۱۳۹۸ خرداد ۱۵, چهارشنبه

حمید معاصر: تلاشهای نافرجام و بیهوده آخوندی برای مقابله با ابر چالش‌های داخلی و بین‌المللی


بی‌تردید حلقه ابر چالش‌ها و بحران‌های زنجیره‌ای داخلی و بین‌المللی گلوگاه هیئت حاکمه آخوندی را هر روز بیشتر از پیش آنچنان تنگ کرده و می‌کند که گویای تحقق این جمله معروف است که زمانیکه پایینی‌ها نمی‌خواهند و بالایی‌ها قادر به حکومت نیستند، شروع دوران بحران انقلابی است


در بروز آثار این موقعیت بین انبوه اعتراضات باندها و سران ریز و درشت آخوندی از یک طرف و مردم و مقاومت ایران و وجدانها و جوامع بین‌المللی هیچ اختلافی وجود ندارد. تعمیق و تشدید روزمره بن‌بست و بحران‌های لاعلاج و گستردگی آن دارای نمد و عملکردهای غیرقابل انکار و بسا عینی و مشهود است. به همین دلیل عکس‌العمل‌ها و کنش و واکنش‌های اجتماعی و سیاسی آن در عرصه داخلی و بین‌المللی را مخصوصا ۸۰ میلیون مردم به جان آمده از ستم طاقت‌فرسای آخوندی به چشم می‌بینند، با پوست و گوشت لمس می‌کنند و واکنش‌های اعتراضی علیرغم سرکوب و بگیر و ببند به آن نشان می‌دهند. هجوم بهمن وار چالش‌ها از قطع شریان نفت رژیم تا لیست گذاری سپاه پاسداران البته با تأخیر بسیار زیاد، شکست برجام و گسترش سرطانی فساد مافوق تصور از سر تا ذیل رژیم، خرابی‌های سیل بنیان‌کن، فروپاشی و انهدام صنعت و تولید و بیکاری بالای ۴۰ درصد و از دست رفتن ارزش تصاعدی پول کشور از یک طرف و ضربات کانونهای شورشی و اعتلای مقاومت از طرف دیگر همراه با اعزام ماکزیمم قدرت نظامی آمریکا به منطقه برای مقابله با شرارت‌های رژیم همه و همه شخص خامنه‌ای و روحانی و سایر دستجات و باندهای مافیایی رژیم را وادار می‌کند که به هر خس و خاشاکی چنگ بزنند که شاید راه حلی برای آینده تیره و تار رژیم دست و پا کنند؛ اما ره به جایی نبرده و نخواهند برد.
با این مقدمه با مختصر نگاهی به تقلای رژیم در صحنه داخلی و بین‌المللی اثبات می‌شود که تا کجا این رژیم در منجلاب باتلاق بحرانها به تله افتاده و چشم‌اندازی جز سرنگونی محتوم ندارد.
در عرصه سیاست خارجی در پی تشدید بحران با آمریکا و متحدان آن در منطقه و جهان، ظریف البته با چراغ سبز خامنه‌ای راهی آمریکا شد که شاید بتواند از شدت فشار ماکزیممی که گلوی رژیم را میفشارد بکاهد. ترفند و دست مایه او برای شروع باب مذاکره آنهم درحالیکه خامنه‌ای اخیرا چند بار از تریبون رسمی اعلام کرده که مذاکره با آمریکا نمیکنم، این بود که با تعویض گروگان‌های دو تابعیتی آمریکا در ایران با مزدوران و تروریست‌ها و قاچاقچیان رژیم راه مذاکره با آمریکا را باز کند. او با وقاحت تمام درخواست تبادل زندانیان دو طرف را برای حل بحران با آمریکا پیش کشید که با جواب تند مقامات آمریکا مواجه شد و تبدیل به یک افتضاح و رسوایی برای رژیم شد. در ادامه او با بلاهت و وقاحت بی‌نظیری در مصاحبه‌هایش با مطبوعات و رسانه‌های تصویری آمریکا کوشش به عمل آورد تا بین رئیس‌جمهور امریکا و اطرافیان و تیم وی شکاف بیاندازد به این مضمون که ترامپ خواهان جنگ با ایران نیست و این بولتون و پمپئو و .... هستند که خواهان جنگ هستند. ترفند وی در این مورد بخصوص با جواب تندی از طرف رئیس‌جمهور ترامپ و سایر اعضای دولت روبرو شد. سرانجام ظریف دست از پا درازتر و آبرو باخته از این سفر راهی ژاپن و پاکستان و عراق و .... شد که حاصلی جز دریوزگی و استیصال برای کلیت رژیم نداشته و ندارد؛ و این در حالیست که دست‌اندرکاران سیاست بین‌المللی و مخصوصا مقامات مسئول آمریکا بارها گفته و تکرار کرده‌اند که دیپلماسی و سیاست خارجی رژیم را قاسم سلیمانی به فرماندهی خامنه‌ای در اختیار دارد و ظریف در این مورد فاقد هرگونه اختیار و تصمیم‌گیری است. لازم به یادآوری است که این تلاشهای بیهوده و بی‌سرانجام آن‌ها فقط دوره‌گردی سیاسی در چند کشور محدود در شرایطی است که آمریکا با شرکت دادن بیش از ۷۰ کشور در اجلاس بزرگ ورشو در زمستان که با تظاهرات باشکوه هموطنان اشرف نشان مواجه بود و تمامی کشورهای دعوت کننده را با سیاست و خط‌مشی فعلی آمریکا در قبال منطقه و ایران شریک و هم نظر کرد. بدین جهت روشن می‌شود که ظریف و اربابان وی چقدر از مرحله عقب و پرت هستند. البته چاره‌ای جز این ندارند. هیئت حاکمه رژیم دیکتاتوری مطلق ولی‌فقیه سرمست از مماشات ۴ دهه رویای بند و بست و مذاکره پشت پرده را در سر می پروراند. آنهم در حالیکه ۱۲ شرط وزارت خارجه آمریکا برای قبول و زهر خوردن تک تک آن‌ها بی شکاف تا به امروز از طرف وزارت خارجه آمریکا دنبال و پی گیری می‌شود و شرط لازم و کافی برای مذاکره است.
