در پی قتل علیرضا شیرمحمدعلی، زندانی سیاسی در زندان رجایی شهر بار دیگر بحث تفکیک جرایم و وضعیت زندانیان سیاسی در زندانها و بازداشتگاههای ایران مورد توجه قرار گرفته است.
براساس قانون مصوب سال ۱۳۹۶ “توهین به روسای سه قوه، وزرا، نمایندگان مجلس، شورای نگهبان، مجلس خبرگان، توهین به رییس یا نماینده سیاسی ایران در خارج از کشور و نشر اکاذیب چنانچه مبتنی بر اصلاح امور کشور بدون ضربه زدن به اصل نظام باشد”، جرم سیاسی تلقی میشود.
تشخیص سیاسی بودن جرم با دادسرا و قاضی است.
در این مصوبه همچنین بر تفکیک زندانیان سیاسی از سایر زندانیان تاکید شده است. “متهمان به جرم سیاسی باید مجزا از زندانیان جرایم عادی نگهداری شوند. این زندانیان از پوشیدن لباس زندان در طول دوران بازداشت معاف هستند، متهمان به جرم سیاسی استرداد نمیشوند. حق ملاقات و مکاتبه با خانواده درجه یک در طول دوران بازداشت، حق دسترسی به کتاب نشریات و تلویزیون را دارند.”
این در حالی است که به گواه تعدادی از زندانیان سیاسی سابق عملا بحث تفکیک جرائم در زندانهای مختلف ایران رعایت میشود.
بحث قتل زندانیان سیاسی یا مرگ به دلیل عدم رسیدگی پزشکی در داخل زندانها موضوعی است که تاکنون مقامات قضایی حاضر به پذیرش آن نشدهاند.
مقامات قضایی و اجرایی عموما پس از رسانهای شدن خبر فوت یکی از زندانیان در داخل زندان بحث “خودکشی، ایست قلبی و درگیری” با دیگر زندانیان را مطرح می کنند. اما فعالان حقوق بشر عموما از حکومت جمهوری اسلامی به دلیل عدم رعایت اصل تفکیک زندانیان انتقاد کرده و بارها این بحث را مطرح کردهاند که “در مواقعی مقامات زندان برای مرگ یا مصدوم کردن زندانیان سیاسی برنامهریزی کرده و عملا در ۴ دهه پس از انقلاب این رویه کاربرد داشته است.”
در این گزارش به مرگ زندانیان سیاسی در داخل زندانها یا بازداشتگاههای مختلف در یک بازه زمانی ۱۰ ساله پرداخته میشود. گزارش شامل کسانی است که اسامی آنها به شکلی رسانهای شده است.
محسن دکمهچی از بازاریان شناخته شده تهران
محسن دکمه چی از بازاریان شناخته شده بازار تهران بود که در شهریور ۱۳۸۸ توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد. او در دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به اتهام “هواداری از سازمان مجاهدین خلق و همچنین کمک به خانواده زندانیان سیاسی” به ۱۰ سال زندان محکوم شد. آقای دکمهچی به سرطان مبتلا بود و در فروردین سال ۱۳۹۰ در بیمارستان درگذشت.
مریم النگی، همسر این زندانی ۱۲ روز پس از درگذشت او به کمپین بینالمللی حقوق بشر گفته بود: “هیچ مقام و هیچ مرجعی پاسخی برای مرگ همسرم نداد. اگر اتفاقی باعث مرگ همسرم شده، او دیگر زیر خاک است و نمیتوان هیچ چیز را ثابت کرد. من دیگر پیگیری نخواهم کرد. اصلا چه را باید پیگیری کنم. فقط با درخواستم تنها خودم و تنها پسرم را به دردسر میاندازم و مشکلی به مشکلهایم اضافه میکنم. درخواست دوبارهام یعنی تهدیدی برای زندگی بچه ام و خودم .”
به گفته نزدیکان آقای دکمهچی علیرغم نظر پزشکان که گفته بودند او نیاز به شیمی درمانی و مراقبت ویژه دارد تا هفتههای آخر منتهی به مرگش به بیمارستان منتقل نشد. به گفته خانواده آقای دکمهچی در ماههای آخر قادر به نشستن روی تخت نبود و در روزهای آخر تنها از راه سرم تغدیه میشد.
محسن روحالامینی فوت بر اثر “شکنجه”
محسن روحالامینی از معترضان به نتایج انتخابات دهمین دور ریاست جمهوری در ۱۸ تیرماه سال ۱۳۸۸ بازداشت و همراه گروهی از بازداشت شدگان به بازداشتگاه کهریزک در جنوب تهران منتقل شد.
