روزنامه آرمان(رژیم) ۸/۷/۹۷ : « مصطفی
درایتی*
از
دور اول دولت، همیشه انتقاد تغییر وزرا به آقای حسن روحانی وارد بود و در دور دوم
کمی شدیدتر شد. اما با توجه به چالشهایی
که آقای روحانی در سیاست داخلی دارد، کادر حاضر نمیتواند کمک چندانی به او بکند. این
کادر اصولا محافظهکار است و طبیعتا اینگونه افراد در چالشهای سنگین کم میآورند
و نمیتوانند آنطورکه باید و شاید کار را پیش ببرند.
به نظر میرسد اگر رویکردی که روحانی در عرصه سیاست داخلی
مطرح میکند رویکرد اصلیاش باشد، طبیعتا این انتقاد وارد است که این کادر، کادر
عملیاتی نیست و باید آن را ترمیم کند، به گونه معقولی که بتواند اهداف داخلیاش
را دنبال کند. چالشها هرچه سنگینتر و شدیدتر میشود، مدیران کارآمدتر، شجاعتر و
متحولتری لازم دارد. افرادی که امکان خطرکردن داشته باشند و بتوانند با چالشها
مواجه و راهکاری بیابند. اما صرف اینکه
تصور کنیم روحانی رویکرد خود را عوض کند و بتواند همین کادر را عملیاتی کند، امکانپذیر
به نظر نمیرسد. روحانی وقتی صحبت میکند، بد صحبت نمیکند ولی اگر این صحبتها
رویکردش را نشان دهد، طبیعتا با کادری که انتخاب کرده همخوانی ندارد و این انتقاد
از نظر سیاست داخلی به روحانی وارد است و امیدواریم قبل از اینکه چالشها سنگینتر
شود، خودش دست به کار شود. چون مجلس بیشتر کار نمایشی برای جابهجایی وزرا انجام
میدهد اما روحانی نباید این زمینه را فراهم کند که این اتفاقات به این صورت رخ
دهد بلکه خودش راهکاری پیدا کند که کادر جوانتر و چابکتر و ریسکپذیرتری وارد
میدان کند که بتواند به چالشهای موجود و احتمالی فائق آید. با شدیدتر شدن چالشها به آدمهای کارآزمودهتری نیاز داریم. خالی ماندن
صندلی وزرای برکنار شده، بیتفاوتی دولت را آشکار میسازد. وقتی اهتمام جدی از طرف
دولت مشاهده نمیشود تا حدودی شک برانگیز مینماید که منظور از این روش چیست؟ تلقی
قضیه این است که گویی این موضوعات رهاشده است و از اهمیت چندانی برای دولت
برخوردار نیست. در حالی که نقش اینها در مسائل اقتصادی خیلی گسترده و جدی است.
امید است رئیسجمهور تحرکی از خود نشان دهد که اینگونه شبهات در جامعه عمیق نشود
که درمجموع به نفع دولت هم نخواهد بود. ولی یک چنین احساسی در کلیت قضیه وجود دارد که روش درپیش گرفته شده توسط روحانی
یا کاری که مجلس دنبال میکند، سرانجامی ندارد. میدانداران مجلس عمدتا افراد
تندرویی هستند که گاهی با صحنهسازیهایی که میکنند، یکسری افراد را به دنبال خود
میکشانند. از آن طرف دولت هم اهتمام جدی برای اینکه مانع شود یا توجیه درستی برای
مجلس داشته باشد، ندارد که علت واقعی را باید از رئیسجمهور پرسید! فراموش نکنیم قبل از اینکه مشکلمان اقتصادی
باشد، اجتماعی است. وقتی که مردم اعتمادشان پایین آمده و مضطرب میشوند، طبیعتا
نوسانات نرخ ارز و طلا از حالت معمول خارج میشود. همه کارشناسان معتقدند نرخ
بازار سوم با هیچ معیار اقتصادی سازگاری ندارد. پس آنچه به این اتفاق دامن زده،
اضطرابی است که به دامان مردم افتاده که با کار اقتصادی حل شدنی نیست. فرض
کنیم در مقطعی قیمت دلار پایین بیاید ولی اگر نتوانیم اضطراب مردم را مدیریت کنیم
و اطمینانشان را نسبت به آینده تامین کنیم، طبیعتا با تغییر رئیس کل بانک مرکزی
تغییری رخ نخواهد داد و کار هم بدتر خواهد شد. از طرفی بخش عمدهای از این نوسانات
از حیطه دولت خارج است و گاه برخی اظهارنظرها اضطرابها را بالا میبرد. ائمه جمعه
چندان در یک چارچوب و قاعده حرف نمیزنند و نمیدانند که اینطور صحبت کردنها میتواند
به مردم صدمه بزند و اضطراب مردم را بالا ببرد. طبیعتا در کلیت کشور باید به گونهای هماهنگ شود که اضطراب مردم تبدیل به آرامشی
شود که بخش عمدهای از وضعیت موجود را بهبود بخشد. راهکار ایجاد اطمینان بین مردم
متوجه همه بخشهاست و همه در این کار مسئولیت دارند. از صداوسیما گرفته تا ائمه
جمعه و کارشناسان متعدد باید از بزرگنمایی پرهیز کنند تا به ایجاد اضطراب و نگرانی
در بین مردم نینجامد. امروز تریبون در اختیار گرفتن بعضا میتواند برای کشور خسارتبار
باشد.- فعال سیاسی اصلاح طلب».