان صحت و دقت این ادعا که فساد همه جای دنیا هست، خواهیم پرداخت. اما اما ابتدا دو اظهار نظر، عمق فساد را در ایران و ارتباط آن را با “قدرت” به نحو بارزی برملا کرده است.
علیرضا زاکانی از فعالین مطرح اصولگرا و نماینده پیشین مجلس، در یک برنامه زنده تلویزیونی در اظهار نظری بیسابقه گفت: “فساد اقتصادی ندیدم، الّا اینکه پشت سرش یک قدرتی وجود داشته باشد”. این ادعا از سوی یک اصولگرا عجیب، اما گویای این واقعیت است که “فساد و قدرت” در ایران بطور تفکیکناپذیری در هم تنیده شدهاند. به عبارت دیگر هر کجا فساد هست باید قدرتی را پشت آن یافت.
اظهار نظر قابل توجه دیگر که رابطه فساد را با مراکز قدرت نشان میدهد نامهایست که چند روز پیش صادق لاریجانی، رئیس پیشین قوه قضائیه، در پاسخ به حملات محمد یزدی، دبیر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نوشت. صادق لاریجانی توسط محمد یزدی، متهم به استفاده از منابع مالی مشکوک برای ساختن مدرسه علمیه خود شده بود.
آقای یزدی خطاب به صادق لاریجانی گفته بود: “به اسم مدرسه علمیه، کاخ ساختند!… از کجا آوردی ساختی؟”. پس از آن صادق لاریجانی طی نامه شدیداللحنی به مقابله با گفتههای آقای یزدی بر آمد. نکته جالب توجه آن بخش از آن نامه بود که آقای لاریجانی نوشته بود: “بنده سینهام خزانهالاسرار اتهامات مجموعهای از معاونان، قائم مقامان و آقازادههای مسئولان و شخصیتهاست”.
فساد در ایران موردی است یا سیستمی؟
سازمان “شفافیت بینالملل” کشورهای مختلف جهان را از حیث میزان فساد رتبه بندی میکند. این رتبهبندی هر ساله بر اساس ۱۳ مطالعه مجزا صورت میگیرد. این رتبهبندی یعنی چه؟ یعنی درست است که در همه کشورها فساد وجود دارد اما میزان و گستردگی آن در همه کشورها یکسان نیست. بطور مثال ایران در شاخص جهانی فساد رتبه ۱۳۸ (در میان ۱۸۰ کشور) را به خود اختصاص داده، در حالی که ترکیه رتبه ۷۸، عمان رتبه ۵۳، و ژاپن رتبه ۱۸ را در اختیار دارد. بنابراین کافی نیست بگوئیم فساد در همه جا وجود دارد باید دید وضعیت فساد در ایران در مقایسه با بقیه کشورهای جهان چگونه است.
اگر میخواهید بدانید که فساد در کشوری سیستمی است یا نه یک تست ساده برای روشن شدن این موضوع این است که از مردم کشور سئوال شود “آیا زندگی بدون درگیر شدن در مسائلی مانند دادن رشوه و شیرینی و تراشیدن پارتی امکانپذیر است؟” فکر میکنید پاسخ مردم ایران به این سئوال چه خواهد بود؟
اما ریشه فساد در ایران در کجاست؟
محمد فاضلی، جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در مطلبی با عنوان “چرا بگیر و ببندهای جدید متهمان فساد کماثرند؟” فساد موجود در ایران را ریشهیابی میکند. وی مینویسد: “گذار از اندکسالاری به دموکراسی قوامیافته و استوار، که در آن جامعه مدنی و سایر گروههای مستقل از دولت (کلمه صحیحتر حکومت است)، در چارچوب توسعه سیاسی متوازن، قادر به نظارت بر قدرت سیاسی باشند، راهکار بنیادین مبارزه با فساد است”. وی میافزاید: “همه فسادهای کشفشده با گروههای اندکی از قدرت سیاسی ارتباط دارند و تا این قدرت سیاسی تحت نظارت مدنی درنیاید، فساد ادامه خواهد داشت. فسادهای اقتصادی مشاهدهشده، در بنیاد خود سیاسیاند “. این در واقع همان صحبت آقای زاکانی است که در اینجا به نحو علمی مطرح میشود.
فساد ذات نظامهای تمامیتخواه است. در این سیستمها که گروهی اندک بر مردم حکومت میکنند، عدم شفافیت، عدم پاسخگوئی، جلوگیری از آزادی رسانهها برای افشای موارد فساد و ممانعت از گردش آزاد اطلاعات، دست به دست هم داده و کشور را به فسادی فراگیر و سیستمیک فرو می برند. محمد فاضلی اقدامات اخیر قوه قضائیه و “بگیر و ببند ها” را برای مبارزه با فساد ، تا زمانی که “فقدان شفافیت و (ممانعت از) انتشار آزادانه اطلاعات” برقرار است نه تنها بیتاثیر میداند بلکه معتقد است “این شیوه بگیر و ببند … به مردم نشان میدهد که فساد با چه عمق زیادی، جا خوش کرده است”.
آخرین گزارش سازمان “شفافیت بینالملل” رابطه تنگاتنگی را بین فساد و فقدان دموکراسی نشان میدهد. طبق گزارش مزبور متوسط شاخص فساد (کشور کاملا تمیز، نمره ۱۰۰ میگیرد و کشور کاملا فاسد نمره صفر) در دموکراسیهای پیشرفته ۷۵، در کشورهای نیمه دموکراتیک ۴۹ و در کشورهای با حکومت استبدادی متوسط شاخص فساد ۳۰ است (لیست رده بندی کشورها را در اینجا ببینید، در پایان صفحه اول به صفحات بعد مراجعه کنید). این شاخص در مورد ایران در سال ۲۰۱۸، ۲۸ بوده است.
این ارتباط تنگاتگ بین فقدان دموکراسی و فساد نشان میدهد که تا زمانی که در ایران، “در عمل” یک گروه کوچک قدرت را در دست داشته باشد و جلوی تشکیل نهادهای مدنی و ضرورتهای آن از قبیل آزادی بیان، آزادی گردش اطلاعات، برقراری شفافیت را بگیرد، فساد سیستمیک از ایران رخت بر نخواهد بست.
یک رهبر چینی زمانی گفته بود که “فساد، حزب (حاکم) را خواهد کُشت و مبارزه با فساد هم آنرا خواهد کشت”! منظور وی این بود که یک نظام تمامیتخواه بدون فساد نمیتواند حکومت کند. در چنین سیستمهائی، هر از گاهی مبارزه با فساد اوج میگیرد. در سالهای آخر حکومت محمد رضا شاه پهلوی شاهد چنین موجی بودیم. در این سیستم ها هدف نظام حاکم از این پروژه این است که برای خود ایجاد مشروعیت کند. برخی ناظران معتقدند که هدف از حرکت اخیر قوه قضائیه در مبارزه با فساد ممکن است خریدن رضایت مردم برای تحقق خیز بلندی باشد که آقای رئیسی برای رسیدن به مقام رهبری بعد از آقای خامنهای برداشته است.