به گفته شاهدان عینی آقای روحالامینی همانند بسیار دیگری از بازداشتشدگان مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود. کمیته ویژه مجلس ایران در گزارش خود درباره مرگ آقای روحالامینی آورده است : “مرحوم روحالامینی در مسیر انتقال از کهریزک به اوین وضعیت وخیمی داشته که هر چه بازداشتشدگان به مأموران محافظ در این خصوص متذکر شدهاند، آنان بدون توجه از این مسئله گذشتند. انتقال از کهریزک به اوین با اتوبوسهای نامناسب و با ازدحام بسیار زندانیان، آن هم در اوج گرما در ساعت ۱۰ صبح تا ۲ بعدازظهر انجام شد و در اوین نیز علیرغم وخیم بودن وضعیت مرحوم روحالامینی از ساعت ۱۴ الی ۱۷ در نوبت قرنطینه بوده و در ساعت ۱۷ پزشک وی را جهت مداوا به بیمارستان اعزام نمود.”
آقای روح الامینی به دلیل آسیب ناشی از شکنجه درگذشت.
عبدالحسین روحالامینی، پدر محسن روحالامینی، مدیر انستیتو پاستور ایران در دوران انتخابات ریاست جمهوری ایران از مشاوران محسن رضایی بود و به همین دلیل مرگ فرزند وی در بازداشتگاه بر اثر شکنجه باعث شگفتی در میان برخی مقامات جمهوری اسلامی شد.
محمد کامرانی فوت بر اثر “شکنجه”
محمد کامرانی جوان ۱۸ ساله و از دیگر بازداشتشدگان ۱۸ تیر سال ۸۸ بود. او نیز به کهریزک منتقل شده بود و در ۲۵ تیرماه همان سال بر اثر شدت جراحت در بیمارستان در گذشت.
انتشار خبر کشته شدن بازداشتشدگان در کهریزک جنجالبرانگیز شد و حتی رهبر جمهوری اسلامی ایران را هم به واکنش واداشت. در جریان رسیدگی به این مساله چند تن از مقامات قضایی وقت به اتهام صدور دستور انتقال متهمان به بازداشتگاه کهریزک تحت پیگرد قرار گرفتند.
میر جوادی فر فوت بر اثر “شکنجه”
امیر جوادی فر از دیگر بازداشت شدگان اعتراضات سال ۸۸ بود. او نیز در زندان کهریزک بر اثر شکنجه به شدت مضروب شد و هنگام انتقال به زندان اوین جان باخت.
سایت کلمه در گزارشی به نقل قول یکی از بازداشتیها در کهریزک آورده بود: “امیر وقتی وارد کهریزک شد گردنش، فکش و دندههایش خرد شده و بینایی یکی از چشمهایش را بر اثر ضرب مامورین از دست داده بود و همش به فکر این بود که چرا یکی از چشمانش نمیبیند. چند روز گذشت و چشمانش بخاطر شرایط غیر بهداشتی بازداشتگاه کهریزک به شدت عفونت کرده بود.”
این شاهد عینی افزوده است که “روز آخر بود داشتیم از جهنم کهریزک به زندان اوین منتقل میشدیم، امیر حالش از چند روز پیش خیلی وخیمتر شده بود و در آن آفتاب سوزان تیر ماه در کنج سایهای در حیاط نشسته بود. در همان لحظه (سرهنگ کمجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک) به جرم اینکه امیر در سایه نشسته بود و در زیر آفتاب سوزان نبود شروع کرد با پوتین بر سر و صورت و دندههای شکستهاش چند ضربهای زد که امیر از شدت درد پوتین مجبور شد از سایه بیرون بیاد و با تنی بیجان کنار ما بشیند.
“قبل از اینکه سوار اتوبوس بشیم دستبندهای پلاستیکی به دستمان زدند، آنقدر محکم بستند که دست همگی خون مرده شده بود و دست بعضیها را پاره کرده بود. راننده اتوبوس و مامورین نیروی انتظامی از بوی گند ما همگی ماسک زدند.
هوای داخل اتوبوس خیلی گرم بود و هر چی التماس کردیم پنجره ها را باز کنند این کار رو نکردند، نامردها جلوی ما آب خنک میخوردند ولی یک قطره آب هم به ما نمیدادند. چند تا سرباز در اتوبوس ما بودند که باتوم بر دست داشتند و هر کسی ناله میکرد با باتوم پذیرایی میکردند.
“امیر در راه کهریزک به اوین در اتوبوس حالش خیلی بد شده بود و خیلی هم تشنه بود و لبهایش از تشنگی خشک شده بود، دوستانم به مامورین التماس کردند که تو رو خدا به او آب بدهند ولی دریغ از یک قطره آب. امیر با لبهای تشنه مرتب خون بالا میآورد، تنفس کم کم برای امیر سخت میشد. یکی از دوستانم به امیر تنفس مصنوعی داد ولی هیچ کاری از دستش بر نیامد.”