بیچاره آخوندها به سیاق تمام دیکتاتورهای تاریخ با سرکوب و اوهام حکومت می‌کنند و آخوندها بیخود خود را به در و دیوار می‌کوبند. دوران بند و بست اوبامایی سپری شده و آن سبو بشکست و پیمانه ریخت. شکست فضاحت‌بار سفرهای ظریف تضاد بین دستجات و باندهای مافیایی را در درون رژیم افزایش داد و انبوه دلواپسان طرفدار خامنه‌ای او را به خیانت و عدول از دستورات خامنه‌ای تلقی می‌کنند و خواهان حسابرسی وی هستند. به‌عنوان نمونه دیدار وی با یک سناتور دموکرات زن در آمریکا، در روزنامه وطن امروز به تاریخ 5 خرداد متعلق به سپاه پاسداران اقدامات مشکوک قلمداد شده است و از او خواسته شده چرا این دیدار به وقوع پیوسته است.
از فلج شدن و زمین‌گیر شدن و استیصال رژیم و انزوای بی‌سابقه آن در صحنه بین‌المللی و منطقه‌ای که بگذری، در صحنه داخلی نیز وضعیت به‌غایت انفجاری جامعه رو به قلیان و تشدید است. دو راس متضاد رژیم بر سر تقسیم قدرت و ثروت یعنی خامنه‌ای و روحانی هراسان و وحشت زده پشت سر هم و در فواصل زمانی کم به صحنه میآیند و به جز روضه‌خوانی‌های بی‌سروته با محتوای پوشال صورت مسئله اصلی یعنی قیام و سرنگونی یا نقش اپوزیسیون سازی می‌کنند و یا دروغ و دغل می‌پراکنند و درنهایت هر کدام سعی در مقصر جلوه دادن دیگری به خاطر اوضاع و احوال فلاکت بار کنونی می‌کنند و این دور تسلسل همچنان ادامه دارد؛ و نتیجه و خروجی آن جز بی راه حلی مطلق و فرسایش کلیت قدرت هیئت حاکمه و بریدگی از بالا تا پایین نیروهای دو طرف نیست؛ که نمونه بریدگی برجسته آن محمدعلی جعفری فرمانده سپاه بود. اخیرا هم یکی از نمایندگان باند خامنه‌ای در محلی با صدای بلند خطاب به روحانی گفت که آقای روحانی بی‌تعارف باید گفت که اکثر وزیران شما بریده‌اند. در سراسر مراسم نمایش جمعه مرتبا فغان نترسید نترسید داده می‌شود و در هر مراسم و شعبه جمعه بازار دولت و شخص روحانی مرتبا شلاق کش می‌شود و او را تا مرز خیانت و بی‌عرضگی مورد تهاجم قرار می‌دهند. جلسات مجلس وحوش این روزها صحنه‌ای از ترس و وحشت سرنگونی و جنگ و جدال باندهای رژیم است.
نگاهی به آخرین و جدیدترین صحنه درگیری بین خامنه‌ای و روحانی گویای از هم گسستگی کلیت رژیم و نشان از اوج کشمکش‌های خطرناک برای کلیت رژیم است. خامنه‌ای در سخنرانی اخیر خود با جواب‌های تند به مقابله با ادعاهای روحانی پرداخت و تغییر در ساختار قانون اساسی و رفراندوم بود مستقیما زیر ضرب بود و به دانشجویان چماقدار و طرفدار وی گفت که در پی تشکیل دولت جوان و حزب‌اللهی باشند و فرمان آتش به اختیار را دوباره تکرار کرد. روحانی نیز روز ۵ خرداد در یک موضع‌گیری از سر اجبار و درماندگی به مقابله آشکار با خامنه‌ای روی آورد و تقاضای افزایش اختیارات و طرح رفراندوم کذایی شد؛ و به‌صورت بی‌سابقه و آشکار در جواب خامنه‌ای گفت که کسانی که به امید برنده شدن در انتخابات آینده زیرآب دولت را می‌زنند خائن هستند. بدیهی است این جواب دندان‌شکن به اظهارات خامنه‌ای در جمع دانشجویان است که خطاب به آن‌ها گفت در فکر دولت جوان و حزب‌اللهی باشید. تاثیرات این مقابله جویی آشکار بین خامنه‌ای و روحانی بی‌تردید رژیم را به یک مرحله خطرناک میرساند. روز ششم خرداد بلافاصله بادامچیان سرکرده باند فاشیستی موتلفه گفت که شنیده می‌شود روحانی با طرح طلبکاری‌های خود در صدد استعفاست.
خلاصه کلام آن است که تمامی شواهد و قرائن در عرصه داخلی و بین‌المللی نشان از تحولاتی دارد که سرانجام آن به احتمال قوی آینده نزدیک موجب فروپاشی رژیم از طریق قیام عمومی و کانون‌های شورشی و ارتش آزادیبخش باشد.
بامید سرنگونی هر چه سریعتر آخوندها به دست خلق قهرمان ایران و پیشتازان آن‌ها.